کد خبر: ۸۰۳۵۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۸۷ - ۱۱:۱۹
حجت‌الاسلام والمسلمین دعاگو مطرح کرد:

انتقادات هاشمی از دولت دیرهنگام بود

تشکیل دولت همکاری ملی، ایده‌آل‌ترین رویداد است
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- سرویس سیاسی: حجت‌الاسلام والمسلمین، محسن دعاگو، در سال 1331 در فیض‌آباد تربت حیدریه متولد شده‌است. او فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی خود را پس از ورود به حوزه علمیه مشهد آغاز کرد و به طور پی‌گیر در بسط و گسترش نهضت حضرت امام خمینی (ره) کوشا بود. در این راستا، سال‌ها در تهران به وعظ و خطابه پرداخت و با انتقاد از رژیم فاسد پهلوی موجبات خشم دستگاه امنیتی را فراهم آورد تا جایی‌که تحت تعقیب قرار گرفته و در نهایت دستگیر و زندانی شد. او که عضو جامعه روحانیت مبارز تهران محسوب می‌شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نیز درآمد و به عنوان مسؤول واحد ایدئولوژی حزب به فعالیت پرداخت. او در آن دوران مسؤولیت‌های متعددی نظیر مسؤولیت کمیته انقلاب اسلامی شمیرانات، دبیر شورای ائمه جمعه استان تهران، مسؤول شعبه 12 زندان اوین و نیز امامت جمعه شمیرانات را عهده‌دار شد، که فعالیت به عنوان امام جمعه شمیران، هنوز توسط ایشان ادامه دارد. وی بعد از آن وارد آموزش و پرورش شد و به عنوان معاون پرورشی و نیروی انسانی شروع به کار کرد. او همچنین مدتی به عنوان نماینده قوه مجریه در صدا و سیما و نیز دبیر شورای سرپرستی صدا وسیما به فعالیت پرداخته است. حجت‌الاسلام دعاگو در دوره ریاست‌جمهوری حجت‌الاسلام والمسلمین، سید محمد خاتمی، انتقادات صریحی نسبت به برخی سیاست‌های اعمال شده در آن دوره مطرح کرد و به همین دلیل به دفعات به عنوان چهره‌ای منتقد، خبرساز شد. او در دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد نیز خود را به عنوان چهره‌ای منتقد مطرح کرده‌است. آنچه که در پی می‌آید، مشروح مصاحبه‌ای است که سرویس سیاسی آفتاب، با این چهره سیاسی کشور انجام داده است:

جناب آقای دعاگو، ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دارید، اگر اجازه بفرمایید این سؤال را به عنوان نخستین پرسش از شما مطرحح کنیم که جناب‌عالی، چه تعریفی از فضای سیاسی کشور دارید و شخصیت سیاسی خود را در کدام‌یک از دسته‌بندی‌های مرسوم می‌دانید. این سؤال از آنجا مطرح می‌شود که شما در دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، به عنوان یکی از منتقدان اصلی سیاست‌های اعمال شده در آن دوره شناخته می‌شدید و به همین دلیل در دوره آقای احمدی‌نژاد بسیاری از شما انتظار نداشتند که تا این حد به انتقاد از دولت نهم بپردازید، با این وجود شما خصوصاً در ماه‌های اخیر انتقادات تندی را نسبت به عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد در حوزه‌های مختلف ابراز داشته‌اید.
بسم‌الله الرحمن الرحیم. بنده، عضو تشکل‌های حزبی نیستم و در طیف‌بندی‌های سیاسی و جریان‌های جناحی قرار ندارم، نه طیف اصولگرا را به تنهایی به رسمیت می‌شناسم و نه طیف اصلاح‌طلب را، ‌بلکه معتقدم اگر دو عنوان اصلاح‌‌طلب و اصولگرا هر کدام واقعی باشند، ‌ویژگی دیگر را نیز با خود دارند و نمی‌شود کسی واقعا اصولگرا باشد و اصلاح‌طلب نباشد و یا اصلاح‌طلب حقیقی باشد و اصولگرا نباشد.

متاسفانه جبهه‌سازی سیاسی در کشور ما به عرف و عادت تبدیل شده است هر گروهی برای خود نامی انتخاب و در موارد بسیاری گرایش‌ها، مواضع و اهداف و آرمان‌های متفاوت و مجزا از گروه‌های دیگر تعریف می‌کند در حالی که بیشتر تفاوت‌ها و شاخصه‌های ممتاز، ادعایی و غیرواقعی است.

اصولا گروه‌ها و جناح‌های سیاسی با آرم‌ها و پرچم‌های مختلفی ظاهر می‌شوند اما تنها دو جریان اصلی وجود دارد، تمام جریان‌های سیاسی در دو جریان خلاصه می‌شوند، جریان اول جریانی است که شاخصه‌های آن اصولگرایی، اعتدال‌گرایی و اصلاح‌طلبی است. یعنی کسی که اصولگرا باشد باید اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا هم باشد و کسی که اعتدال‌گرا است قطعا اصلاح‌طلب و اصولگرا هست و همین طور یک اصلاح‌طلب واقعی، آراسته به موهبت اصولگرایی و اعتدال‌گرایی است.

جریان دوم، مدعیان اصولگرایی، مدعیان اصلاح‌طلبی و مدعیان اعتدال‌گرایی هستند که با عناوین و شعارهای مختلفی ظاهر می‌شوند، آنها نه اصولگرا هستند و نه اعتدال‌گرا و نه اصلاح‌طلب بلکه تنها مدعی این شعارها هستند و با محتوا و پیام آنها تعارض دارند.

از نگاه کارشناسانه تکثر به لحاظ سیاسی خوب است ولی باید در قالب جریان‌شناسی سیاسی شاخصه‌های بنیادی، مولفه‌های حقیقی و عناصر ساختاری آن شناسایی و قواعدش کاملا رعایت شود. انسان نمی‌تواند واقعا معتدل باشد و جزء ارکان اعتدال‌گرایی‌اش اصولگرایی و اصلاح‌طلبی نباشد.

این جریان مدعی را چه‌طور می‌توان شناخت؟ 
جریان مدعی، منشاء همه درگیری‌ها، جبهه‌سازی‌ها، فتنه‌ها، تفرقه‌افکنی‌ها و توطئه‌گری‌ها است این جریان، آشفته و بی‌ثبات است، ممکن است، عناصری از همین جریان، گاهی مدعی اصلاح طلبی باشند،‌ گاهی با پرچم اصولگرایی ظاهر شوند و گاهی از اعتدال گرایی سخن بگویند. با توجه به شاخصه‌ها و نمادها جریان مدعی، جریان نفاق، تحجر و توطئه‌گری فرهنگی و سیاسی است.

برای مثال اگر براساس ادبیات انقلاب بخواهیم تقسیم‌بندی کنیم و جریان انقلاب و ارتجاع را مقابل هم ارزیابی نماییم جریان مدعی، همان جریان ارتجاع در مقابل جریان انقلاب است. اگر کسی با ادعای اصلاح‌طلبی به مقام معظم رهبری تعرض کند حتما دروغ می‌گوید و با هیچ معیاری اصلاح‌طلب نیست یا اگر کسی با آرم اصولگرایی به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تعرض نماید و به حرمت‌شکنی بپردازد قطعا اصولگرا نیست همین طور اگر کسی با ادعای اعتدال‌گرایی به مقام معظم رهبری یا به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یا ساختار روحانیت یا به مبانی ارزشی نظام، ارزش‌های دینی، ارزش‌های ملی و دستاوردهای انقلاب اسلامی تعرض کند قطعا اعتدال‌گرا نیست. 

کسانی که مدعی اصلاح‌طلبی می‌شوند و بقیه را نفی می‌ کنند، قطعاً دروغ می‌گویند و واقعا اصلاح‌طلب نیستند بلکه مدعی اصلاح‌طلبی هستند. کسانی هم که مدعی اصولگرایی می‌شوند و با این ادعا جریان‌های دیگر را نفی می‌کنند و خودشان را محور می‌دانند، آنها هم دروغ می‌گویند.

اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان حقیقی همه مسلمانند،‌در میثاق‌های دینی و ملی مشترکند و در تحولات فرهنگی و سیاسی به مشترکات ملی و منافع و مصالح عمومی می‌اندیشند. 

مدعیان در جبهه مقابل قررار دارند. به منافع و مصالح شخصی و گروهی می‌اندیشند و به میثاق‌های دینیو ملی وفادار نیستند.

از دیدگاه اسلام دو جبهه وجود دارد: جبهه خدا و جبهه طاغوت. در جبهه طاغوت به تناسب نوع آلودگی دو عنوان وجود دارد اول «مغضوب علیهم» و دوم «ضالین» که هر دو نفی می‌شوند.

به عبارت دیگر جبهه کفر، شرک،‌ نفاق، ارتجاع و نادانی و خودبینی مجموعاً یک جبهه است و جبهه روشن‌بینی، خدامداری، حق معیاری و عدالت محوری هم یک جبهه است که این دو در مقابل همدیگرند.

از نظر شما اعتدال‌گرایان چه کسانی هستند؟
اعتدالگرایان کسانی هستند که مقام معظم رهبری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، مجموعه روحانیت، مجموعه اسلام، ارزش‌های انقلاب و خط امام را در راستای یکدیگر می‌بینند و همه را در یک جبهه و مسیر در کنار هم می‌شناسند و به تحلیل و ارزیابی رویکرد، عملکرد و گفتار و رفتارشان می‌پردازند.

کمتر از 9 ماه تا برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری اسلامی ایران باقی مانده‌است. با توجه به تعریفی که شما از جریانات سیاسی کشور ارائه می‌کنید، وظیفه هرکدام از این جریان‌های سیاسی را در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 چه می‌دانید؟
به نظر من در شرایط کنونی تراشیدن جبهه‌های گوناگون اصلاً به مصلحت نیست.

اصولگرایان واقعی، اعتدالگرایان واقعی و اصلاح‌طلبان واقعی با هم باید یک جبهه را شکل و سازمان دهند این جبهه اگر سازمان پیدا کرد، مدعیان از صحنه خارج می‌شوند وگرنه مدعیان می‌آیند و از توانمندی‌های هر سه جریانِ «هم‌ساختار» و «با یکدیگر سازگار» استفاه می‌کنند و عرصه‌های قدرت را تسخیر می‌کنند. 

برای پیروزی و حفظ دستاوردهای انقلاب و نظام اسلامی باید اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان یک جبهه واحد تشکیل دهند و با آفرینش وحدت و همگرایی آرمانی بسترساز رشد و شکوفایی روز افزون برای ایران اسلامی و جهان اسلام باشند.

ویژگی‌های مورد نظر شما برای رئیس‌جمهور بعدی ایران چیست و شما چه معیار‌هایی را برای تعیین نامزد مورد نظرتان، در نظر می‌گیرید؟ 
ما باید به دنبال شخصیتی برای ریاست جمهوری آینده باشیم که از لحاظ شخصیتی فاصله‌اش با مقام معظم رهبری واقعاً به اندازه یک رئیس جمهور تا رهبر عالی کشور باشد و نه کمتر.

براساس قانون اساسی، اولین شخصیت کشور، مقام معظم رهبری و دومین شخصیت رئیس جمهور است. از زمان رهبری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای انصافاً در عرصه ریاست جمهوری تا امروز، به جز آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شخصیتی که بتوان گفت دومین شخصیت کشور به لحاظ شاخصه‌های حقیقی است وجود نداشته است.

گروه‌های سیاسی که هم اصولگرا هستند و هم اصلاح طلب و اعتدال‌گرا، باید با هم متحد شوند و یک جبهه سیاسی قوی تشکیل دهند و مجموعا برروی یک شخصیتی به توافق برسند، که فاصله‌اش با مقام معظم رهبری واقعا به اندازه فاصله رهبر تا رئیس جمهور باشد و بتواند به عنوان شخص دوم مملکت ایفای نقش کند. اگر چنین فردی معرفی گردد قطعا رای می‌آورد و رئیس جمهور می‌شود. در این شرایط مدعیانی که در صحنه انتخابات حضور می‌یابند و دارای این شاخصه‌ها نیستند به طور طبیعی با انتخاب درست مردم حذف می‌شوند.

در انتخابات ریاست جمهوری رقابت باید بین افراد تقریبا هم سطح صورت بگیرد. وقتی از بین پنج کاندیدای انتخابات، یکی دارای مرتبه و جایگاه ریاست جمهوری باشد و چهار نفر دیگر این جایگاه را نداشته باشند، در این شرایط بدیهی است که رقابتی در کار نخواهد بود و چون افرادی که شایستگی آن جایگاه را ندارند، از حیث شرایط توانایی به نامزد شایسته نزدیک نیستند،‌رقابت بینشان مفهوم حقیقی ندارد و رقابت افراد نابرابر و فاصله‌دار با یکدیگر واقعی نیست.

در ماه‌های اخیر، شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی بحث تشکیل یک دولت «همکاری ملی» را مطرح کرده‌اند. نظر شما در این خصوص چیست؟
تشکیل دولت همکاری ملی، یا اتحاد ملی ایده‌آل‌ترین رویدادی است که ممکن است در صحنه انتخابات رخ دهد.
 
اگر نسبت به شخصیتی توافق بشود که در راس همه این گروه‌ها قرار بگیرد و به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان متفقا او را شایسته بدانند و از هر کس که در هر کدام از این طیف‌ها است براساس شایستگی و لیاقتش در آن دولت استفاده شود، یکی از بزرگترین آرمان‌های دینی، ملی و ارزشی تحقق می‌یابد.

ایران متعلق به همه است، به گروه سیاسی خاصی تعلق ندارد، هر گروهی چنین ادعایی کند قانون اساسی و اراده مردمی آن را باطل می‌سازد و هر گروهی به قدرت برسد بدون همکاری بقیه گروه‌ها قادر به انجام مطلوب مسئولیت نیست.

باید به این نکته توجه کنیم که مجموعه گروه‌های سیاسی فعال در کشور، مانند پیکره انسان سالمی هستند که از اعضا و جوارح مختلفی تشکیل شده و اگر یک جناح سیاسی بخواهد به تنهایی وارد صحنه شود، حتی اگر جناح درستی هم باشد، مانند این است که بعضی از این اعضا و جوارح را از آن پیکره سالم جدا کنیم در این صورت هم آن اعضا جدا شده و هم آن پیکره اصلی ناقص و ناکارآمد خواهند بود.

گروه‌های سیاسی دارای نیروها و توانمندی‌هایی هستند که مجموعه‌ای از سرمایه‌ها و مغزهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور را شامل می‌شوند دارای نظرات و دیدگاه‌هایی هستند که همه این‌ها ممکن است مورد نیاز نظام باشد، باید مجموعه این توانمندی‌ها در یک پیکره واحد که همان جریان سیاسی وفادار به انقلاب و خط امام است جمع شود و با مدیریت انسان لایقی که بتواند از همه توانمندی ها استفاده کند امور و شئون مختلف کشور اداره شود غیر از این هر اتفاقی بیافتد کشور و ملت با فاجعه‌ای روبه‌رو می‌شوند که از فاجعه‌های گذشته خطرناکتر است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ماه‌های گذشته ضمن انتقاد صریح از عملکرد دولت به ویژه در حوزه اقتصادی از پایان «فرصت‌مدارا» با دولت، سخن به میان آوردند. تحلیل شما به عنوان یکی از نزدیکان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از این‌گونه موضع‌گیری‌های ایشان چیست؟
به نظر من، جناب آقای هاشمی رفسنجانی برای نقش‌آفرینی در اصلاح امور لازم بود در پایان سال اول فعالیت دولت نهم، ارزیابی‌شان را از رویکرد و عملکرد نهاد اجرایی، برای روشن شدن افکار عمومی و نقش‌‌آفرینی اصلاحی به دولت و ملت ارائه می‌کردند؛ چون بعد از گذشت سه سال، اصلاح ساختارهایی که به صورت غلط شکل گرفته‌اند بسیار دشوار و پر هزینه است و به همین دلیل انتقادات و ارزیابی‌های جناب آقای هاشمی ممکن است از اثرگذاری مناسب و مطلوب برخوردار نگردد.

همه می‌دانند که بنده، دوست جناب آقای هاشمی هستم و در انتخابات گذشته ایشان را تنها فرد شایسته برای ریاست جمهوری می دانستم و اکثر کسانی که در آن زمان گزینه دیگری پسندیدند و تصمیم گرفتند در برابر آقای هاشمی بایستند به اشتباه خود اعتراف دارند و بر فقدان فرصت ارزشمند سازندگی، پویایی و رشد و شکوفایی افسوس می‌خورند.

زمانی که جناب احمدی‌نژاد قبل از مراسم تنفید و تحلیف در مورد بورس اظهارنظر کردند و در مورد بانک‌ها گفتند که سود بانکی را تک رقمی می‌کنند، در خطبه های نماز جمعه اظهارات ایشان را نقد کردم و گفتم شما هم اکنون رئیس جمهور نیستید و مسئولیت قانونی ندارید، بهتر است قبل از بررسی‌های کارشناسانه و رسمی از اظهارنظر در مسائل اقتصادی خودداری نمائید چون اظهاراتتان بازتاب داخلی و خارجی گسترده دارد و بر نظام بانکی و عملیات اقتصادی تاثیر منفی می‌گذارد.

در آن موقع برخی از دوستان انتقاد به آقای احمدی‌نژاد را زودهنگام می‌دانستند بدون توجه به این نکته که نباید نقد کارشناسانه و منصفانه گرفتار ملاحظات سیاسی و محدودیت‌های زمانی شود چون به هنگام بودن انتقاد از اساسی‌ترین شرایط اثرگذاری شایسته و نقش‌آفرینی بایسته است.

با این حال، انتقادات صریح آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، موجی از اعتراضات را در طیف حامی آقای احمدی‌نژاد برانگیخته‌است، تا جایی‌که سخنگوی دولت، آقای هاشمی را متهم به دشمنی با دولت نهم کرده و یا برخی از رسانه‌های وابسته به دولت، انتقادات ایشان را صرفاً دارای مصرف تبلیغاتی برای حضور مجدد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری دانسته‌اند. با توجه به این مسائل، آیا شما پاسخ دولت و هواداران دولت به اتنقادات آقای هاشمی را منصفانه می‌دانید و یا آن را در چار چوب تخریب شخصیت ایشان ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما مبانی سیاسی تخریب چیست؟ چرا گروهی تخریب آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی را در دستورکار دارند؟ 
تخریب نتیجه فقدان منطق انسانی، کمبود خرد سیاسی، احساس حقارت و ناتوانی و ناکارایی در بسترها و عرصه‌های مدیریت است.

تخریبگر به فرافکنی سیاسی برای انحراف افکار عمومی از کاستی‌ها و ناتوانایی‌هایش نیاز دارد و تخریب را بر تهمت و دروغ و فریب استوار می‌سازد.

مدعیانی که در تدبیر، مدیریت و توانایی و کارایی کم می‌آورند فرافکنی را چاره اساسی می‌دانند و به آقای هاشمی تعرض می‌کنند.

بنده صریح خدمت شما عرض می‌کنم، بعضی از عزیزانی که دارای حیثیت دولتی هستند ولی موضعشان ربطی به دولت ندارد، ‌از آغاز برخوردی که با آقای هاشمی داشتند، برخوردی غیرمنطقی، نامعقول و ظالمانه بود.

آقای هاشمی شخصیت بزرگ انقلاب است و بعد از مقام معظم رهبری هیجکس به اندازه ایشان در پیشبرد اهداف انقلاب و خط امام (ره) تاثیر حیاتی و سرنوشت‌ساز نداشته است.

تخریب آقای هاشمی رفسنجانی و اظهارنظرهای تعریض‌آمیز نسبت به ایشان، حرکت ناصوابی بود که برخی از دولتمردان بی‌هیچ منطقی به آن آلوده شدند و اقدامات تخریبیشان هرگز ارتباطی به دولت نداشت.

مواضع و اقدامات تخریبی نسبت به جناب آقای هاشمی در دوره دولت فعلی بی‌سابقه است و حتی در زمان آقای خاتمی هم این‌گونه نبود. البته در دوره آقای خاتمی هم نسبت به ساحت مقدس مقام معظم رهبری ادام‌الله ظله‌العالی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تعرض زیاد بود.

در دوره آقای خاتمی هم برخی از کسانی که در آغاز دولت ایشان، متشکل شدند، در تخریب آقای هاشمی نقش موثری داشتند؛ در حقیقت مدعیان اصلاح‌طلبی که میثاق گرایی و مواضع ارزشی و اصولی ‌آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را نمی‌پسندیدند به تخریب ایشان پرداختند و تلاش می‌کردند که ایشان را از صحنه خارج کنند.

آن جریان ظالمانه بود ولی آنچه برای مردم خیلی تلخ و سخت است عملکرد و مواضع افرادی است که مدعی اصول‌گرایی هستند و در مقابل جناب آقای هاشمی موضع می‌گیرند؛ آن هم در شرایطی که در مقیاس ملی برای رهبری انقلاب و نظام شایسته‌ترین شخصیت مقام معظم مدظله العالی و در حوزه سیاسی و اجرایی تواناترین و کارآمدترین شخصیت ملی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است.

در اندیشه اکثر قریب به اتفاق صاحبنظران سیاسی به ویژه نقادان و تحلیل‌گران فرهیخته و دلسوخته گزینه‌ای بهتر از آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و بهتر از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای تصدی شئون فعلیشان وجود ندارد و مخالفان هم اگر خردمند و منصف باشند و به منافع و مصالح ملی بیاندیشند در بررسی‌ها و تحلیل‌هایشان به گزینه‌ای بهتر از ایشان نمی‌رسند.

متاسفانه دامنه این تعرض هر روز گسترش پیدا می‌کند و در رسانه‌ها و سایت‌های جهت‌دار و جناح مدار منعکس می‌گردد و حتی زنانی که از دانش، کم‌بهره، به لحاظ گرایش سیاسی آشفته و از حیث نگاه و مواضع فرهنگی تحت تاثیر عواطف زنانه و احساسات تند و بی‌منطق ماجراجویانه هسند نیز به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تعرض می‌کنند و بدین ترتیب مردان و زنان تخریب‌گرای افراطی، آزمندان سیاسی و خودکم‌بینان حسود و ناشی، در تخریب سرمایه‌های ارزشمند و بی‌مانند ملی هم‌سو، هماهنگ و همراه شده‌اند.

هر روز هر کسی به هر بیان و زبانی که دوست دارد به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تعرض می‌کند، متاسفانه این افراد سعی کرده‌اند در نقاب اصولگرایی ظاهر شوند و با توطئه فرهنگی و تضعیف و تخریب سیاسی به ترور شخصیت‌های دینی و ملی و آسیب رسانی به اعتبار و انسجام جریان اصولگرایی می‌پردازند.

تخریبگران در هر نقاب و پوششی قرارگیرند نه اصولگرایند نه اصلاح طلب و نه اعتدال‌گرا، نه مقام معظم رهبری را قبول دارند و نه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را، ادعای ارادت و اطاعت نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دروغ‌پردازی و نفاق سیاسی است.

اگر کسی مقام معظم رهبری را قبول داشته باشد قطعا در مقابل تخریب آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌ایستد. کسانی که تخریب آقای هاشمی را مجاز می‌دانند به لحاظ سیاسی و فرهنگی عقب‌مانده هستند و بی‌ هیچ تردیدی از گوهر صداقت و عدالت برخوردار نیستند.

با توجه به جمیع این مباحث،‌سؤالی که مطرح می‌شود این است که این افراد واقعاً چرا سعی در تخریب شخصیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دارند؟
آقای هاشمی به لحاظ اندیشه سیاسی، سوابق انقلابی و توانایی و کارایی یک شخصیت استثنایی محسوب می‌شوند و سابقه ایشان هم سرشار از افتخارآفرینی است چون تخریب‌گران توانا و کارآمد نیستند برای تخلیه ناتوانایی خودشان به آقای هاشمی حمله می‌کنند تا به افکار عمومی اعلام کنند که منشاء ناتوانی ومانع کارآمدیشان آقای هاشمی رفسنجانی است. تخریب‌گران هم اگر به خردورزی، منطق انسانی و عدالت و انصاف برگردند در دانش اندیشه سیاسی و اقتصادی و دانایی و توانایی برتر جناب آقای هاشمی رفسنجانی تردید نمی‌کنند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شخصیت بزرگ ملی و جهان اسلامی و از معدود شخصیت‌های جهانی هستند که بسیاری از شخصیت‌های مهم جهان وی را قبول دارند. در حال حاضر حمله به آقای هاشمی رفسنجانی یعنی حمله و تعرض به یک سرمایه بزرگ ملی و جهان اسلامی.

موضوع دیگری که در دوره دولت آقای احمدی‌نژاد برای نخستین بار مطرح شده ودر ماه‌های اخیر شدت بیشتری یافته‌است، موضوع چگونگی روابط متقابل دولت و روحانیت است. عده‌ای بر این باورند که دولت محترم، برخلاف دولت‌های گذشته، شأن و اعتبار کمتری برای حوزه‌های علمیه، مراجع تقلید و علمای اعلام قائل است و در امور کشوری کمتر از نصایح و مشورت‌های آنان استفاده می‌کند. شما به عنوان عضو قدیمی و برجسته جامعه روحانیت مبارز تا چه اندازه این موضوع را صحیح می‌دانید؟
دولت یک تشکل قانونی و رسمی است و دارای وظایف و اختیارات ویژه است. اگر دولت وظیفه شناس باشد و در چارچوب قانون عمل کند، به لحاظ عملکرد رسمی‌اش دولت موفقی است.

دولت باید از اختیارات قانونی خود استفاده کند و وظایف قانونی‌اش را به درستی انجام دهد، اگر دولت نسبت به وظایف قانونی‌اش دچار سستی و کاستی شود باید انتقادات درست مردم را بپذیرد، از مردم عذرخواهی نماید و در چارچوب قانون به اصلاح امور بپردازد.

در شرایطی که دولت با اجرای قانون به خدمتگزاری می‌پردازد باید کمک‌های فکری صاحبنظران را قدر بداند. نظرات و انتقادات نادرست را با ادب و سپاس‌گزاری پاسخ گوید و از خواسته‌های غیرمنطقی و ناسازگار با موازین قانونی با متانت عبور نماید.

اگر دولت جایگاه و حقوقی را که قانون برای روحانیت و دیگر اقشار ملت در قانون اساسی و قوانین عادی تعیین کرده است را رعایت نکند وظیفه‌اش را انجام نداده است و می‌توان به دولت ایراد گرفت.

از این بستر که خارج شویم به بستر اعتقادی می‌رسیم، در این بستر مواضع و رفتارها تابع نگاه‌ها و باورها است هر کس براساس دیدگاه، نگاه و باورش، مناسباتش را با روحانیت تعیین و تنظیم می‌کند و شئون دولتی و غیردولتی در رویکرد و عملکرد اعتقادی آنها تاثیر قابل ذکری ندارد و در این شرایط مواضع دولتمردان نسبت به روحانیت از حوزه تشکیلات دولت خارج می‌شود.

اگر شخص رئیس جمهور هم خارج از چارچوب قانون نگاه ویژه‌ای به روحانیت داشته باشد، نگاه شخصی او است و نگاه دولتی نیست،‌ نگاه شخصیتی است که رئیس جمهور دولت نهم است و از لحاظ شخصی به فلان روحانی اعتقاد دارد یا ندارد و یا به فلان روحانی بیشتر و به دیگری کمتر ارادت دارد.

اساسا عنوان دولت قالب و جایگاهی است که متاسفانه برخی افرادیکه حرفهایشان حرف دولت و مواضعشان مواضع دولت نیست پشت آن پناه می‌گیرند و بعد تلاش می‌کنند که اعتبار دولت را با عقیده خودشان وارد صحنه کنند تا آن دیدگاه و عملکرد را جا بیاندازند.

رئیس جمهور محترم و دیگر اعضا کابینه در هیچ شرایطی حق ندارند دیدگاه‌ها و مواضع شخصی و یا گروهی‌شان را به دولت نسبت دهند و حیثیت دولت جمهوری اسلامی را برای نجات از چالش‌های خود ساخته، آسیب‌پذیر نمایند.

ممکن است رئیس جمهور محترم یا هر یک از وزرای ایشان نظرات خاصی نسبت به مراجع و روحانیت داشته باشند، به کسی کمتر ارادت داشته باشند و به شخص دیگری بیشتر اظهار ارادت کنند، این به خودشان مربوط است. تکریم و احترام دانشمندان و دین‌شناسان نماد فرهیختگی، دینداری و هوشمندی سیاسی و تبعیت از اولی‌الامر (رهبر) یک وظیفه عمومی و یک رسالت دینی و ملی است.

در حوزه مراجع، مساله تقلید مطرح است اگر مرجعی فتوایی داد مقلدینی که او را به عنوان مرجع انتخاب کرده‌اند باید از وی پیروی کنند ولی صدور حکم حکومتی تنها در اختیار مقام معظم رهبری است. جایگاه مراجع صدور فتوا است و مقلدینشان موظفند به آن فتاوا عمل کنند.

دولت با توجه به ساختار فرهنگی و مبانی اعتقادی‌اش باید از نظرات، نصایح و راهنمایی‌هایی مراجع معظم تقلید و علمای دین برای پیشبرد وظایف قانونی و تحقق اهداف آرمانی‌اش استفاده نماید و سپاسگزار روشنگری و اصلاح‌طلبی‌های دلسوزانه و نقد و تحلیل‌های راهنما و راهگشای صاحبنظران فرزانه باشد. درخواست‌های علما و مراجع از دولت خیرخواهانه است ولی پافشاری بر مواردی که دولت الزام قانونی به اجابت و اجرای آن ندارد جایگاه وشئون فرهنگیشان را آسیب‌پذیر می‌سازد.

ولی خارج از حوزه اختیارات و قوانین و مقررات از منظر شئون دینی، روا و شایسته است که رئیس جمهور و دولت محترم به نظر علما احترام بگذارند. در واقع احترام به نظر مراجع و علما، شیوه‌ای است که در اعتقادات اصولگرایان، اعتدالگرایان و اصلاح‌طلبان ریشه دارد. اگر کسی واقعا اصول گرا، اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا است. باید برای مراجع تقلید و علما احترام شایسته قائل باشد.
 
بنابراین اگر مراجع و علمای محترم، درخواستی از دولت مطرح می کنند، گرچه از نظر رئیس جمهور لازم الاجرا نباشد، مقتضای ایمان و ادب و اخلاق و تکریم حوزه دین، انعطاف و همرهی و هماهنگی با دانشمندان و دین‌شناسان است. 

بسیار از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنونیم.
من هم از شما تشکر می‌کنم و برای شما آرزوی موفقیت دارم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین