کمتر کسی وجود دارد که "دونالد ترامپ" را در زمره جنجالیترین و البته خطرناکترین سیاستمداران و روسای جمهور تاریخ ایالات آمریکا به حساب نیاورد. وی در بحبوحه کارزار انتخاباتیاش برای انتخابات سال ۲۰۱۶، از هیچ اقدام جنجالی جهت مطرح کردن خود کوتاهی نکرد. او با ویدئوهای پرزرق و برق تبلیغاتی سعی کرد تصویر یک تاجر موفق را از خودش به مردم آمریکا و حتی جهانیان نشان دهد و در عین حال، به واسطه درگیریهای خود با رسانههای جریان اصلی نظیر سی ان ان، عملا عمده زمان و تمرکزِ پوشش انتخاباتی شبکههای مذکور را به خود اختصاص داد و در نهایت نیز به پیروزی در انتخابات دست یافت و وارد کاخ سفید شد.
پیروزی که حتی شاید خودِ ترامپ هم انتظار آن را نداشت، تازه شروع ماجرا بود، ترامپ با اتخاذ پوپولیسم و سیاستهای پوپولیستی، قطبی سازی قابل توجهی را در جامعه آمریکا حاکم کرد و حتی حزب جمهوریخواه را نیز در مسیری هدایت کرد که کاملا به تسلط و کنترل وی درآمد. در دروه ریاست جمهوری ترامپ (۲۰۲۰-۲۰۱۶)، روابط خارجی و سیاست داخلی آمریکا، دوران کاملا ملتهبی را سپری کردند.
ترامپ با شعار "بار دیگر شکوه و عظمت را به آمریکا بازگردان"، مجموعهای از جنگهای تجاری و سیاسی را نه تنها علیه کشوری نظیر چین که رقیب اصلی آمریکا در جهان است بلکه حتی علیه دوستان و شرکای راهبردی و سنتی واشینگتن نظیر کره جنوبی، ژاپن و اتحادیه اروپا هم به راه انداخت. نقطه تاکید وی این بود که آمریکا دیگر بنا ندارد به کشورهای مختلف "سواری رایگان" بدهد و در ازای خدمات خود، دستمزد آن را نیز طلب خواهد کرد.
در همین دوران بود که ترامپ با تحمیل کارزار فشار حداکثری علیه ایران، منافع کشورش در خاورمیانه را به خطر انداخت و حتی تهران-واشینگتن در پی اقدام دولت آمریکا در ترور سردار قاسم سلیمانی، تا آستانه جنگ و درگیری مستقیم نظامی نیز پیش رفتند.
همسایگان نزدیک به آمریکا نظیر کانادا و مکزیک نیز به دلایل مسائل مهاجرتی و دیگر موضوعات مطرح در روابط دوجانبه، روابط پرتنشی را با آمریکا تجربه کردند.
البته که دامنه جنجالهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی آمریکا به مراتب گستردهتر از این حرفها بوده است. با این همه، ترامپ به سبک بسیاری از رهبران پوپولیست به دنبال ایجاد نوعی کاریزما و یا کیشِ شخصیت برای خود بود و اساسا آمریکایی را دوست داشت که در کنترل خودش باشد. مسالهای که قطبیسازی شدید اجتماعی و سیاسی را در آمریکا ایجاد کرد و موجب شد تا پس از شکست ترامپ در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، حامیان وی تا انجام یک کودتای تمام عیار پیش روند و با "شورش ششم ژانویه" و حمله به ساختمان کنگره آمریکا، تمام سعی خود را بکنند تا کنگره آمریکا از تصویب نتیجه نهایی انتخابات خودداری کند.
اساسا به دلیل همین جوسازیها و اقدامات تنشزای ترامپ بود که وی دو مرتبه از سوی کنگره استیضاح شد. پس از تحویل قدرت به بایدن با اکراه، ترامپ که حتی حاضر به شرکت در مراسم ادای سوگند رئیس جمهور جدید نشد، دورهای سیاست سکوت و دوری از هیاهو اتخاذ کرد. اما چندی بعد بار دیگر با حملات مکرر خود به دولت بایدن، راه اندازی شبکه اجتماعی خودش موسوم به Truth و کنشگری فعال در سیاست داخلی حزب جمهوری خواه، خود را به مثابه یک سیاستمدار فعال که همچنان امکان بازگشت به کاخ سفید را دارد، معرفی کرد.
مسالهای که مخصوصا با توجه به عملکرد ضعیف بایدن و شرایط سنی و سلامتی وی، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود. با این حال، برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، تلاشهای فراوان ترامپ جهت راه انداختن طوفان سرخ و پیروزی حزب جمهوریخواه و کاندیداهای مورد حمایت ترامپ، واقعیتهایی جدید از موقعیت سیاسی وی روشن ساخت.
اولا این نکته روشن شد که شاید موقعیت ترامپ در حزب جمهوریخواه مستحکم باشد. با توجه اینکه بسیاری از نامزدهای مورد حمایت وی در جریان انتخابات درون حزبی جمهوریخواه پیروز شد. با این حال، افراد مورد حمایت او در رقابت با رقبای دموکرات خود، در برخی ایالتها شکستهای سنگینی را متحمل شدند. موضوعی که سیاستمداران و چهرههای سرشناس حزب جمهوری خواه را واداشته تا بار دیگر به دقت در مورد موقعیت و جایگاه ترامپ در حزب و آینده سیاسی که وی برای خود قائل است، تامل کنند.
دوم، با فاصله کمی پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره، شمار قابل ملاحظهای از حامیان مالی ترامپ در والاستریت، با توجه به واقعیات جدیدِ شکل گرفته در معادلات سیاسی آمریکا، از وی روی برگرداندند و حمایتهای صریح خود را از چهرههای تازه به ویژه فرماندار سرشناس ایالت کایفرینا «ران دی سانتیس» اعلام کردند. دراین میان حتی برخی از سرمایه داران مشهور آمریکا به صراحت به ترامپ توهین میکردند و تاکید داشتند که دوره وی تمام شده است و او بهتر است جای خود را به افراد جوانتر و چهرههای جدیدتر بدهد.
در نهایت سوم اینکه، پس از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، میزان شکافها در درون حزب جمهوریخواه بیش از پیش عمیق شد و اکنون میتوان گفت که دستیابی به یک اجماع در مورد مسائلی نظیر معرفی نامزد مورد نظر این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴، کاری سخت برای اعضای حزب است.
در این میان کشف حجم قابل توجهی از اسناد محرمانه دولتی از خانه ترامپ در کالیفرنیای آمریکا و ورود اف بی آی و وزرات دادگستری آمریکا به این مساله نیز گمانه زنیهای زیادی را دال بر این مساله ایجاد کرده که برخی مخالفان ترامپ در حزب جمهوریخواه و البته رقبای وی در حزب دموکرات، در حال انجام اقداماتی برای کنار زدن او از صحنه معادلات سیاسی و گرفتن شانس وی جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ هستند. با این حال، حزب جمهوریخواه در کلیت خود با این رویداد به مثابه توطئهای از سوی دموکراتها، نه صرفا با انگیزه حمایت از ترامپ، بلکه برای حراست از کیان و کلیت خود، به صورت تمامقد در پسِ ترامپ بسیج شدند و حمایت خود را از او اعلام کردند.
تحولات اخیر و پیدا شدن چند محموله اسناد محرمانه دولتی از خانه بایدن موجب شد تا حدی ترامپ از زیر فشارها خلاص شود و البته امکان محاکمه وی نیز تا حد زیادی کاهش و شانس حضور مجددش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا افزایش یابد. در این فضا، برخی معتقدند که ترامپِ فعلی به یک کابوس تمام عیار برای حزب جمهوری خواه تبدیل شده که این کابوس میتواند در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، تعبیر شود. این طیف از افراد، به طور خاص سه دلیل نیز برای استدلال خود ذکر میکنند.
۱. اولویت ترامپ فقط خودش است
یکی از ویژگیهای بارز رهبران پوپولیست در اقصی نقاط جهان این است که برای آنها و مرام سیاسیشان، مردم نَه هدف، بلکه وسیله هستند. در واقع، سیاستمداران پوپولیست در عین سردادن شعارهایی دال بر اینکه تکیه اصلی خود را بر مردمشان قرار میدهند، صرفا سعی در استفاده از مردم برای بقا در قدرت و حتی تضعیف نهادها و ساختارهای قانونی و مشروعی دارند که در مسیر آنها قرار دارند.
ترامپ نیز تاکنون بارها و بارها و در موارد متعددی از جمله ماجرای شورش ششم ژانویه و حمله حامیان افراطیاش به ساختمان کنگره آمریکا نشان داده که نه آمریکا بلکه حفظ موقعیت سیاسی و پیشبرد دستورکارهایش را در برنامه دارد و در این زمینه ضمن بسیج کردن طیفهای خاص سیاسی و اجتماعی جامعه، از آنها به مثابه ارتش خود در شرایط بحرانی استفاده میکند. آمریکاییها هنوز روزهایی که حامیان افراطی ترامپ در شهرها و ایالاتهای مختلف اقدام به برگزاری رژه و یا گشت و گذار مسلحانه در شهرها میکردند را از یاد نبرده اند.
حزب جمهوریخواه نیز میداند که شخصیت و مرام سیاسی ترامپ به نحوی است که حتی اگر لازم ببیند پا روی این حزب نیز خواهد گذاشت و آبرو و اعتبار آن را به کل از بین خواهد برد. در یک معنا، ترامپ اگر بنا باشد در میدان بازی به نحوی فعال حضور نداشته باشد، نه حزب جمهوریخواه و نه حتی خودِ آمریکا و ساختارهای سیاسی آن را به رسمیت نمیشناسد و انجام اقدامات خارج از عرف و پرهزینه از جانب وی به هیچ عنوان دور از انتظار نیست.
تحلیلگران آمریکایی بر این باورند که عدم اقبال به تداوم حیات سیاسی ترامپ در آمریکا و در عین حال موانع و چالشهای گسترده حذف و تضعیف وی در سلسله مراتب حزب جمهوریخواه، عملا وضعیتی را برای آمریکایِ کنونی ایجاد کرده که هر آن احتمال انفجار یک بحران میرود.
مسالهای که موجب شده حتی برخی از احتمال وقوع جنگ داخلی در آمریکا در دهه آتی سخن بگویند. از این رو، ترامپ برای حزب جمهوریخواه به فردی تبدیل شده که نه میتوان به وی میدان داد و نه میتوان او را کنار گذاشت. فردی که اگر به خوبی کنترل نشود، میتواند کابوسهای خطرناکی را برای آمریکا و حزب جمهوریخواه تعبیر کند.
۲. معمای پیچیده حذف ترامپ
یکی دیگر از نکاتی که در نظر گرفتن آن عملا به معنای تبدیل شدن ترامپ به یک کابوس است، این نکته میباشد که اگر حزب جمهوریخواه نخواهد ترامپ را به عنوان یکی از نامزدهای اصلی برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ معرفی کند، با بحران سازیهای مختلفی از سوی او و سیاستمداران وابسته به وی که در بخشها و لایههای مختلف نفوذ کردهاند رو به رو خواهد شد. در عین حال، نامزد اصلی حزب جمهوریخواه در مناظرات انتخاباتی باید نسبتِ خود را با افکار و عقاید ترامپ نیز مشخص سازد.
حتی در صورت حذف ترامپ، دموکراتها اجازه نخواهند داد که کارت ترامپ برایشان بسوزد و قطعا حملات گستردهای را به جمهوریخواهان و نامزد اصلی آنها در جریان انتخابات با کلیدواژه ترامپ انجام خواهند داد. از این منظر، ترامپ در عین اینکه در انتخابات ریاست جمهوری حضور ندارد، با این حال همچنان سایهاش سنگینی خواهد کرد.
کنار گذاشتن ترامپ، احتمال اینکه ترامپ بخواهد مستقل، وارد کارزارهای انتخاباتی شود را رد نمیکند. در روزهای اخیر مقالات مختلفی نیز در آمریکا در این رابطه نوشته شده و احتمال این مساله رد نشده است.
۳. نگاه ویژه ترامپ به حامیان خارجی
در نهایت باید گفت اگرچه که روند مخالفت ورزیها با ترامپ در درون حزب جمهوریخواه در حال رشد است و حتی شماری از حامیان مالی برجسته وی در وال استریت از حمایتهای او دست کشیدهاند و در برابرش موضعگیری میکنند با این حال، سیاستمدارانی نظیر «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی و «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم اسرائیل، در شرایط فعلی با قدرتی بیش از گذشته وارد صحنه سیاسی دولتهای متبوع خود شدهاند و ایدهآلشان این است که فردی نظیر ترامپ که به آنها برای سیاستهای منطقهای و بین المللیشان چک سفید امضا داده بود، بار دیگر به صحنه قدرت سیاسی آمریکا باز گردد.
از این رو، دلارهای نفتی عربستان و در عین حال نفوذ سیاسی لابیهای اسرائیل در راهروهای قدرت در واشینگتن و البته قدرت تاثیرگذاری آنها بر معادلات حاکم بر حزب جمهوریخواه، همه و همه کفه موضع ترامپ را سنگینتر کردهاند. این در حالی است که همانطور که پیشتر نیز گفته شد، به دلایلی، شمار مخالفان ترامپ و دستورکارهای وی در درون حزب جمهوریخواه در حال افزایش است.
در این فضا، کاملا محتمل است که حزب جمهوریخواه در کارزار انتخاباتی خود برای کسب کرسی ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴ بار دیگر از ترامپ حمایت کند و این حمایت را نه لزوما از سر علاقه و میل بلکه با اکراه انجام دهد. موضوعی که نشان میدهد تا چه اندازه حزب جمهوریخواه، آزادی عمل خود را در برابر ترامپ از دست داده و عملا به خدمت فردی نظیر ترامپ درآمده است.