اولین مجمع «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» با حضور جمعی از اعضای این جمعیت، نمایندگان مجلس و فعالان و شخصیتهای سیاسی اصولگرا برگزار شد.
با مرور اسامی هیات موسس «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» و مقایسه با تشکل جمنا که در دیماه سال 1395 تشکیل شد، تشابهات اسمی جدی میبینیم، چهرههای اصولگرا از بخشها و گروههای مختلف به خصوص جمعیت ایثارگران و البته با حضور همیشه در صحنه غلامعلی حدادعادل؛ پدر معنوی ایثارگران و رهپویان.
اما چه رخ داده که اصولگرایان از جمنا که هدف و ایدهآل آن تجمیع احزاب و گروههای اصولگرا برای حرکت در مسیر انقلاب بودند به «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» رسیدند. اما چرا میتوان چنین نتیجهگیریای داشت؟
برای پاسخ به این سوال مرور اظهارات زهره الهیان، نماینده مردم تهران در مجلس یازدهم در نخستین مجمع «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» که در هفته جاری برگزار شد، ضروری به نظر میرسد.
الهیان در سخنرانی خود به دو نکته تاکید کرده است؛ نخست اینکه «از ابتدای تشکیل مجلس یازدهم» به ذهن آنها خطور کرده تا از این ظرفیت عظیم «نیروهای انقلابی و نخبگان» در استانهای مختلف کشور برای ایجاد یک جریان مثبت اجتماعی استفاده شود. او در ادامه تلویحا دلیل این جمعبندی را اینگونه تعریف کرده است: احزاب آنقدر قوی نبودند و نتوانستند به خوبی این ظرفیت را مدیریت کنند و در نتیجه «یک نوع نا امیدی بین نخبگان صاحب ایده» رخ داد.
نکته دوم نیز هدف نهایی از این تغییر تاکتیک است، الهیان در ادامه صحبت خود، هدف غایی را پیادهسازی «حکمرانی مردم پایه» خوانده و از «گروههای جهادی، تشکلهای کارآفرین و اقتصادی و انجمنهای صنفی فعال تعاونیهای تشکلهای زنان» نام برده است. بنابراین صورت مساله با این دو نکته الهیان روشن میشود؛ باید از تمرکز تشکلهای انتخاباتی درون جریان اصولگرا فاصله گرفت و به سمت مدیریت گروهی رفت که قرار است به اصولگرایان رای بدهند و باید این تغییر تاکتیک را حرکت به سمت حکمرانی مردم پایه تلقی کرد.
علیرضا زاکانی، چهره شاخص دیگر از اردوگاه اصولگرایان در این مجمع اظهاراتی مشابه محتوای صحبتهای الهیان را تکرار کرده و حتی گفته است که تشکیل نهادی برای دفاع از انقلاب و ارزشهای آن پیشنهاد مطرح شده در دهه 70 خورشیدی است که هاشمی و کروبی با آن همراهی نکردند.
اظهارات چهرههای دیگر این مراسم نیز بر همین منوال است. بهطور مثال غلامعلی حدادعادل گفته است که برگزاری این مجمع و تشکیل اصل این جمعیت را باید به «فال نیک» گرفت. نکتهای که در مورد حدادعادل نباید از آن غافل شد شخصیت حقوقی او در جمع امروز اصولگرایان است؛ وقتی رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی که راهبری انتخاباتی اصولگرایان را در دو انتخابات اخیر به عهده داشته از این اقدام استقبال میکند یعنی این تصمیم جمعی است یا حداقل در اتاقهایی گرفته شده که شاید حاضران آن همواره شفاف نباشند و نتوان با قطعیت از حاضران و موافقان و مخالفان درون آن صحبت کرد اما بهطور قطع تصمیماتشان «برای اجرا» گرفته میشود. حدادعادل در بخشی دیگر از سخنانش این جمعیت را «به مثابه نخ تسبیحی» خوانده که قرار است دانههای پراکنده سازمانهای مردمنهاد را متحد کند و قوتشان را افزایش دهد.
مقایسه جالب دیگر حدادعادل در این نشست به تشبیه «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» با «کمیتههای انقلاب اسلامی» در سالهای نخست بعد از انقلاب است که یعنی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
بنابراین به نظر میرسد استدلال کافی برای اینکه با استناد به گفتههای این چهرههای اصولگرا از تغییر جدی تاکتیک بگوییم، داریم؛ تغییر تاکتیکی که میگوید اصولگرایان از تئوری «کارهای تشکیلاتی و صرف هزینه روانی و سیاسی جدی برای لیستبندی حزبی» گذر کردهاند و به دنبال برنامهریزی روی همان جمعیت محدودی هستند که تحت هر شرایطی پای صندوق رای میآیند و همان اندازه که رای به صندوق انداخت آنها حتی بهطور حتم رایشان نیز به اصولگرایان قطعی است.