مرد متاهل که زنان راننده را به بهانه اینکه خودروشان خراب است متوقف کرده و آزار میداد از سوی دادگاه به اعدام محکوم شد.
این مرد در حاشیه اتوبانها به کمین زنان راننده مینشست و وقتی آنها را تنها میدید با اشاره دست متوقفشان میکرد و مدعی میشد از خودروشان دود بلند میشود و اتومبیل خراب است. او با این ترفند زنان را به حاشیه اتوبان و به دور از دید میکشاند و آزار میداد.
سه سال قبل اولین شکایت از مرد جوان به پلیس گزارش شد. زن جوان که ترسیده بود مدعی شد مورد تجاوز قرار گرفته است. او که به پلیس آگاهی رفته بود از یک مرد موتورسوار که او را به تله شیطانی انداخته و در حاشیه بزرگراه آزار داده بود شکایت کرد.
زن جوان گفت: یک مرد موتورسوار ماشینم را متوقف کرد. وقتی از ماشین پیاده شدم او مرا به حاشیه بزرگراه برد و آزارم داد.
در حالی که تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از مرد موتورسوار آغاز شده بود چند شکایت مشابه دیگر به پلیس رسید. در ادامه فرضیه سریالی بودن تجاوزها قوت گرفت. شواهد نشان میداد مردی که پلاک موتورش مخدوش است دست به جنایت سیاه میزند.
در بررسیها مشخص شد مرد جوان، زنانی را که سوار بر خودرو شخصی هستند در بزرگراههای نسبتاً شلوغ و معمولاً بزرگراههایی که شرق را به غرب و برعکس متصل کرده به دام میاندازد و پس از پیاده شدن زنان از خودروشان آنها را در حاشیه بزرگراه آزار میدهد. او معمولاً طعمههایش را از میان زنان رانندهای انتخاب میکرد که از نحوه رانندگیشان مشخص بود تازهکار هستند و احتمالاً به تازگی خودرو خریدهاند.
با به دست آمدن این اطلاعات، ماموران پلیس گشتهای نامحسوس را در بزرگراههای تهران، به ویژه بزرگراه همت که چند زن در آن قربانی شده بودند، مستقر کردند تا اینکه یکی از شهروندان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از دستگیری مردی که در تلاش بود یک زن را آزار دهد خبر داد و گفت دو مرد جوان توانستهاند او را دستگیر کنند. با این تماس ماموران به محل اعزام شدند و دریافتند احتمالاً مردی که توسط شهروندان دستگیر شده همان فردی است که به زنان جوان تعرض میکرده.
به این ترتیب متهم بازداشت و به دادسرا منتقل شد.
دختر جوانی که به تله افتاده و با کمک شهروندان نجات یافته بود به ماموران گفت: در اتوبان در حال رانندگی بودم که یک موتورسوار به من نزدیک شد و گفت ماشینم در حال آتش گرفتن است. او گفت بهتر است فوراً از ماشین پیاده شوم. من که ترسیده بودم با هدایت مرد موتورسوار ماشینم را در حاشیه بزرگراه متوقف کردم. او گفت ممکن است خودرو منفجر شود و از من خواست وارد فضای سبزی کنار گاردریل شوم. همان موقع یکباره به من حملهور شد که فهمیدم قصد آزارم را دارد. به همین خاطر شروع به داد و فریاد کردم. همان موقع دو عابر که صدای مرا شنیده بودند به کمک آمدند و مرد را دستگیر کردند و با پلیس تماس گرفتند. من که در آن درگیری زخمی شده بودم برای پانسمان زخمهای سطحی به بیمارستان رفتم.
در تحقیقات بعدی مشخص شد این متهم به هفت زن با همین روش تعرض کرده است. وقتی متهم تحت بازجویی قرار گرفت به تعرض به زنان اعتراف کرد و شاکیها در مواجهه حضوری او را شناختند.
محاکمه مرد متجاوز
با اعتراف مرد جوان، مشخص شد او متاهل است و یک فرزند هم دارد. پرونده این مرد به اتهام تجاوز به عنف به شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و او از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه یکی از شاکیها که زن تحصیلکردهای است، گفت: من با خانوادهام زندگی میکنم و مجرد هستم. مدتی قبل یک ماشین شخصی خریدم و با ماشین به محل کارم رفتوآمد میکردم. چهار روز به پایان سال ۹۸ مانده بود و از محل کارم به خانه برمیگشتم. اتوبان همت شلوغ بود که مرد موتورسوار به من نزدیک شد و گفت ماشینم دود میکند و آتش گرفته است. من که ترسیده بودم با هدایت او به سمت گاردریل رفتم و از ماشین پیاده شدم. او گفت ممکن است ماشین منفجر شود و بهتر است به سمت فضای سبز بروم. همان موقع به سمتم حملهور شد و مرا آزار داد. داد و فریاد و تقلاهای من بیفایده بود. او فرار کرد و من که شوکه بودم به کلانتری رفتم و سپس به پزشکی قانونی معرفی شدم که کارشناسان آزار مرا تایید کردند.
این زن در حالی که اشک میریخت گفت: از آن شب دیگر روی آرامش را ندیدم. من هر شب کابوس میبینم و زندگی خودم و خانودهام تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته است. من برای متهم درخواست اشد مجازات دارم.
او ادامه داد: پس از دستگیری مرد جوان وقتی با خانوادهاش روبهرو شدم شوکه شدم. او خانواده محترمی دارد. شنیدهام در لابراتوار دندانپزشکی کار میکند و درآمد و شغل مناسبی دارد. همسر او زن جوان و زیبایی است و یک فرزند ۱۰ماهه دارد. من هنوز نمیدانم او چرا دست به این جنایت سیاه زده است. متهم که ۳۲ سال دارد از من خواسته به خاطر جوانیاش او را ببخشم؛ اما ضربهای که او به من و خانوادهام زده قابل جبران نیست و من نمیتوانم گذشت کنم.
وقتی نوبت به متهم رسید، تعرض به زن جوان را انکار کرد و گفت: من اصلاً این زن را نمیشناسم و او را آزار ندادهام. من چیزی به خاطر ندارم.
ادامه جلسه به بعد موکول شد و در دومین نشست که غیرعلنی و پشت درهای بسته برگزار شده بود سایر شاکیها نیز درخواست اشد مجازات کردند.
سپس متهم که سعی داشت با دروغگوییهایش خود را بیگناه نشان دهد وقتی فهمید دستش رو شده، در مقابل شاکیها ابراز پشیمانی کرد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، او را به اعدام محکوم کردند.