آفتاب - محمدرضا نظری: یک تحلیل گر مسائل بین الملل درباره دیدگاه مردم آمریکا از نقش اوباما در ایجاد تغییر در این کشور گفت:«از منظر تجزیه و تحلیل مفهومی، تغییر در حد فاصل انقلاب و تحول قرار میگیرد. در واقع مفهوم تغییر از دیدگاه اوباما ایجاد یک اراده عمومی در ایالات متحده آمریکا برای رسیدن به یک اتحاد ملی معطوف به تکثر گرایی بینالمللی در جهت حل چالشهای ایالات متحده آمریکا است».
دکتر مهدی مطهرنیا طی گفتگو با خبرنگار بین المل آفتاب ضمن تاکید بر دقت در نوع نگاه به مفهوم طرح تغییر توسط اوباما افزود: «باید دقت کنیم که تغییر از کدام دریچه نظر، زاویه دید و مرکز نگاهی، مشاهده میکنیم در واقع در هر کدام از این زوایا تغییر معانی متفاوتی پیدا میکند به همین دلیل نوع نگاه در آسیا و نیز ایران به عنوان کشور آسیای جنوب غربی که جزئی از امت اسلامی است با مولفهای هم چون انقلاب اسلامی متفاوت میباشد».
این تحلیلگر مسائل بین الملل درباره انتخاب اوباما به عنوان نماد تغییر در آمریکا خاطرنشان کرد:«اوباما محصول قدرت هوشمند در آمریکا است. قدرتی که تلاش میکند مخرج مشترک قدرت نرم و سخت باشد. در واقع این قدرت درهم تنیده و هدفمند میخواهد تا قدرت سخت و نرم را طی ساحت سیاست در عرصههای گوناگون داخلی، منطقهای و بینالمللی دنبال کند. لذا اولین نماد تغییر در ایالات متحده انتخاب شخص اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا محسوب میشود».
مطهرنیا درباره رویکرد اوباما در تشکیل کابینه خود گفت:«اوباما خود محصول تغییر است. وی میخواهد تغییر را استمرار، تثبیت و تحکیم بخشد و به همین دلیل اراده عمومی در کابینه وی مشهود است. به عبارت دیگر نوعی تکثر گرایی اجماع محور را در کابینه اوباما مشاهده میکنیم. انتخاب هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه، ژنرال جیمز جونز جمهوریخواه به عنوان مشاور امنیت ملی و حفظ نمودن رابرت گیتس وزیر دفاع، نشان از نوعی تکثر گرایی در کابینه اوباما است».
وی درباره نتیجه این تکثرگرایی در کابینه اوباما افزود:«اوباما میتواند با این روش مشارکت هدفمند، انرژیهای گوناگون در ساحت سیاسی آمریکا را مدیریت کند ولی اینکه این مدیریت در عمل چگونه خواهد بود باید منتظر بمانیم تا مشخص سود که آیا اوباما میتواند قدرتی که در کمپین انتخاباتی خود داشت در کاخ سفید نیز به نمایش درآورد».
این تحلیلگر مسائل بین الملل با اشاره به حضور اولین سیاه پوست در کاخ سفید خاطرنشان کرد:«چهل سال پس از سخنرانی معروف مارتین لوترکینگ و آرزوی وی که یک سیاه پوست بتواند وارد کاخ ریاست جمهوری آمریکا شود اکنون با انتخاب یک کنیایی تبار، آفریقایی اصل، مسلمان زاده، سیه چردهایی به نام اوباما،در واقع یک سیاه پوست توانسته است بر صحنه قدرت آمریکا تکیه بزند».
مطهرنیا درمورد تفاوت دیدگاه هیلاری کلینتون با اوباما در سیاست خارجی آمریکا گفت:«اگر به سخنرانی خانم هیلاری کلینتون در پذیرش وزارت امور خارجه آمریکا دقت کنیم وی میگوید که جهان به آمریکا و آمریکا به جهان نیاز دارد. در واقع وی یک نظم دو قطبی مبتنی بر تکثرگرایی اجماع محور را فریاد میزند».
وی در ادامه افزود:«هر چند که خانم کلینتون میگوید تمام دنیا یک طرف، آمریکا نیز در طرف دیگر قرار دارد ولی وی نیز قبول دارد که تکثرهای موجود لازم و ملزوم یکدیگر هستند. به همین دلیل از یک جانبهگرایی محافظهکاران فاصله میگیرد و میگوید اگر چه قدرتمند هستیم و به تنهایی حداقل نیمی از قدرت جهان را در اختیار داریم ولی به تنهایی نمیتوانیم با چالشهای جهان مقابله کنیم».
این کارشناس مسائل بین الملل در مورد تفاوت دیدگاه هیلاری کلینتون با اوباما خاطرنشان کرد:«کابینه قبلی آمریکا با گفتمان نفیگرای کلام محور، از طریق نفی دیگران خود را اثبات میکرد ولی خانم کلینتون دیگر از دانش واژه های جنگهای صلیبی جورج بوش استفاده نمی کند. البته باید دقت داشته باشیم که هیلاری کلینتون و یا حتی اوباما به وحدت جهان غیرخود نمیاندیشند بلکه به مدیریت جهان غیر خود جهت تعامل هوشمندانه در مقابله با چالشهای بینالمللی مینگرند».
مطهرنیا درباره تغییر مرکز ثقل توجه آمریکا به بحران عراق و افغانستان یادآور شد:«با روی کار آمدن اوباما اجماع بیشتری با اروپا در قالب تکثرگرایی که تعریف شد به وجود خواهد آمد و لذا مرکز ثقل توجه آمریکا از عراق به طرف استوانه بحران یعنی افغانستان، پاکستان حرکت خواهد کرد. برای این هدف اوباما تلاش می کند تا ضمن افزایش پتانسیل مشارکتی در دنیا، بر روی تعهد خیرخواهانه آمریکا در میان افکار عمومی جهان برای مبارزه با تروریست تلاش کند».
وی با اشاره به محبوبیت فعلی اوباما در جهان گفت:«میزان محبوبیت اوباما اکنون به نحوی است که پس از پیروزی وی به سلامتی اوباما 44 گوسفند در یکی از روستاهای ترکیه سر بریده شد. در ژاپن مردم لباس هاوایی که نشان محل تولد اوباما است بر تن کردند و کل کشورهای جهان به سرعت، پیروزی اوباما را به وی تبریک گفتند».
این کارشناس مسائل بین الملل درباره واکنش دولت اصولگرای احمدی نژاد به انتخاب اوباما افزود:«آنقدر زاویه تاثیر انتخاب اوباما در بازسازی چهره سیاسی ایالات متحده موثر واقع شد که رئیس جمهور اصولگرای جمهوری اسلامی ایران که تعریف خاصی که از غرب دارد سریع اقدام به نوشتن نامه تبریک آمیز به رئیس جمهور منتخب آمریکا میکند و حتی خالد مشعل دبیر سیاسی جنبش حماس با اعلام شروط مشخص آمادگی خود را برای انجام مذاکره با اوباما اعلام میکند».
مطهرنیا درباره عقبه انتخاباتی اظهارات اوباما برای ادامه تغییر در سیاست خارجی آمریکا یادآور شد: «در عین حال که باید عنصر زمان و مکان در باب هر گفتمانی در نظر گرفت و نیز با توجه به اتمسفر موجود در انتخابات طرح دیدگاههای هر کاندیدای ریاست جمهوری اهمیت خاص خود را پیدا میکند ولی در آمریکا رئیس جمهور باید به حرفهای خود عمل کند و گرنه طی نظرسنجیهایی که صورت میگیرد به مرور جایگاه فعلی خود را از دست میدهد».
وی درباره تهدید و یا فرصت دانستن انتخاب اوباما گفت:«اوباما با اینکه در مورد ایران از مذاکره بدون تعلیق غنیسازی سخن میگوید ولی درباره کاربرد قدرت، به نفی قدرت سخت نمیپردازد و دوباره همان مواضع دولت قبلی آمریکا را تکرار میکند به نحوی که حتی اعلام میکند گزینه برخورد فیزیکی از روی میر وی کنار نرفته است در واقع انتخاب اوباما را برای ایران یک فرصت خطرناک میدانم».
این کارشناس مسائل بین الملل درباره نوع نگاه اوباما به ایران افزود:«اوباما تلاش میکند در برخورد با ایران از یک خرد سیاسی معطوف به مهار ایران استفاده کند ولی طبق اولویت بندی رفتار آمریکا وی تلاش می کند تا از دیدگاه تئوریک و عملیاتی موجود در چارچوب قدرت هوشمندانه در مقابل ایران استفاده کند».
وی درباره رویکرد اوباما در مقابل ایران گفت: «باید توجه داشته باشیم که رویکرد اوباما مبتنی بر قدرت هوشمندانه است که این قدرت هوشمند ترکیبی از قدرتهای نرم و سخت محسوب میشود در واقع وی تلاش میکند در موقعیت مقتضی برای دستیابی به اهداف خود از همان روش چماق و هویج استفاده کند و به همان تناسب میکوشد تا جذابیت برخورد با ایران را بالا ببرد».
مطهرنیا ضمن برشمردن تفاوت دیدگاه دولت قبلی آمریکا با استراتژی اوباما افزود: «دولت قبلی آمریکا به منظور برجستهسازی قدرت ایران تلاش میکرد تا در قالب تئوریهای جنگ نامتعادل وارد عمل شود و به همین ترتیب توانست تا حدودی بر روی افکار عمومی جهان سوار شود و ایران را به عنوان یک تهدید بینالمللی مطرح سازد تا حدی که ایران در مرزهای بین ماده 41 و 42 فصل هفتم شورای امنیت قرار گرفت».
وی با اشاره به رویکرد اوباما برای مهار ایران یادآور شد: «تیم اوباما در پرتو به کارگیری قدرت هوشمندانه میخواهد به نحوی ایران را مهار کند تا ایران از رفتارهای گذشته خود عدول کند و یا اینکه در برابر آمریکا از رفتار مستحکمتری بهره ببرد که در آن شرایط اجماع علیه ایران به مراتب بیشتر میشود».
مطهرنیا درباره عواقب پذیرش مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا گفت: «امروز نفس مطرح شدن مذاکره مستقیم با ایران توسط آمریکا جهت ایجاد فضای مناسب برای مهار ایران قابل تصور است. در این شرایط ایران مجبور است رفتار خود را تعدیل کند و یا حرکت به سمت جلو داشته باشد که در آن صورت اوباما میتواند اجماع جهانی بر علیه کشورمان را سریعتر مدیریت کند و ایران از قطعنامه 41 به 42 ببرد».
این کارشناس مسائل بینالمللی در مورد رویکرد جدید اوباما در عرصه بینالملل خاطرنشان کرد: «اوباما قبل از ورود به کاخ سفید دو مانع از مقابل ایالات متحده آمریکا برداشته است. اول اینکه وی با اعلام خروج آمریکا از عراق طی 16 ماه، به جای اجبار با اراده رئیس جمهور آمریکا از این کشور خارج میشود».
وی درباره رویکرد اوباما در چالش تعلیق غنیسازی ایران یادآور شد: «چالش دیگری که پیش روی اوباما قرار داشت موضوع تعلیق غنیسازی و فشار قطعنامههای موجود بر ایران بود ولی اوباما با رد نمودن پیششرط تعلیق برای مذاکره این چالش را هم از پیش روی خود برداشت».
مطهرنیا درباره تاثیر مذاکره مستقیم ایران با آمریکا در دیدگاه کشورهای اسلامی نسبت به کشورمان گفت: «این شرایط باعث میشود پس از قرار گرفتن ایران به پای میز مذاکره، تبلیغات گوناگونی در میان افکار عمومی امت اسلامی در ارتباط با ایران به عنوان کشور پرچمدار ضد آمریکا مطرح شود تا ایران در مرحله کیش و مات قرار گیرد».
این کارشناس مسائل بینالملل ضمن خطرناک دانستن استراتژی اوباما در مقایسه با جورج بوش خاطرنشان کرد: «اوباما فرصت خطرناکی برای ایران محسوب میشود زیرا ادبیات مدبرانهای بر علیه ایران دارد به همین دلیل نرم سخن خواهد گفت و رفتارهای پیچیده نشان خواهد داد لذا عملیاتی که بر علیه جمهوری اسلامی ایران پیگیری میکند میتواند موثرتر باشد».