آفتابنیوز : آفتاب-ابوذر ابراهیمی ترکمان*: سیاستهای فرهنگی روسیه در سالهای پس از فروپاشی از تغییرات اساسی وحسب تبعیت ازمتغیرهای پدیدآمده، برخوردار بوده است.
سالهای دوران پیش از فروپاشی اقتضائات خاص خود را آنچنان بر پیکره فرهنگی این کشور گسترده بود که برونرفت از آنهمه ساختارسازی وپیریزی ساختارهای جدید آنهم با تنگناهای اقتصادی سالهای آغازین پس از فروپاشی، دشوار مینمود، ولی سیاستهای اقتصادی موفق آقای پوتین این دوران انتقال را به سرعت سپری کرد و اکنون متصدیان امور فرهنگی با بازیابی مجدد خود، توانستهاند راههای انتقال فرهنگی به دوران متناسب با پس از فروپاشی را به سرعت طی کنند.
در سیاستهای جدید فرهنگی تصدیگری دولت به حداقلها کاهش یافته است و توان بخش خصوصی و نهادهای مردمی به عنوان عنصر اصلی لحاظ شده است و جالب اینکه مذهب نیز در موضوعات فرهنگی مورد توجه دولت فدراسیون روسیه قرارگرفته است، امری که در دوران پیش از فروپاشی هرگز به آن توجه نمیشد.
دربخش ابزارهای فرهنگی برای تحقق این سیاست ها متنوع است به گونهای که آموزش و پرورش، ارشاد، تربیت، دانش فلسفی، اجتماعی و انسانی، مذهب، هنر تجسمی، نشر کتاب، کارهای مربوط به کتابخانه و موزه، ایدئولوژی و تبلیغات، موازین و اصول سیاسی و حقوقی، کلیشه های قومی ، اجتماعی و مذهبی مردم، آداب و رسوم، افسانهها، اخلاقیات و اولویتهای زیباشناسی و مد و دیگر اشکال اعتبار اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند .
همچنین توجه ویژه به معنویات نیز در این منشور مورد عنایت بوده است وبه تنوع قومی، پیشرفت تحقیقات بنیادی علمی در رشته فرهنگ شناسی، تطابق هنری تجربه تاریخی اجتماعی و میراث فرهنگی ملی با هدف مدرنیزاسیون اجتماعی-فرهنگی روسیه، مدل سازی الگوهای فرهنگی نیز توجه ویژهای شده است.
سیاستهایی که درپی میآیند طی نامهای رسمی به دوایر دولتی وبخش های خصوصی مرتبط با فرهنگ ابلاغ شدهاند:
سیاست فرهنگی روسیه با تفکر در باره اهداف و مسائل و موازین سیاست جدید فرهنگی روسیه پیش از هر چیز باید سیاست فرهنگی و روندهای فرهنگی کنونی به عنوان دو سطح مختلف استراتژی و تاکتیکی مورد بررسی دقیق قرار بگیرد و اهداف، مسائل، شیوهها و ابزار کار مشخص و مرزبندی شوند.
تعریف سیاست فرهنگی سیاست فرهنگی بطور کلی به مجموعه دیدگاههای علمی و بنیادی مربوط به مدرنیزه شدن تمام جوانب فرهنگی جامعه و اصلاحات ساختاری انستیتوها و سازمانهای فرهنگساز به صورت سیستم اصول نوین بخشهای یکسان دولتی و اجتماعی اطلاق میشود که در زندگی اجتماعی و فرهنگی جایگاهی را بخود اختصاص میدهند.
سیاست فرهنگی میتواند شامل مجموعه اقدامات مربوط به تأمین این اصول با آموزش، آمادهسازی هدفمند کادرها برای تنظیم و اداره روندهای اجتماعی- فرهنگی آینده ومهمتر از همه به عنوان تصحیح درست مفهوم کلی فرهنگ کشور باشد.
در سطح برداشتهای علمی کنونی در باره ماهیت فرهنگ، هر گونه برخورد همهجانبه نسبت به مسائل آن از جمله تعیین اهداف اولویت دار و مسائل سیاست فرهنگی بدون انطباق فرهنگ با گرایش های اصلی رشد و تکامل تمدن (هم در مقیاس عموم بشری و محلی، در این مورد تمدن مشخص تاریخی روسیه) ممکن نخواهدبود.
کارکردهای فرهنگ اگر تحت عنوان تمدن، تمدن تاریخی جامعه بشری و شکل خاص خودسازمانی و تنظیم روندهای فعالیت حیاتی گروهی آن را در نظر بگیریم ، فرهنگ در این سیستم تمدنی نقش مکانیزمی را بازی می کند که عهدهدار اجرای موارد ذیل است:
- تکمیل تجربه تاریخی موجودیت جامعه،
- بکارگیری این تجربه به صورت سیستم ارزش های اخلاقی و معیارهایی که بر طبق آنها شخصیت افراد مورد ارزیابی قرار می گیرند،
- بیان این معیارها به زبانهای مختلف معاشرت اجتماعی و برقراری روابط اجتماعی،
- تنظیم فعالیت حیاتی جامعه بر اساس ارزش های انسانی موازین اجتماعی- فرهنگی زندگی جمعی و فردی (سبک زندگی)،
- تعیین نشانهها و خصوصیات ویژه فرهنگی (تصور عینی جامعه در باره خود، ویژگی های سرنوشت خود و «رسالت» تاریخی آن که خصوصیات فرهنگی جامعه را شکل می دهد) به منظور استفاده از آنها در عرصههای مختلف.
ابزارهای فرهنگی ابزار فرهنگی برای اجرای این کارها بسیار زیادند، آموزش و پرورش، ارشاد، تربیت، دانش فلسفی، اجتماعی و انسانی، مذهب، هنر تجسمی، نشر کتاب، کارهای مربوط به کتابخانه و موزه، ایدئولوژی و تبلیغات، موازین و اصول سیاسی و حقوقی، کلیشه های قومی، اجتماعی و مذهبی مردم، آداب و رسوم، افسانه ها، اخلاقیات و اولویت های زیباشناسی و مد و دیگر اشکال اعتبار اجتماعی ، خلاصه تمام آن چیزهایی که « تصویر جهان و سبک زندگی» این یا آن ملت در این یا آن دوره زمانی را شکل میدهد.
اصول تعیین ارزشها واهداف سیاست فرهنگی مهمترین اصول تعیین ارزش ها و اهداف سیاست فرهنگی عبارت است از درک تضاد فرهنگی، اهمیت و سطوح مختلف مفاهیم آن. هر یک از پدیدههای فرهنگی از مجموعه کامل اقدامات گوناگون اجتماعی تشکیل شده است. هیچیک از عناصر فرهنگی فقط از یک معنی برخوردار نیست، بلکه گویای مجموعهای از وظایف مختلف اجتماعی و مفاهیم گوناگون حال و گذشته است. دشواری خاص استراتژی و تاکتیک هدایت شونده در عرصه فرهنگی و ضرورت چند سطحی بودن برخورد نسبت به تنظیم روندهای فرهنگی- اجتماعی با این امر در ارتباط است.
الزامات سیاست فرهنگی در همین راستا سیاست فرهنگی باید:
- بخش لاینفک تمام جهتگیریهای سیاست دولت و منعکس کننده ارزشهای معنوی و جنبهها و شاخصهای اخلاقی آن باشد.
- بخش مهم سیاست اجتماعی باشد که در جوامع امروز فقط به صورت مجموعه کامل اجتماعی-فرهنگی-آموزشی ممکن می گردد،
- سیاست فرهنگی خود را با توجه و اولویت دادن به ارزش های معنوی و شاخصهای اجتماعی و سبک زندگی افراد جامعه ایجاد کند.
مهمترین اهداف اولویت دار سیاست فرهنگی روسیه
- توسعه همه جانبه رهنمودهای ارزشمند اجتماعی- فرهنگی انسان و جامعه، ترکیب ارزشهای جدید زندگی، تطابق هنری تجربه تاریخی اجتماعی و میراث فرهنگی ملی با هدف مدرنیزاسیون اجتماعی-فرهنگی روسیه،
- کمک به مردم برای ایجاد شرایط جدید زندگی، یکسان سازی و برابری ملی- فرهنگی، اجتماعی- اقتصادی و سیاسی، امکان تعیین هویت معنوی و خودبیانی، افزایش آگاهیهای فردی در حوزه جامعهشناسی و فرهنگ اجتماعی،
- رشد و توسعه همهجانبه ارزشهای معنوی در تمام مواردی که منافع اجتماعی و نیاز افراد بروز میکند، تبدیل زندگی فرهنگی آنها به اصل معیشت اجتماعی، پاسخگویی به نیازهای فرهنگی.
- آشنا کردن مردم با دانش و توجه به تمام جنبه های متنوع فرهنگ بشری، غنیسازی معنوی و فکری آنها از طریق این دانش، پرورش برخورد شکیبانه و صبر و بردباری نسبت به فرهنگ بیگانه، توجه به ضرورت همکاری متقابل و دوستانه فرهنگی، معاشرت و گفتگو، از بین بردن بیگانگی ملی، مذهبی و اجتماعی-سیاسی،
- آموزش دادن افراد برای درک دمکراتیک و پلورالیستی از جهان، ایجاد تعامل در ارزشهای عموم بشری با مفاهیم عمیق فرهنگهای مختلف، پی بردن به این واقعیت که آینده بشریت با تلفیق متناسب آزادی شخصی با فرهنگ تعیین میشود.
پیش نیازهای دسترسی به اهداف فرهنگی از جمله مسائل اصلی که حل و فصل آنها برای رسیدن به این اهداف لازم است، عبارتند از:
- تحقیق، پیش بینی و طرح ریزی جهات اساسی تکامل اجتماعی- فرهنگی جامعه، ویژگیهای تمدن چندقومیتی روسیه،
- طراحی اصول و جهتگیریهای اساسی ارزش های جدید اجتماعی-فرهنگی،
- پیش بینی محتملترین ویژگی ها و پارامترهای سبک نوین زندگی که وضعیت نهایی آن به شرایط اجتماعی-اقتصادی، دولتی-سیاسی و معنوی جاری در روسیه وابسته است.
- تحقق و شکل گیری پارامترهای نوین برابری روسیه.
- جستجوی زبانهای جدید و نوین و فناوری ارتباطات اجتماعی-فرهنگی.
- تحقیق درباره گرایشات رشد و تکامل اجتماعی و تأثیر آنها بر مفاهیم و اشکال فرهنگی، بر پارامترهای کیفی و سبک زندگی، کاربرد روشهای پیشبینی رشد هر گونه سفارش اجتماعی،
- تحکیم پایگاههای قانونی فرهنگ و سیاست اجتماعی– فرهنگی،
- پیشرفت تحقیقات بنیادی علمی در رشته فرهنگ شناسی( تئوری و تاریخ فرهنگ و تمدن) با هدف درک قوانین و مکانیزمهایی که تعیین کننده روند شکلگیری فرهنگی میباشند،
- توسعه جنبههای تاریخی - فرهنگ شناسی در سیستم آموزشی دبیرستانها، تئوری فرهنگ شناسی در سیستم آموزش عالی با هدف آمادهسازی متخصصان فرهنگ شناس،
- طراحی سیستم اصول و روشهای اداری،
- طراحی اصول اساسی همکاری متقابل با سازمانهای اجتماعی(مذهبی، ملی، اجتماعی) در عرصه هنر تجسمی، فلسفه، علوم اجتماعی و انسانی، بخش آموزش، رسانههای گروهی و انتشاراتی ها و سازمانهای خدماتی فرهنگی.
سیاست فرهنگی از مجموعه عناصر (انستیتوها)ی این سیاست تشکیل شده است. در اینجا باید بین انستیتوهای هنری (سازنده متون فرهنگی، آثار، اشکال و سیماها) از یکسو و (سازمان ) انستیتوی خاص سیاست فرهنگی (که به جمعآوری و حفظ و رواج این متون اشتغال دارند) از سوی دیگر تفاوت قائل شد.
در واقع عالیترین انستیتوی سیاست فرهنگی، تاریخ، روند تاریخی تکامل جامعه بشری و شکل گیری ملتهای آن است.
سیاست فرهنگی دولت باید اساساً مکانیزم سیر طبیعی روند تمدنی را مدلسازی کند و در چارچوب قوانین اجتماعی آن عمل کند و فقط پیشرفت سریع جامعه در این جهت را تحرک بخشد که آن نیز بخودی خود بطور عینی در همان جهت در حال حرکت است. تجربه نشان داده است که تغییر مصنوعی این جهت طبیعی رشد و تحمیل مدل فرهنگی دیگری به جامعه هیچ گونه نتیجه خوبی به ارمغان نیاورده و نمیآورد.
اولین و مهمترین اصل سیاست فرهنگی اولین و مهمترین اصل سیاست فرهنگی چنین است: با تاریخ نباید مقابله کرد، باید بطور دقیق گرایشات اصلی و جنبههای مختلف روندهای عینی رشد جامعه را در نظر گرفت، آنچه از قبل آشناست مد نظر قرار گیرد و به جستجوی خستگی ناپذیر قوانین ناشناخته تکامل اجتماعی- فرهنگی پرداخته شود. باید کمک رسانی همهجانبه به جامعه در پیشروی آن در راه انتخاب شده و مدرنیزهشدن سریع آن انجام گیرد.
دومین اصل
دومین اصل مهم این سیاست چنین است: تعیین صحیح موضوع این سیاست. اگر سازمان های فرهنگساز و حافظ فرهنگ (انستیتوها) موضوع فرهنگ به حساب آیند، در اینصورت تمام جامعه بطور کلی باید موضوع سیاست فرهنگی میشود و از همینجاست که مقیاس تأثیر چنین سیاستی به عنوان مقیاس سراسر ملی (سراسر دولتی) تلقی میشود.
ناهمگونی جامعه روسیه (از لحاظ ملی، اجتماعی، مذهبی و غیره) تلفیق انعطافپذیر جهانی سیاست فرهنگی با روش های کاربردی محلی را طلب میکند که برای بخشهای مختلف جامعه متنوع روسیه بخوبی قابل استفاده باشد.
سومین اصل سومین اصل بدین مضمون است: تعیین عامل و ذات سیاست فرهنگی. اشتباه بزرگی است اگر درک این عامل فقط به دولت و سازمانهای وابسته به آن محدود شود. عاملی که به اجرای سیاست فرهنگی میپردازد، در وهله اول همان جامعه است که توسط مراجع دولتی تنظیم شده است. جامعه که همزمان عامل وموضوع سیاست فرهنگی است به عنوان سیستم اجتماعی- فرهنگی خودسازمان و خودتوسعه عمل میکند. این سیستم دائماً خود را با تغییرات شرایط زندگی وفق می دهد. بدون شک نقش سازمان های تخصصی در حوزه فرهنگ شناسی در اینجا فوق العاده مهم است، اما آنها فقط به عنوان گروههای مشاور عمل میکنند که روند خودسازمانی اجتماعی- فرهنگی و پیشرفت و توسعه آن را جهت داده و تشویق میکنند. در اینجا به ویژه به ابراز وجود جامعه در اشکال مختلف توجه خاص میشود.
چهارمین اصل چهارمین اصل عبارت است از: تأثیر بخشی اجزاء سیستم فرهنگی. این به معنی تأثیر کیفی تدریجی بر اذهان جامعه، اخلاقیات و ارزشهای دارای اولویت اجتماعی است. به همین دلیل، وسایل و ابزار سیاست فرهنگی را میتوان هم واحدها و سازمان های فرهنگی-هنری دانست که به ایجاد تصویر واقعی فرهنگی میپردازند و هم علم، آموزش و پرورش، ارشاد، چاپ و نشر و غیره دانست که معیارهای ارزشی سلسله مراتب نیازهای اجتماعی-فرهنگی جامعه را بطور کلی شکل میدهند.
پنجمین اصل
توجه دائمی به تنوع ماهیت و باصطلاح «اصل و نسب» فرهنگ روسیه پنجمین اصل است. در رابطه با مسأله خودویژه فرهنگی روسیه می بایست توجه خاصی به خصوصیات و ویژگیهای هر فرهنگ مبذول شود و مسأله خودویژگی ملی و یا مذهبی به عنوان ویژگی نژادهای مختلف و همکاری متقابل بین فرهنگها به عنوان شرط اساسی رشد و توسعه هماهنگ فرهنگی هر قوم و ملت، اهداف و منافع اقوام تمدن چندقومیتی روسیه، سیمای «سمفونی» ( هم در معنی موزیکال آن و هم مذهبی آن) فرهنگ قومی در کل فرهنگ روسیه، در نظر گرفته شود. نهایتاً تمدن، نوآوری هایی را که برای آن قابل پذیرش است، گرفته و آنها را جذب فرهنگ خود خواهد کرد.
ششمین اصل مطالعه عمیق سنن ملی، ارزشها، علایم مشابه جامعه، مجموعه پدیدهها که در بخش میراث فرهنگ ملی بهم پیوند خوردهاند، تحقیق درباره گرایشات تکاملی آنها و برداشت معاصرین از آنها و انتخاب شکل مدرنیزه کردن فرهنگ را دربرمیگیرد. توجه خاصی باید نسبت به سیستم در حال تغییر ارزشهای اجتماعی شود که از خارج به عاریت گرفته شده اما به حد زیادی تعیینکننده جهتگیریهای اجتماعی- فرهنگی است که طبقات مختلف جامعه آن را ترجیح میدهند.
*رایزن فرهنگی ج.ا.ایران درفدراسیون روسیه
يك استاد روابط بينالملل