به نقل از نشنال، طاهر در طول زندگی حرفهای خود ۱۷ کتاب و چندین نمایشنامه منتشر کرد، از جمله رمان «غروب واحه» که در سال ۲۰۰۸ برنده نخستین دوره جایزه بینالمللی ادبیات داستان عربی شد.
اتحادیه نویسندگان مصر با ادای احترام به «بها طاهر» گفت که این نویسنده، کتابخانه ادبیات عرب را با آثار ادبی و بدیع غنی کرده است.
طاهر که در سال ۱۹۳۵ در جیزه، قاهره متولد شد، کوچکترین فرزند از هشت فرزند بود. اگرچه مادرش بی سواد بود، اما به روایت داستانهایی درباره خانوادهها و دسیسههایی که در زادگاهش در نزدیکی «اَقصر» اتفاق میافتاد، الهام بخش او شد، نگاهی که بعدها در برخی از برجستهترین آثار این نویسنده نمایان شد.
وی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، کار خود را به عنوان مترجم برای دولت آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۹۵۷ به راه اندازی برنامه فرهنگی رادیو قاهره با تولید نمایشنامههای رادیویی پرداخت. در طول دهه ۱۹۶۰ او عضوی از محافل ادبی آوانگارد و چپ مصر بود و یکی از همکاران دائمی مجله «Galerie ۶۸» بود که قطعات ادبی تجربی و سیاسی را منتشر میکرد که برای انتشار عمومی بسیار بحث برانگیز به نظر میرسید.
بها طاهر یکی از حامیان اولیه «جمال عبدالناصر» بود و اعتقاد اشت او در زمان ریاست جمهوریاش مصر را به یک کشور خودکفاتر، مستقل و مترقی تبدیل کرد، اما از سوی دیگر نقدهای جدی به حکومت «انور سادات» داشت.
او اولین مجموعه داستان خود در سال ۱۹۷۲ منتشر کرد، اما سه سال به دلیل دیدگاهها و نوشتههای چپ خود از نوشتن و انتشار در مصر منع شد. سادات او را متهم کرد که در مرکز "سلول قرمز" در قلب رادیو مصر قرار دارد.
طاهر در تلاش برای یافتن کار، مصر را ترک کرد و به عنوان مترجم انگلیسی، فرانسوی و عربی برای یونسکو در ژنو شروع به کار کرد و به نوشتن داستانها و رمانهای کوتاه ادامه داد.
او پیش از این در مصاحبهای عنوان کرده بود: «دو سال بود که نمیتوانستم بنویسم. تا حدی به خاطر مشغلهام و همچنین به این دلیل که انسان مانند یک گیاه است. او به زمین خود نیاز دارد و در آن شکوفا میشود. اگر زمین را از او بگیرید و به خاک دیگری منتقل کنید، یا سازگارمیشود که نیاز به کار زیادی دارد - یا نه، اما در هر دو مورد، گیاه متفاوت خواهد بود».
مصر ممنوعیت آثار طاهر را در سال ۱۹۸۳ لغو کرد و به آثاری که او در ژنو تولید کرد اجازه انتشار داد که از آن جمله میتوان به «عشق در تبعید» و «ضحی چنین گفت» اشاره کرد.
پس از بازگشت او به مصر در دهه ۱۹۹۰، کتابهای بیشتری از طاهر منتشر و به چندین زبان ترجمه شده است. یکی از شناختهشدهترین آثار او با عنوان «خاله صفیه و صومعه» در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و پنج سال بعد به انگلیسی برگردان شد.
این نویسنده در سال ۲۰۰۲ بالاترین جایزه ادبی مصر، جایزه دولتی لیاقت در ادبیات را دریافت کرد. ششمین رمان «طاهر» با نام «غروب واحه» که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، درباره یک مقام رسوا شده دولت مصر است که توسط مافوق بریتانیایی اش به واحه سیوا فرستاده میشود، زیرا او در شورش نافرجام در سال ۱۸۸۲ نقش داشته است. این کتاب که چندین دوره تاریخی مصر را در بر میگیرد، در سال ۲۰۰۸ برنده نخستین دوره جایزه ادبیات داستانی عرب موسوم به بوکر عربی شد.
طاهر در سال ۲۰۱۳ و در اعتراض به اخراج و استعفای چند شخصیت برجسته فرهنگی در زمان حکومت «محمد مرسی» از شورای دولتی فرهنگ مصر استعفا داد. او حتی در سالهای پایانی زندگیاش به اصولی که همیشه داشت پایبند مانده بود و عنوان میکرد: «من هنوز هم با همان چیزهایی مخالف هستم که در جوانی با آن مخالف بودم: بی عدالتی اجتماعی و سیاسی، به ویژه علیه زنان یا افراد با اصالت یا قومیتهای مختلف. آنچه متفاوت است این است که امیدی که زمانی داشتم دیگر وجود ندارد. خوشبختانه چیزهایی در حال تغییر است، اما من فکر میکنم نه خیلی سریع».