مردی که به خاطر یک سنگ فرز پدر دو دختر را شکنجه کرده و به قتل رسانده است با درخواست قصاص اولیای دم روبهرو شد.
متهم ابتدا مقتول را شکنجه کرده و بعد به طرز فجیعی به قتل رسانده بود. دردآور بودن این قتل دلیلی بود که باعث شد اولیای دم حاضر به گذشت نشوند.
دو سال قبل جسد مردی در حاشیه پاکدشت پیدا شد. مرد حدوداً ۵۵ساله بود و آثار شکنجه شدید روی بدنش دیده میشد. شواهد نشان میداد قربانی که دست و پایش با چسب بسته شده با وارد شدن ضربههای جسمی سخت به بدنش شکنجه شده و جان باخته است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران برای رازگشایی جنایت به تکاپو افتادند.
ردپای یک دوست قدیمی
در بررسیها هویت مقتول معلوم و روشن شد رشید آخرین بار با مرد جوانی به نام اردلان قرار ملاقات داشته است. به این ترتیب اردلان که دوست مقتول بود بازداشت شد اما ادعا کرد از نحوه کشته شدن رشید اطلاعی ندارد.
ماموران به پرسوجو از دوستان قربانی پرداختند و در ادامه دو نفر از دوستان مشترک اردشیر و اردلان را بازداشت کردند.
با بازداشت دو مرد جوان، یکی از آنها به نام رضا از جنایتی که دوستش رقم زده بود پرده برداشت و گفت: رشید معتاد بود و مدتی قبل دستگاه سنگ فرز اردلان را سرقت کرده بود. به همین خاطر اردلان میخواست از او انتقام بگیرد. به همین خاطر او را به یک باغ دعوت کرد تا با هم مواد مخدر مصرف کنند. من و دوست دیگرم هادی هم آنجا بودیم. بعد از مصرف مواد مخدر اردلان درباره گم شدن دستگاه سنگ فرزش از رشید سوال کرد؛ اما رشید گفت دستگاه را به یکی از دوستانش فروخته است. اردلان که از شنیدن این حرف عصبانی شده بود دست و پای رشید را با چسب بست و او را به سقف آویزان کرد. سپس با میله آهنی به شدت او را کتک زد. رشید بیهوش شده بود. اردلان از من و هادی خواست کمک کنیم تا او را پایین بیاورد. رشید فوت شده بود. ما جسد را پایین آوردیم و در پشت وانت اردلان گذاشتیم. سپس آن را به بیابانهای پاکدشت بردیم و آنجا رها کردیم.
به دنبال اظهارات رضا، نفر دوم یعنی هادی نیز صحبتهای دوستش را تایید کرد.
به این ترتیب، برای اردلان به اتهام قتل و برای هادی و رضا به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده دختران قربانی درخواست قصاص کردند و گفتند به خاطر مرگ دردناک پدرشان حاضر به گذشت از متهم نیستند.
سپس اردلان در جایگاه متهم ایستاد و اتهام قتل را نپذیرفت. او گفت: قبول دارم با رشید دوست بودم اما نمیدانم چه کسی و چگونه او را کشته است. پلیس فقط برای اینکه یک چسب پهن در خانه من پیدا کرد و فهمید آخرین نفری بودهام که با گوشی موبایل رشید تماس گرفته مرا بازداشت کرد. من بیگناه هستم.
سپس دو متهم دیگر به دفاع ایستادند و اردلان را عامل جنایت معرفی کردند.
آنها گفتند: اردلان دست و پای رشید را بست و او را به سقف آویزان کرد. سپس با میله آهنی به جانش افتاد و او را شکنجه داد تا جان سپرد. ما دستی در قتل نداشتیم و فقط در حمل جنازه به اردلان کمک کردیم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.