در کلاسهای افزایش دانش داوری که پیش از شروع نیم فصل دوم برگزار شد؛ وقتی خبرنگاران از افشاریان در مورد فغانی و حضورش در جام ملتها پرسیدند؛ تنها پاسخ آقای رئیس آرزوی موفقیت برای فغانی بود. این طرز پاسخ دادن افشاریان به نوعی بیتدبیری کمیته داوران برای خط قرمز کشیدن روی نام داور پرافتخار را کامل کرد. چندی پیش (قبل از بازیهای جام جهانی) کمیته داوران در اقدامی عجیب و تأمل برانگیز نام فغانی را از لیست بینالمللی بیرون کشید! بهانه این کمیته هم فقط این بود: «حضور فغانی در لیست که به سن بازنشستگی نزدیک میشود، جلوی پیشرفت داوران دیگر لیست را میگیرد.» بهانه و توجیه کمیته داوران به اندازه اقدامشان عجیب و غیر قابل قبول بود چون اول اینکه فغانی از نظر سطح کیفی با داوران دیگر لیست خصوصاً نفر دوم (موعود بنیادیفر) تفاوت چشمگیری دارد و بعید به نظر میرسد داوری به این زودیها بتواند افتخارات فغانی را تکرار کند؛ نکته بعدی اینکه اگر بهانه کمیته داوران هم قابل توجیه بود، میتوانست نام فغانی را به عنوان نفر دوم لیست رد کند و در این حالت؛ ایران در جام ملتهای آسیا دو نماینده یعنی فغانی و بنیادیفر را با هم داشت و از این لحاظ سود میبرد. بازتاب این بیتدبیری کمیته داوران هم این بود که بعد از جام جهانی، استرالیا نام فغانی را به عنوان داور این کشور رد کرد تا این داور پرافتخار بدون مشکل در جام ملتها حضور داشته باشد، البته به عنوان نماینده استرالیا که در نهایت نشان میداد ما چقدر در سوزاندن استعدادهای خودمان بیرقیب هستیم.
باید به این نکته اشاره کرد قطعاً تنها طرف بازنده این بیتدبیری کمیته داوران و جامعه داوری ایران است وگرنه فغانی بدون در نظر گرفتن شرط سنی تا سالیان سال میتواند برای استرالیا قضاوت کند و غیر از جام ملتها، شاید در جام جهانی بعدی نیز به عنوان نماینده کشور استرالیا حاضر شود. نکته دیگر در خصوص فغانی که میتواند حائز اهمیت باشد اینکه این داور در حال حاضر برای لیگ استرالیا قضاوت میکند، از نظر سطح درآمد هم در کشور استرالیا شرایط کاملاً متفاوتی دارد و سالیانه درآمدی که از قضاوت در لیگ این کشور به دست میآورد اصلاً قابل قیاس با ایران نیست و به نوعی از هر زاویه که به ماجرای مهاجرت فغانی نگاه میکنی او برنده شده و کمیته داوران بازنده این مهرهسوزی است. طبق آماری که یکی از سایتهای معتبر استرالیا زده است یک داور باتجربه در این کشور سالیانه چیزی نزدیک 58 هزار دلار معادل (دو میلیارد تومان) دستمزد میگیرد که 20 درصد از آن مالیات کم میشود، در حالی که در ایران داور وسط برای هر بازی 5 میلیون تومان دستمزد دریافت میکند که بخشی از آن هم بابت مالیات کم میشود.
نکته اینجا است یک داور تراز اول (در لیگ برتر ایران) در صورتی که نمرات خوبی از ناظران داوری بگیرد و مورد توجه کمیته داوران باشد، از 30 بازی لیگ برتر تقریباً بیست بازی سوت میزند که در نهایت سالیانه 100 میلیون تومان میشود و اصلاً قابل قیاس با دستمزد داور استرالیایی نیست و میتوان گفت داوران تراز اول در کشور استرالیا 20 برابر یک داور ایرانی سالیانه دستمزد میگیرند. میتوان این بحث را اینطور جمعبندی کرد، از هر منظری به حضور فغانی در استرالیا نگاه کنیم او برنده خواهد بود و برعکس جامعه داوری ما با از دست دادن او بازنده است. هیچ کشوری حاضر نیست با استعدادی که برایش هزینه کرده و زمان گذاشته است، اینطور برخورد کند و دو دستی این استعداد را به کشور رقیب تحویل دهد. اینکه افشاریان بدون توجه به سرمایه ملی فقط میگوید: «برای فغانی آرزوی موفقیت میکنم.» نشان میدهد مسئولان فوتبال ما هیچ تدبیری برای حفظ آنچه استعداد ایرانی است، ندارند!