پس از انتشار گزارش اخیر مرکز آمار درباره کاهش دوباره نرخ مصرف دو قلب اساسی غذایی در میان دهکهای فرودست (گوشت و میوه) این پرسش در میان برخی کارشناسان پیرامون به خطر افتادن سبد کارگران و افت حجم اقلام حیاتی از سبد مصرفی گروههای فرودست اجتماعی (از جمله کارگران و بازنشستگان) مطرح میشود که «تهدید حیات زیستی کارگران و گروههای فرودست اقتصادی تا چه میزان نیروی کار بالقوه و بالفعل جامعه را تهدید خواهد کرد؟»
در شرایطی که بسیاری از اعضای اتاق بازرگانی، اقتصاددانان نئولیبرال و حتی برخی مسئولان دارای گرایشهای اقتصادی ناهمسو با قانون اساسی کشور در سازمان برنامه بر تصمیم و پافشاری حجت عبدالملکی (وزیر مستعفی کار ابراهیم رئیسی) و اعضای کارگری شورای عالی کار مبنی بر افزایش پنجاه و هفت درصدی حداقل دستمزد سرکوفت زده و در پوششهای علمی به آن حمله میکنند، اما واقعیت این است که همین میزان از افزایش دستمزد هنوز نتوانسته ضرورتهای غذایی اولیه کارگران را نیز پاسخ گوید.
در هفته گذشته مهدی میرزا امین (عضو هیات رئیسه اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گاوی) ؛ اعلام کرد که مصرف گوشت باتوجه به آمار میزان تقاضای بازار نسبت به سال گذشته ۱۰۰درصد کاهش یافته است. این آمار تکان دهنده در کنار آمار مصرف سرانه سالانه ۳ کیلو گوشت در سال برای سه دهک فرودست جامعه (از جمله کارگران) باعث شده تا بیش از گذشته نسبت به کاهش سبد پروتئینی از سفره کارگران احساس خطر شود.
این آمارها درحالی مطرح میشود که اظهارنظرهای متولیان صنعت مرغ و ماهی از افزایش قیمت گوشت سفید در آینده نزدیک خبر میدهد. درحالی که رئیس اتحادیه مرغ و تخم مرغ ماه گذشته از منطقی بودن نرخ شانه تخم مرغ ۹۰ هزارتومانی سخن گفته بود، برخی مرغداران از ضرورت رسیدن قیمت مرغ به بالای ۸۵هزار تومان باتوجه به هزینه تولید سخن گفتند. این درحالی است که قیمت مرغ در بازار کشتار روز به کیلویی ۶۵ هزارتومان نیز رسیده است؛ رقمی که احتمالا به معنای کاهش سهم گوشت سفید (مانند گوشت قرمز) در سبد مصرفی مردم خواهد بود.
گوشت سفید و قرمز به همراه تخم مرغ، البته علاوه بر منابع ضروری پروتئین، از منابع اساسی ویتامینهای گروه (ب) نیز به حساب میآیند، اما در بحث ویتامینها، میوهجات و سبزیجات اهمیت بسیار ویژهتری دارند.
اسماعیل مرادیان (نائب رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی) از کاهش ۳۰درصدی مصرف میوه در ایران سخن به میان آورده بود. این درحالی است که استاندارد مصرف میوه و سبزی در ایران به نسبت بسیاری از کشورهای جهان از جمله حتی در منطقه نه چندان ثروتمند خاورمیانه، در رده پایینی حساب میشود. ایرانیان بنابر آمار سازمان خوار و بار بین الملل (فائو) در سال ۱۳۹۱ بهطور متوسط دو برابر متوسط جهانی هر فرد میوه و سبزیجات مصرف میکردند؛ رقمی که بنابر گزارش روزنامه اعتماد از سال ۱۳۹۵-۱۳۹۶ به مرور دوباره به نرخ متوسط جهانی نزدیک شده است و این درحالی است که ایران یکی از قطبهای تولید میوه در جهان محسوب میشود.
البته وضعیت ایران در بحث میوه و سبزیجات بسیار بهتر از سرانه مصرف گوشت است.
طبق آمار مرکز آمار ایران در انتهای سال گذشته، مصرف گوشت ایرانیان از ۱۳ کیلوگرم در سال ۱۳۹۰ به ۶ کیلو در سال ۱۴۰۰ رسیده و این آمار طی یکسال از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ برای دهکهای پایین به زیر ۳ کیلوگرم کاهش یافته است. این کاهش ۵۰ درصدی مصرف گوشت سرانه درحالی است که در جهان و حتی در منطقه خاورمیانه مصرف گوشت قرمز تفاوت فاحشی با سایر نقاط جهان دارد.
طبق گزارش یورونیوز میزان مصرف سرانه گوشت در ایران سال ۱۴۰۰ حدود ۲۵ کیلوگرم است که تنها ۶ کیلوگرم از این مقدار به گوشت قرمز اختصاص داشته است.
این درحالی است که در کشورهای درحال توسعه سالانه حدود ۳۲ کیلوگرم گوشت مصرف میشود و این میزان در کشورهای توسعه یافته ۸۰ کیلوگرم است و نصف این دو رقم بهطور متوسط به گوشت قرمز اختصاد دارد. درحالی که سرانه کلی مصرف گوشت در ایران متوسط شش کیلوگرم است و برای طبقه کارگر چیزی حدود ۳ کیلوگرم و شاید کمتر است، این رقم برای کشور همسایه ما ترکیه طبق آمار سال گذشته چیزی حدود ۲۷ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر است.
به گزارش سازمان خوار و بار و کشاوزی سازمان ملل متحد (فائو) سرانه مصرف گوشت قرمز سالانه هر فرد در غنا ۹، گینه ۵.۶، نیجریه ۵.۸، هندوستان ۵.۳، عراق ۸.۷، تانزانیا ۱۰ کیلوگرم، یمن با ۶.۱۴ و کره شمالی با ۸.۱۰ کیلوگرم است که نشان میدهد آمار مصرف گوشت قرمز در کره شمالی، تانزانیا و عراق و غنا از ایران بالاتر بوده و ایران در رده کشورهایی مانند یمن، نیجریه و گینه و هندوستان در زمینه مصرف گوشت قرمز قرار دارد.
البته رژیمهای غذایی در شکلگیری سبد گوشت مصرفی بسیار مهم است. برای مثال مالزی با مصرف سرانه ۴.۹ کیلوگرم گوشت قرمز از ایران نیز مصرف کمتری دارد اما در عوض در سبد گوشت ۵۵ کیلوگرمی مالزی، بیش از ۵۰ کیلو به گوشت سفید اختصاص دارد که بخش اعظم آن را غذاهای دریایی و گوشت آبزیان را شامل میشود.
این درحالی است که سبد ۲۵-۲۴ کیلویی گوشت مصرفی سالانه متوسط هر ایرانی، ماهی و آبزیان کمترین سهم (زیر ۲ کیلو با احتساب کنسرو ماهی) را به خود اختصاص داده و مابقی (بیش از دو سوم) گوشت مصرفی ایرانیان مربوط به گوشت مرغ است.
ضرورت مصرف روزانه ۱۰۰ گرم گوشت برای سلامت بدن
محمدصادق کرمانی (پزشک کارشناس تغذیه) در زمینه ضرورت مصرف برخی اقلام مانند گوشت قرمز برای بدن انسان سالم بزرگسال میگوید: حدود ۹ آمینو اسید ضروری وجود دارد که بدن باید آنها را از برنامه غذایی دریافت کند. بدن نمیتواند این آمینو اسیدهای ضروری را خود تولید کند، اما برای سلامت بسیار مهم هستند. غذاهای حیوانی (شامل لبنیات، تخم پرندگان، آبزیان و گوشت سفید و قرمز) تمام آمینو اسیدهای ضروری را تامین میکنند. به همین دلیل به غذاهای حیوانی پروتئین کامل و به غذاهای گیاهی دارای پروتئین (شامل حبوبات) پروتئین ناکامل گفته میشود.
اگر شما تنها پروتئین گیاهی مصرف میکنید، بسیار مهم است که در مقادیر زیاد تنوع غذایی داشته باشید، تا بتوانید تمام آمینو اسیدها را دریافت کنید. برای مثال، غلات آمینو اسید لیزین محدودی دارند. حبوبات مقدار لیزین بالاتری دارند اما حاوی متیونین و سیستئین کمی هستند. برای تامین پروتئین کامل بدون گوشت، باید همه انواع خشکبار، حبوبات و غلات مورد مصرف قرار بگیرند.
هدایت حسینی (عضو کمیته بهداشت و تغذیه فرهنگستان علوم پزشکی ایران) نیز ؛ درباره ضرورت مصرف اقلامی مانند گوشت میگوید: بدن انسان به دلیل نیاز به آمینو اسیدهای ضروری به گوشت نیاز دارد و این آمینو اسیدها در بسیاری از گیاهان و حبوبات یافت نمیشود، لذا بهطور متوسط انسان سالم بزرگسال با وزن حدود ۷۵ کیلوگرم، روزانه باید ۶۰ گرم پروتئین مستقیم وارد بدن خود کند که این میزان باید حداقل حدود یک سوم از پروتئین حیوانی گوشت تامین شود.
وی با تاکید بر اینکه برای رسیدن حداقل روزانه ۲۰ گرم پروتئین گوشت حیوانی باید روزانه ۱۰۰ گرم گوشت به طور متوسط مصرف شود، اظهار کرد: در بحث مصرف انواع گوشت، گوشت ماهی به دلیل برخورداری از اسیدهای چرب ضروری و همچنین گوشت قرمز به دلیل برخورداری از آهن ضروری، نسبت به گوشت مرغ اهمیت بسیار بیشتری دارند.
حسینی از عوارض کمبود پروتئین در بدن به ضعف عمومی قوای جسمانی، کاهش شدید ایمنی بدن، عوارض خونی ناشی از کمبود آهن، احتمال افزایش کبد چرب، سست شدن استخوانها و عوارض انتقالی در رشد جسمانی و مغزی در فرزندان فرد اشاره کرده و گفت: آمینواسیدهای لازم در پروتئینهای غیر گوشتی (غیر حیوانی) بسیار کمتر است.
نه تنها در تهیه نوشتافزار و آموزش؛ که در تغذیه فرزندان کارگران هم مشکل داریم!
محمدرضا تاجیک (نماینده کارگری در شورای عالی کار و عضو کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار) درباره ضرورت تامین اقلام ضروری در سفره کارگری میگوید: تبصره دو ماده ۴۱ قانون کار سبد معیشت خانوار کارگری است و ما با استخراج و به دست آوردن رقم این سبد از آن با کمک کارشناسان وزارت بهداشت و انیسیتو تغذیه برای محاسبه میزان کالری لازم و حداقلهای مصرفی و اقلام لازم خوراکی و غیرخوراکی، میزان آنها را برای تداوم فعالیتهای روزمره محاسبه میکنیم.
وی ادامه داد: باتوجه به دیتا و اطلاعات انیسیتو تغذیه ایران، ما از کارشناسان وزارت اقتصاد نیز کمک گرفتیم تا برخی اطلاعات لازم در زمینه اقلام مصرفی لازم را محاسبه کنیم. البته نقدهای زیادی به این نحوه محاسبه وارد است و بحث رعایت کرامت انسانی کارگر شاید با محور قرار دادن حداقلهای لازم برای بقا منافات داشته باشد، اما به هرحال نیاز به تعاملی وجود دارد تا میان کارشناسان برای این دیتاهای لازم اجماع به وجود بیاید تا به رقمهای دقیقتری در محاسبه سبد حداقل معیشت و دستمزد ضروری کارگران برسیم.
تاجیک با تاکید بر ثبات شاخصها و استانداردها و عدم انعطاف سبد استاندارد زندگی حداقلی در برابر تغییرات تورم، گفت: باوجود افزایش قیمتها، شاخصهای محاسباتی دیتاها و اطلاعات ما جابهجا نمیشود و برای مثال با گرانی گوشت، سبد لازم محاسباتی گوشت ما کم و زیاد نخواهد شد. ما حسابداران میگوییم «وحدت رویه محاسباتی» باید حفظ شود. در اینجا نیز ما باتوجه به اینکه سال گذشته ترازهایی داریم، نیاز داریم شاخصهای سالهای گذشته به نسبت امسال ثابت باشد تا بتوانیم به رقم واقعی دستمزد لازم برای تداوم حیات یک کارگر برسیم.
عضو کارگری شورای عالی کار اظهار کرد: ما همهساله حداقلها را در نظر گرفتیم و همهساله با شرکای اجتماعی خود در شورای سه جانبه کار تعامل کردیم و با این حال شکاف میان تورم و مزد آنقدر زیاد است که طرف کارگری هرچقدر هم انعطاف و تعامل و انعطاف به خرج دهد، بازهم به توافق نمیرسد.
عضو کمیته هماهنگی شوراهای اسلامی کار گفت: دستمزد مصوب هرساله هرگز نمیتواند ماده ۴۱ و تبصره دوم آن (سبد معیشت) را پوشش دهد و این به خاطر عدم مهار تورم و عدم تجربه تورم تک رقمی است و بدون این تورم تک رقمی این فاصله کم نمیشود.
تاجیک با بیان اینکه «با جرات میتوانم بگویم هیچ کارگری با چارچوب فعلی دستمزد آن سطح اقلام خوراکی اعلامی انسیتو تغذیه را تامین نمیکند» گفت: این فقدان و شکاف بر زندگی و کار خود کارگر و خانواده کارگر تاثیر منفی گذاشته و این مشکل خود را بالاخره در جایی بروز داده و در بازدهی تولید و بهرهوری شغلی و جمعیتی در اقتصاد کشور را با مشکلات حاد مواجه خواهد کرد؛ چراکه عدم بازتولید نیروی کار در خانواده او را نیز نمایان میشود.
وی تصریح کرد: در بحث کمبود دستمزد در برابر هزینههای سفره کارگر، بر هرجای این موضوع دست بگذارید، درد دلهای ما بیشتر میشود. درحالی که برای فرزند کارگر سهمی برای آموزش درنظر نمیتوانیم بگیریم و رویمان نمیشود بگوییم سهم آموزش کودک کارگر در دستمزد پدر آن قدر ناچیز است که کفاف هزینه نوشتافزار یک دانش آموز مدرسه دولتی را نمیدهد، حال باید بگوییم که فراتر از آموزش، اکنون در زمینه تغذیه فرزندان کوچک کارگران نیز مشکل داریم!
فاصلههای وصف نشدنی
نیما. الف که فرزند یکی از مدیران بازنشسته بانکی کشور (و همزمان مدیرعامل یک شرکت واردکننده مواد اولیه است) اظهار میکند که پدرش دچار بیماری نقرس شده است. این بیماری به دلیل ازدیاد در مصرف گوشت ایجاد میشود و وی معتقد است که به دلیل افراط پدرش در مصرف استیک در فود کورتهای شمال شهر تهران، این مشکل برای او ایجاد شده است!
مصرف گوشت در بخشی از گروهها و دهکهای برخوردار در جامعه ایران از حد استانداردهای مصرفی مردم آمریکا و اروپای غربی نیز پافراتر میگذارد، اما سوی دیگر ماجرا، رژیم غذایی بسیاری از کارگرانی است که بهدلیل تلاش برای سیر کردن خویش با انواع غلات و کربوهیدراتها، دچار افزایش قند خون و بیماری دیابت شدهاند؛ نان و برنج بهعنوان منبع کربوهیدراتها گاهی به دلیل اولویت داشتن در سبد مصرفی، تاثیر بیشتری از مصرف قند و شکر در افزایش شانس ابتلا به قند ایجاد میکنند و کارشناسان تغذیه معمولا بر کنترل میزان مصرف نان و غلات (بخصوص نانهای حجمی و ماشینی) و اختصاص بخشی از حجم غذا به منابع پروتئینی غنی و به خصوص سبزیجات برای جلوگیری از بروز بیماریهایی مثل قند و پوکی استخوان تاکید میکنند.
در شرایطی که نسبت مصرف اقلام ضروری مانند گوشت قرمز میان دهکهای ثروتمند و فقیر در ایران بسیار متفاوت است، اما آمار مصرف سالانه سه کیلو گوشت در دهکهای مشمول کارگران باعث میشود تا از نظر بازتولید نیروی کار نیز زنگهای خطر برای مسئولین به صدا دربیاید.
درحالی که طبق گفته کارشناسان استاندارد مصرفی روزانه ۱۰۰ گرم گوشت (که حداقل یک سوم آن باید گوشت قرمز باشد) باعث میشود که حداقل لازم برای حیات سالم یک انسان با مصرف حداقل سالی ۱۰ کیلو و ۸۰۰ گرم گوشت قرمز محقق شود، آمارهای مصرف این قلم از سبد غذایی باید موجب توجه و تحرک کلیه شرکای اجتماعی حاضر در شورای عالی کار برای تعیین دستمزد باشد.
این درحالی است که با احتساب گوشت سفید و قرمز نیز بنابر اظهارات کارشناسان تغذیه، یک انسان بزرگسال باید حداقل ۳۶ کیلو در سال گوشت مصرف کند که این رقم برای ایران هنوز حدود ۲۴ کیلو گرم (۱۲ کیلو کمتر از حد استاندارد حداقلی لازم) است.
اگر متوسط مصرف گوشت سالانه یک کارگر باتوجه به گزارشات رسمی حدود ۳ کیلو گرم باشد، این به معنای رسیدن روزانه ۸.۲ گرم گوشت قرمز به بدن یک کارگر یا عضو سه دهک اول فرودست است و این میزان از نصف میزان ضروری مصرف متوسط گوشت در روز (۲۰ گرم) نیز کمتر است.
علاوه بر ضرورت رعایت استانداردهای حداقلی در بحث سفره غذایی کارگران که شامل گوشت و سبزیجات میشود، مسائلی مانند بهداشت، آموزش و مسکن نیز حیاتی است اما در شرایطی که در چهارچوب هرم معروف «مازلو»، اقلام خوراکی همیشه در اولویت هستند، به نظر میرسد هنوز دستمزد کارگران (باوجود اعتراض طرف کارفرمایی به آن) کمتر از نصف حداقلهای معاش است.