اسکات ریتر SCOTT RITTER، افسر پیشین اطلاعاتی نیروی دریایی آمریکا که در بیش از بیست سال دوران خدمتش، سفرهای کاری به شوروی سابق برای اجرای توافق های کنترل تسلیحاتی داشته و در جنگ خلیج فارس هم بعنوان عضوی از ستاد ژنرال نورمن شوارتزکف و در سمت سربازرس تسلیحاتی سازمان ملل در عراق در سالهای 1991 تا 1998 خدمت می کرد، در انرژی اینتل نوشت: دههها تحریم علیه ایران، همراه با دشمنی آشکار ایالات متحده در قبال حکومت این کشور، ایران را از مسیر تاریخیِ متمایل به غربِ خود به سمت روابطی تازه و پرهزینه با روسیه، چین، منطقه یوروآسیا و جنوب در حال توسعه (آفریقا و آمریکای جنوبی) سوق داده است.
به گزارش دیپلماسی ایرانی در ادامه این مطلب آمده است: این چرخش، در تحکیم روابط نظامی با روسیه و عضویت ایران در سازمان هایی بازتاب می دهد که به عنوان جایگزینی برای سلطه ژئوپولیتیک غرب طراحی شده اند. این چرخش ایران، یک "دگرش دهنده" بازی است که روابط راهبردی جهانی را برای سال های آینده، بازتعریف خواهد کرد.
حمله پهپادی اخیر به زیرساخت صنعت دفاعی ایران، مسئله گسترش تماس های نظامی ایران – روسیه را دوباره به تیتر رسانه ها تبدیل کرد. این تحول پرسش هایی را درباره پیامدهای این رابطه به پیش می کشد، هم از زاویه امنیت منطقه ای و هم از زاویه ژئوپولیتیکی گسترده تری همچون جنگ ادامه دار میان روسیه و اوکراین.
"چرخش" ایران در یک دهه گذشته به سمت شرق و جنوبِ رو به توسعه، از اهمیت ژئوپولیتیک راهبردی ای برخوردار است چرا که مفاهیم اقتصادی و امنیتی دیرپایی را بازتعریف می کند که به عنوان عناصر ثابت در ارزیابی روابط خاورمیانه در دهه های پس از انقلاب 1979 ایران عمل می کردند. چرخش به سمت روسیه و یوروآسیا، بر این واقعیت تاکید دارد که تلاش های غرب برای محدود کردن اقتصادی و نظامی ایران، شکست خورده است. از این گذشته، ایران با آزادکردن خود از محدودیت های ساختار سیاست غربگرا، فرصت هایش برای رشد اقتصادی و تقویت نفوذ و جایگاه منطقه ای و جهانی اش را گسترش داده است.
از نظر تاریخی، سقوط شوروی و از میان رفتن مرزهای گسترده مشترک میان ایران و روسیه، در زمره عواملی بود که هراس ایران از روسیه را زایل کرد و فرصت های همکاری میان دو طرف را فراهم آورد. این فرصت ها در دهه 1990 که ایران و روسیه، هردو، با سیاست های غربی روبه رو شدند که خواهان محدودسازی و بازدارندگی آنها بود، بیشتر خود را نشان داد.
به رغم همسایگی جغرافیایی ایران با پهنه یوروآسیا، سطح درهم بافتگی اقتصادی و سیاسی این کشور با آسیای مرکزی و جنوبی، تا به امروز به شدت پایین بوده است. تلاش های غرب برای محدودسازی اقتصادی و نظامی ایران، این کشور را متوجه شرق کرد. در یک دهه گذشته، ایران روند ادغام در سازمان همکاری های شانگهای، تقاضا برای پیوستن به گروه بریکس و افزایش همکاری اش با سازمان پیمان همکاری های جمعی که زیر سلطه روسیه است را آغاز کرد. این روابط، ایران را در گذر سال های آینده، به عنوان یک قدرت یوروآسیایی بازتعریف می کند و همراه با تقویت جایگاه منطقه ای اش در خاورمیانه، نفوذ جهانی اش را هم گسترش می دهد.
به همین ترتیب، روابط ایران با روسیه هم از یک رابطه از سر ناچاری در برابر تحریم های غربی، به رابطه ای بر پایه جاه طلبی های مشترک تبدیل شده چرا که هر دو کشور خواهان بازتعریف جایگاه ژئوپولیتیک جهانی خود، فارغ از نفوذ و مزاحمت های غربی هستند. ایران به یک کریدور اقتصادی حیاتی برای روسیه تبدیل شده چرا که به مسکو این امکان را می دهد که با جنوب در حال توسعه از گذر دریای خزر و راه های زمینی قفقاز و ترکمنستان به ایران، تعامل داشته باشد. همکاری رو به رشد میان ایران و روسیه در زمینه امنیت انرژی، بازتاب این واقعیت است که هر دو کشور منافع مشترکی در ادامه حیات، و در واقع رشد، در رویارویی با تحریم های غربی دارند، تحریم هایی که برای محروم کردنشان از منابع درآمدیِ کارساز بخش انرژی طراحی شده است.
هماهنگی نزدیکی که در گذر جنگ داخلی سوریه میان نیروهای نظامی ایران و روسیه پدیدار شد، به تعریف رابطه ای انجامیده که بر اهداف مشترک راهبردی متکی است به شکلی که منافع راهبردی یک طرف، به معنی منافع راهبردی طرف دیگر است. این عامل، تصمیم ایران برای حمایت از روسیه در جنگ اوکراین با تامین فن آوری های حساس نظامی را توضیح می دهد و حکایت از همکاری های گسترده تری در آینده دارد.
هرچند چرخش ایران به شرق و جنوبِ در حال توسعه، کارساز بوده اما راه روابط ادامه دار با غرب در آینده را نمی بندد. آنچه برای چنین چشم اندازی یک عامل کلیدی است، آینده گفت وگوهای متوقف مانده میان ایران و آمریکا بر سر برجام است. ایران متن نهایی توافق را، که آمادگی اجرای آن را دارد، به شرکای برجام ارائه کرده است.
آمریکا در پاییز گذشته به عمل بر اساس این توافق قادر نبود چرا که دولت بایدن از نظر سیاسی نگران بود که در انتخابات میاندوره ای، چهره ای بیش از حد آشتی جویانه از خود نشان دهد. اکنون که از انتخابات آمریکا عبور کرده ایم، گزارش هایی از ارتباطات پشت پرده میان آمریکا و ایران بر سر نهایی کردن توافق و دمیدن روحی تازه در برجامِ به کمارفته منتشر می شود. اگر چنین چیزی رخ دهد، ایران به احتمال بیشتر، تعامل اقتصادی اش با غرب را از سر خواهد گرفت.
با این حال، احتمال مصالحه سیاسی، کمرنگ است به این معنی که مسیر راهبردی ایران برای آینده قابل پیش بینی، از حیث زمینه ژئوپولیتیکی، همچنان به سمت شرق خواهد بود.