«نمادی که نازیها در سالهای قدرتنمایی خودشان از آن استفاده میکردند هنوز هم یکی از مشهورترین نمادهای تاریخ یکصدسال اخیر است و نژادپرستی و جنگطلبی را به ذهنها تداعی میکند. همان صلیب شکسته که هیتلر و همفکرانش آن را نمادی باستانی متعلق به اجداد باشکوهشان میدیدند و برای احیای اعتمادبهنفس ملی به آن پناه میبردند. این نماد چنین روزی از سال ۱۹۳۵ در پرچم رسمی حکومت آلمان که رایش سوم خوانده میشد، جای گرفت. (رایش یکم، امپراتوری مقدس روم از ۸۰۰ تا ۱۸۰۶، و رایش دوم امپراتوری آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸ بود.)
هرچند داستان این نماد به سالها پیش از آن تاریخ برمیگشت. هاینریش شلیمان، باستانشناس آلمانی، در مطالعاتش روی شهر باستانی تروآ به تعدادی از این صلیبهای شکسته برخورد که شباهت زیادی به نقوش روی سفالهای مردم قدیم ژرمن داشت. تفسیرش این بود که این صلیب شکسته (و کج) نمادی مذهبی است و در زندگی نیاکان دور آلمانیها نقش و معنای مهمی داشته است.
حرفهایش در چارچوب مباحث دانش باستانشناسی محدود نماند و بعدتر، زمانی که آلمان از جنگ اول جهانی زخم برداشته و از شکست در آن تحقیر شده بود، به محافل ناسیونالیستی راه یافت. نمادی که به آتش غرور نژادی و ملی - غروری که در پیمان ورسای له شده بود - دامن زد و نازیها از آن برای کسب اعتبار و مشروعیت بهره گرفتند. مدعی احیای شکوه و عظمتی بودند که «دیگران» از آلمانیها دریغش میکردند و میخواستند به گذشتهای برگردند که به زعمشان سراسر افتخار و سربلندی بود.
هیتلر در سخنرانیهایش مردم ناراضی آلمان را مخاطب میگرفت و از ناامیدیها و تلخکامیهای آنان صحبت میکرد. از «آلمان فقط برای آلمانیها» و از نژاد برتری میگفت که فریب خورده و خیانت دیده و حقوقش نادیده گرفته شده است. به قول پاول هام «درونمایه سخنان هیتلر نه اندیشههای او که ندای یأس و ناامیدی ملت آلمان بود که هیتلر میکوشید جامعه را بیش از پیش به فریاد آن ترغیب کند.»
نازیها در این بازگشت به گذشته، نفرت قدیمی مسیحیان نسبت به یهودیان را هم دوباره، این بار با شدت بیشتری زنده کردند و انگشت اتهامشان را به سمت این «عوامل بدبختی و انحطاط ملل باستانی» گرفتند. هیتلر سال ۱۹۳۳ در زمان ریاستجمهوری پاول فن هیندنبورگ صدراعظم کشورش شد و همان سال پرچم جمهوری وایمار (سیاه، سرخ، طلایی) را کنار گذاشت و پرچم امپراتوری آلمان (سیاه، سفید، سرخ) را جایگزین آن کرد. حدود دو سال نماد حزب نازی در کنار این پرچم آویزان میشد، اما بعدتر که رییسجمهور هیندنبورگ از دنیا رفت و منصب ریاستجمهوری لغو شد و قدرت انحصاری رایش سوم به هیتلر رسید، نماد نازیها هم روی پرچم این کشور نشست. از آن پس تا پایان جنگ دوم جهانی و اشغال برلین، صلیب شکسته همه جا دیده میشد. میلیونها بازوبند با این نشان تولید کردند و اعضای حزب در همایشها و تظاهراتها به بازو بستند.
روی لباس فرم دانشآموزان صلیب شکسته نقش کردند و آن را نشانه هویت و وطندوستی دختران و پسران آلمانی خواندند. حتی گردنبند و مدال سینه و انگشترهایی هم با این نشان ساختند. بسیاری با شوق و به میل و بسیاری دیگر ریاکارانه - برای کسب منفعتی یا در امان ماندن از شرارتی - از این چیزها استفاده میکردند.»