خبرگزاری اصولگرای فارس در یادداشتی با عنوان "حکومت چه حقی دارد که در پوشش مردم دخالت کند؟" نوشته است: برخی میپرسند که نوع پوشش، امری کاملاً سلیقهای است و به خودمان مربوط است که چه بپوشیم و چه نپوشیم و یا آنچه را میپوشیم چگونه بپوشیم. ازاینرو حکومت چه حقی دارد که در مورد پوشش ما دخالت کند.
متن کامل یادداشت فارس را در ادامه می خوانید: گاهی برخی از دانشجویان یا مخاطبان این سؤال را میپرسند و در توضیح سؤال خود چنین بیان میکنند که نوع پوشش و اینکه چه بپوشیم و چه نپوشیم یک امر کاملاً سلیقهای است و به خودمان مربوط است که چه بپوشیم و چه نپوشیم و یا آنچه را میپوشیم چگونه بپوشیم؛ در این حال حکومت چه حقی دارد که در مورد پوشش ما دخالت کند و در مورد اینکه چه بپوشیم و یا چه نپوشیم نظر بدهد و یا دستورالعمل و قانون تعیین کند.
گاهی برخی مدعی میشوند که چیزی اهانتآمیزتر و چندش آورتر از این نیست که به کسی بگویند که باید چه بپوشد و چگونه بپوشد. زیرا این مصداق بارزی از دخالت در امور شخصی و تحمیل سلیقهها با افراد مختلف است. بر این اساس اصلاً قانونگذاری دراینباره غلط و نادرست است و اصلاً نوبت به این نمیرسد که بگوییم قانون خوبی در این زمینه وضعشده است یا خیر، چون نفس قانونگذاری دراینباره غلط و نادرست است.
آیا در جامعه جهانی، فقط به نوع پوشش اعتراض میشود؟
پیش از ورود به این بحث و تبیین آنکه تا چه میزان میتوان با این نظر ارائهشده همراهی کرد، باید توجه داشت که در سالهای اخیر در عرصهٔ فکری جهانی فقط در مورد پوشش نیست که چنین ادعاهایی مطرح میشود. از نظر عدهای بسیاری دیگر از مقولات زندگی انسان به همین نحو سلیقهای است و نباید هیچکس غیر از خود فرد در آن دخالت کند. برخی خانواده، دین، مذهب و عقاید مذهبی، سقطجنین و بسیاری دیگر از امور را با همین منطق امری کاملاً شخصی معرفی میکنند و مدعی هستند که این مسائل باید از حیطهٔ قانونگذاری خارج شود و به دست افراد سپرده شود تا هر طور که میخواهند در آن رفتار کنند و هر چه میخواهند برگزینند. یعنی هر فردی هر طور که خواست خانواده تشکیل دهد (یا ندهد) و ملاک آن فقط رضایت فردی باشد. توجیه همجنسبازی و یا انواع و اقسام دیگری از روابط جنسی خارج از خانواده نیز بر همین اساس و با همین مبنا صورت میگیرد.
درباره دین و مذهب و عقاید نیز چنین است. برخی تصور میکنند که این مطالب اموری کاملاً شخصی است و دیگران از جمله حکومت نباید در آن هیچ دخالتی داشته باشند. همین مسئله در مورد سقطجنین بهصورت پررنگی در بسیاری از جوامع مطرح میشود. مدعیان سلیقهای بودن سقطجنین و اینکه سقطجنین حق فردی (در اینجا زن باردار) است، چنین بیان میدارند که هر فردی حق دارد برای خودش تصمیم بگیرد و یک زن باردار همچنین حقی را دارد و نباید او را از حق تصمیمگیری برای جسم خودش محروم کرد.
آیا اموری همچون حجاب، پوشش و خانواده؛ موضوعات سلیقهای و شخصی است؟
اما اگر قدری دقت کنیم مشخص میشود که همهٔ این سخنان مبتنی بر این ادعاست که پوشش، خانواده، دین، مذهب، عقیده، سقطجنین و یا ... اموری سلیقهای هستند و به دیگران مربوط نیستند. درحالیکه این مقدمه تا حد زیادی قابل مناقشه است. اگر امری کاملاً سلیقهای باشد و به دیگران مربوط نباشد، طبیعتاً میتوان پذیرفت که دیگران هم در آن دخالت داده نشوند. اما آیا این امور کاملاً سلیقهای هستند؟
مشخص است که نمیتوان نقش سلیقه را در پوشش و تشکیل خانواده و برخی دیگر از امور کاملاً نفی کرد. خصوصاً در مورد مسئله پوشش میتوان مدعی شده بخشی از آن حتماً سلیقهای است. اما آیا پوشش کاملاً سلیقهای است؟ آیا سقطجنین یک انتخاب کاملاً شخصی و غیر مرتبط با دیگران است؟ آیا عقاید مذهبی افراد هیچ اثری بر دیگران ندارد؟ آیا دین یک امر کاملاً سلیقهای است؟ مشخص است که هر چقدر بتوانیم در این امور بر جنبههای سلیقهای آنها تأکید کنید، اما نمیتوانیم جنبهٔ اثرگذاری آن بر دیگران را کاملاً منکر شویم. این بحث را میتوان در مورد دین و سقطجنین و ... بهصورت تفصیلی ادامه داد، اما بحث ما در اینجا مرتبط با پوشش است.
ازاینرو اجازه دهید که بحث را در مورد پوشش ادامه دهیم هر چند منطق بحث تقریباً در مورد همهٔ این مسائل و دیگر مسائلی ازایندست یکسان است. در عین اینکه پوشش جنبههایی سلیقهای دارد، اما مسئله پوشش و ربط آن به دیگران را میتوان با توجه به مسئله دیگری که معمولاً کمتر از آن صحبت میشود اما وجود جدی دارد، مورد توجه قرار داد.
آیا پوشش در ایجاد و مدیریت شهوات نقشی ایفا میکند؟
پاسخ به این سوال مثبت است، نقش پوشش در ایجاد و مدیریت شهوات، نقشی جدی است. البته معمولاً چنین دیدهام که وقتی چنین مطلبی مطرح میشود افرادی با ژست فکورانه گرفتن، مدعی میشوند که اگر کسی با پوشش دیگران دچار شهوت میشود و یا در مدیریت شهواتش تغییری حاصل میشود بیمار است و بیماری ذهنی و فکری او را نباید ملاک و معیار قانونگذاری برای دیگران قرارداد. این ادعا البته دقیق و درست نیست؛ معمول بلکه قریب بهاتفاق انسانهای عادی و سالم چنین هستند. یعنی نوع و شکل پوشش دیگران در شهوات و مدیریت شهوات آنها اثر دارد. هزینههای فراوانی که در عرصهٔ تبلیغات شهوانی صرف میشود و اقدامات فراوانی که در دنیا در این زمینه صورت میگیرد شاهد صدق این ادعاست.
انسان عادی از پوشش دیگران اثر میپذیرد؛ انکار این امر فقط دروغ گفتن به خودمان است. اگر کسی از پوشش دیگران هر چه باشد و هر نوعی که باشد هیچ اثری نمیپذیرد باید گفت که عادی نیست، اگر نگوییم که با نوعی بیماری مواجه هستیم.
از سوی دیگر این ادعا که اثرپذیری از نوع پوشش دیگران با مرور زمان از میان میرود و محو میشود ادعایی نادرست است. وجود صنعتهای مبتنی بر شهوت که غالباً بر نوعی از پوشش مبتنی هستند باطل بودن این امر را نشان میدهد. یعنی رهاسازی پوشش به انتخابهای فردی و یا جریانهای تبلیغاتی و مالی سازندهٔ مدهای پوشش، باعث از بین رفتن اثر پوشش در شهوات و مدیریت شهوات نمیشود. فقط شکل آن را تغییر میدهد. شهوت یک امر واقعی است. در وجود انسانهاست و از بین بردن آن به این سادگی نیست، و شاید بتوان گفت که درست هم نیست. مهم این است که آن را مدیریت کنیم نه اینکه آن را از بین ببریم.
نتیجهگیری:
پس پوشش هم جنبههای سلیقهای دارد و هم جنبههای عمومی و واقعی؛ در اینچنین مواردی است که میتوان گفت این استدلال که حکومت یا جامعه نباید ورود کند غلط است. حکومت و جامعه میتواند در این موارد ورود کند و باید ورود کند. البته در این عرصهها که هم جنبههایی سلیقهای و هم جنبههای واقعی و عمومی دارند، مهم است که قانونگذاری و ورود جامعه بهصورت باشد که جنبههای سلیقهای و فردی نادیده گرفته نشود و جنبههای عمومی باعث نشود که هیچ جایی برای سلیقه انتخاب افراد باقی نماند.
از سوی دیگر باید دقت کرد که این ادعا که چون پوشش امری سلیقهای است کسی در آن دخالت نکند و به انتخاب خود افراد واگذار شود در عمل نیز درست نیست. یعنی در عمل حتی اینکه گفته میشود کسی دخالت نکند یک فریب است. مدسازها و آنها که از پوشش مردم پول درمیآورند کاملاً در این عرصه دخالت دارند و فرد خیال میکند که خودش انتخاب میکند که چه بپوشد. درحالیکه غالباً او را به این سمتوسو سوق میدهند.