جعفر محمدی طی یادداشتی در عصر ایران نوشت: سردادن شعارهای رکیکجنسی در اعتراضات اخیر، آن هم:
- در جامعهای که حتی بی پرواترین مردان، دستکم نزد زنان، عفت کلام شان را حفظ میکنند.
- توسط دانشجویان برترین دانشگاههای کشور
- حتی در میان دانش آموزان دختر ۱۵-۱۴ ساله
بسیار تامل برانگیز و شرم آور است. از این رو با اصولگرایانی که در نقد معترضین، به این نکته اشاره کرده اند، همداستان هستم چرا که اخلاق، مانند سیمانی است که آجرهای بنای یک جامعه را به هم پیوند میدهد و شالوده ساختمان را قوام و دوام میدهد. جامعه بدون اخلاق، همانند خانهای است که آجرهایش روی هم قرار دارند، ولی هیچ چیزی آنها را به هم نچسبانده است و هر دم، احتمال ریزش آن متصور است. (واقفم که حسن کلام، بخشی از اخلاق است نه کل آن).
اما این که از دانش آموزان مدارس تا دانشجویان و مردمان دیگر در اعتراضات اخیر فحاشیهای جنسی میکنند، تنها یک روی سکه است و روی دیگرش که اتفاقا در آن مدعیان دین و اخلاق و ارزشها حضور دارند، نه تنها وضعیت بهتری ندارد کهای بسا عامل حال کنونی جامعه را نیز باید همانجا جست.
اسمها نمیآورم، چون موضوع، فراتر از یک اسم و دو اسم است:
- وقتی فلان مداح معروف، در محفل مداحی اهل بیت (ع) که قاعدتا باید مجلس ذکر زیبایی و فضائل رسول (ص) و آل رسول (ع) باشد، فحشهای رکیک به افراد غیرهمسوی سیاسی میدهد و بعدا در توجیه فحاشی اش میگوید امام حسین (ع) هم فحش میداد (!)
- وقتی آن به اصطلاح نیروهای ارزشی (!) در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) راه بر یک زن (باز غیر همسو) میبندند و فحشهایی مثل حرامزاده و فاحشه و پدرسگ و ... میدهند؛ وقتی یک روحانی بسیار معروف به رئیس جمهور وقت با لفظ "حرامزادگی" توهین میکند؛ وقتی روحانی سیاسی پرحاشیه، به معترضان نسبت ناروای جنسی میدهد و میگوید میخواهند هر شب با یکی بخوابند؛ وقتی کسی با کسوت استادی دانشگاه در برنامه زنده تلویزیون زشتترین الفاظ جنسی را علیه معترضان به کار میبرد.
دیگر چه انتظاری از نوجوانان و جوانان و سایر مردم میتوان داشت؟ آن هم نه در موقعیت راحتی مانند جمع مریدان و پشت میکروفن مجلس روضه و روی صندلی صدا و سیما که در صحنه اعتراضات و درگیریهای خیابانی؟!
وانگهی این نسلی که فحشهای رکیک میدهد، انگشت میانی نشان میدهد و از به کار بردن عیان کلمات جنسی ابایی ندارد، مگر از آمریکا و اسرائیل و مریخ و زحل آمده است؟
اینان تربیت یافتگان ۱۲ سال مدارس جمهوری اسلامی و دانشگاههای همین نظام و بمباران شدگان تبلیغاتی صدا و سیما و دهها نهاد تبلیغی دیگرند.
اگر اتهام بی اخلاقی به "اینان" زده میشود، اتهام بزرگتر متوجه "آنان"ی است که به مدت دو یا سه برابر عمر این جوانان و نوجوان، بودجههای نجومی فرهنگی و تبلیغی را بلعیده اند، ولی در عمل نه کاری برای اعتلای فرهنگ کرده اند و نه برای تبلیغ اسلام.
در توجیه فشل بودن شان و غیرمنتج بودن کارهایشان نیز زبان شان همیشه دراز بوده است: زمانی تقصیرها را گردن ویدئو میانداختند، بعدها گفتند که ماهواره کار را خراب کرده و چند سالی است یاد گرفته اند به فضای مجازی بتازند؛ گو این که خودشان امکانی به نام فضای مجازی ندارند که بتوانند همانند "دشمنان" و "مفسدان" در آن اثرگذار باشند!
گذشته از همه این ها، از آنجا که در جامعه ایرانی، فحش جنسی، در جدیترین و بالاترین سطح یک دعوا و اختلاف به زبان آورده میشود، بهتر است در کنار نقد معترضانی که فحش میدهند و دعوت از آنها به حفظ حرمتهای ریشه دار جامعه ایرانی، خطاب به مسوولان نیز گفت که ببینید چه کرده اید که طرف مقابل تان این قدر عصبی و بی پروا شده است؟ شاید اصلاح رفتارهایتان، آرامشزا باشد وای کاش دیر نشده باشد....