آفتابنیوز : اما اگر احمدی نژاد واقعا در بحران مذکور دست داشت، به هیچ وجه از استفاده از آن در مبارزات انتخاباتی خود اجتناب نمی کرد زیرا تمامی دانشجویان آنزمان به حضور خود در آن واقعه افتخار می کنند.
از سوی دیگر سایت ها و فعالان کرد با بهره جویی از بحران سال 1979 و با حمایت کامل آمریکا، پیشتر رفته و مستقیما احمدی نژاد را متهم به دخالت در قتل عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل حزب دموکراتیک کردستان ایران، در 13 جولای 1989 و در شهر وین کردند.
با این حال رئیس جمهوری جدید ایران همه این اتهامات را با عنوان اینکه تبلیغات صهیونیست هاست رد کرده و از پاسخگوی به سوالاتی که در این رابطه مطرح است خودداری کرده است. او با این کار ایران و بقیه دنیا را با گذشته مرموز خود مواجه کرده است.
حتی اگر حضور احمدی نژاد در وقایع سال های 1979 و 1989 ثابت شود، دنیا نمی تواند کاری انجام دهد زیرا وی قانونا رئیس جمهوری ایران است و آمریکا نمی تواند او را به دادگاه بکشاند. در نگاه مردم ایران هم حتی اگر احمدی نژاد چنین گذشته ای داشته باشد،بدین معنا نیست که او برای حکومت بر ایران مناسب نیست.
اگر هم دنیا بخواهد احمدی نژاد را به سبب گذشته نامعلومش مجازات کند، باید این کار را بعد از محاکمه آریل شارون انجام دهد که در وقایع بسیاری علیه دشمنانش دست داشته است و اکنون عنوان «تروریست» برای آن مرسوم شده است.
نخستین چیزی که به ذهن خطور می کند، کشتارهای صبرا و شتیلا در لبنان است که در سال 1982 انجام گرفت در آن بیش از هزار زن و مرد و کودک فلسطینی جان خود را از دست دادند.
یکی دیگر از موارد مرتبط، اسحاق رابین، نخست وزیر پیشین اسرائیل بود که در زمان وزارت دفاع خود دستور داد که ارتش اسرائیل استخوان های کودکان سنگ انداز فلسطینی را بشکنند.
حال یکی از گروگان های سابق می گوید که رئیس جمهوری جدید ایران به علت دست داشتن در تسخیر سفارت آمریکا، تروریست است!
چرا چنین اظهاراتی در مورد رابین به هنگام انتخاب مجدد وی در سال 1992، بیان نشده بود؟ چرا آمریکا گروگانگیری دیپلمات ها را تروریسم می خواند ولی شکستن استخوان کودکان را تروریسم به شمار نمی آورد؟