جعفر گلابی نوشت: حوادث و رویدادهای داخلی در مناسبات خارجی و قدرت و ضعف هر کشوری تاثیر مستقیم دارند؛ همچنانکه روابط خارجی سازنده در رونق اقتصادی و آرامش جامعه اثربخش وکارساز است. درواقع مواضع کشورها نسبت به یکدیگر معمولا تابعی از میزان ثبات و تعادل داخلی است.
اگر این اصل را بپذیریم دیگر نمیتوانیم به رویدادهای خارجی فارغ از قوت و ضعف و اقبال و ادبار دولتها در داخل به صورت مجرد بنگریم. بعد از سفر رییسجمهور چین به عربستان و امضای بیاینهای که تمامیت ارضی کشورمان در جزایر سهگانه را مورد خدشه قرارداد اکنون در عراق علاوه بر مقتدی صدر، نخستوزیر این کشور هم از نام جعلی خلیج ع ربی استفاده کرد و مسابقات جام ملتهای خلیج فارس هم با همین نام مجعول برگزار میشود!این کشورپا را فراتر گذاشته تمبرهایی با همین نام منتشر کرده است!
کاملا روشن است که چنین اقداماتی بدون زمینههای سیاسی و نوع برداشتها از مجموع اوضاع کشورو روابط خارجی ایران نیست و ابعاد گوناگون و پیامهای ثانویه و منفی آن به خوبی مشاهده میشود.
اگر عراق با اکثریت جمعیت شیعه و نفوذ ایران در احزاب مهم این کشور در دعوای نام خلیج فارس با عربستان و دیگر کشورهای جنوبی این خلیج هم راستا شود لابد در دیگر دعاوی هم چنین ظرفیتی دارد و برای جلب حمایت این کشورهای ثروتمند از خود انعطاف بیشتری به خرج خواهد داد و منافع و ثبات سیاسیاش را در استفاده از اختلافات موجود در این آبراه مهم بینالمللی جستوجو خواهدکرد.
نه سفر معاون نخستوزیر چین به ایران و نه تصحیح احتمالی خطای دولت عراق در مورد مسائل خلیج فارس نمیتواند نگرانیهای ما را از تحولات در جنوب کشور برطرف کند. عربستان درحال برنامهریزی برای جلب سرمایههای عظیم اقتصادی است تا آنجا که اخیرا ولیعهد این کشور ادعا میکند که طی ۵ سال اقتصاد خاورمیانه را تغییر و این منطقه را به یک اروپای جدید تبدیل خواهدکرد و طی ۳۰ سال آینده رنسانس جدید در خاورمیانه شکل خواهد گرفت.
اتفاقا توجه عمیق چین به این منطقه از جدی بودن سیر رویدادها در خلیج فارس خبر میآورد و نشان میدهد که پکن نمیخواهد از تحولات مهم خصوصا تحولات اقتصادی در این منطقه عقب بماند. به عبارت روشنتر ایران در محاصره تحریمها تمام توانش را مبذول میکند که روی پا بایستد و این درست همان فرصتی است که رقبای منطقهای از آن استفاده کرده گامهای بلند توسعه اقتصادی را برمیدارند و ایران را از این جهت درانزوا قرار میدهند.
پس ازیکدست شدن قدرت در ایران طی دو انتخابات اخیر برخی امیدوار بودند که این یکپارچگی در قدرت، چون یک امتیاز عمل کند و با امضای برجام و رفع تحریمها راه جذب سرمایهگذاریها باز شود و گامهای توسعه با استواری برداشته شود. اما تاکنون چنین امیدی به تحقق نزدیک نشده و نه تنها تحریمها رو به فزونی میروند که تورم و نرخ ارز هم از وعدههای دادهشده فاصله گرفتهاند. دولت تاکنون برنامه مدونی در حوزههای مختلف ارایه نداده است و اقتصاد راه خود را میرود، حرکتی که با دستور متوقف یا تصحیح نمیشود.
وضعیت دشوار کنونی که مرتبا بر نارضایتیها میافزاید رفتهرفته ایران را ازتحولات جاری منطقه و جهان خصوصا تحولات اقتصادی جدا میکند و به تعبیری بیگانگان با استراتژی دقیقی از زاویه اقتصادی سراغ ایران خواهند آمد و در این معرکه تهران حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
امروز بیش از هر زمان دیگری اوضاع اقتصادی ضعف و قوت کشورها را رقم میزند و گویا ما از این جهت دچار غفلت تاریخی شده در این حوزه به شعار اکتفا کردهایم. در دنیای کنونی قدرتهای درجه اول اقتصادی هم بدون مراودات گسترده با جهان رونق و حتی اقتدار خود را ازدست خواهند داد چه رسد به کشورهایی که به علت اشتغالات گوناگون و از جمله اختلافات و مشکلات سیاسی از آن چشم بپوشند. بنابر نظر بسیاری از اقتصاددانان مشکل اصلی اقتصاد کشور عدم سرمایهگذاریهای گسترده داخلی و خارجی است، سرمایهگذاریهایی که لوازم خاص خود را دارند و بدون آنها به رونق و شکوفایی استاندارد نمیرسیم.
با امضای برجام سیل هیاتهای خارجی به ایران سرازیر شدند و نشان دادند که اگر موانع برطرف شود تا چه حد آماده دادوستدهای بازرگانی و حتی تکنولوژی هستند. ما از نظر جغرافیایی و غنای منابع طبیعی میتوانستیم با یک استراتژی توسعهمند همه کشورهای منطقه را جا بگذاریم و زندگی آکنده از رفاه و رضایت را برای مردم خویش فراهم کنیم و اتفاقا هنگام تعادل اقتصادی درزندگی مردم معنویت و ارزشهای انسانی امکان بروزو ظهور بیشتری پیدا میکنند، همچنانکه فقر مادر انواع ناهنجاریها و فلاکتهای دنیوی و اخروی است.
متاسفانه درحالی مشکلات داخلی در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی روبه فزونی است که دیگران به اهمیت اقتصاد پی بردهاند و هر کشوری به فراخور عرف جامعه خویش بسترهای سیاسی و اجتماعی رشد و توسعه خود را فراهم میکند. تجربه ثابت کرده است که در ایران برخلاف کشورهایی، چون چین و عربستان بدون مشارکت گسترده سیاسی مردم شاخصهای اقتصادی مثبت محقق نمیشوند.
در کشور ما طی کمتر از صد سال ۲ انقلاب بزرگ برای آزادی و عدالت صورت گرفت و این نشان میدهد که رضایت عمومی ازطریق مشارکت سیاسی حاصلشدنی است. نگاهی به رویدادها و تحولات پیرامونی که بعضا نگرانکننده هستند، نشان میدهد که کسی منتظر ما نمینشیند و اگر برای مشکلات خود تدابیر و چارهجوییهای عاجل و اساسی و کارشناسانه و عمیق و همهجانبه نکنیم از قافله تحرکات منطقهای و جهانی عقب میافتیم و چه بسا تا سالها امکان پرکردن این فاصله را نداشته باشیم.