سختی معیشت، فشارهای بین المللی به ایران متاثر از تحریمهای ظالمانه ترامپ و شاخصهای نامطلوب اقتصادی، بیماری کرونا و از دست رفتن کسب و کارها، همگی شرایط سختی را از سال ۱۳۹۸ به مردم تحمیل کرد.
البته این موضوع فقط منحصر به حسن روحانی نبود. معمولا دولتهای بعد از انقلاب در ماههای پایانی دولت دوم با روندی فرسایشی مواجه میشوند که آنها را از شرایط ابتدای دولت دور میکند. به ویژه دولت روحانی که با سرمایه اجتماعی حداکثری در انتخابات۹۲ روی کار آمده بود و دولت او، دولت وحدت ملی با حضور وزرا از هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب، نام گرفت.
اما دولت روحانی در دو سال پایانی، همزمان با شیوع بیماری کرونا درگیر جنگ اقتصادی تمام عیار با امریکا شد. جنگی که به تعبیر «جان بولتون» مشاور امنیتی ترامپ، قرار بود آخرین زمستان جمهوری اسلامی را در سال۱۳۹۷ رقم بزند و نظام ایران را سرنگون کنند. تهدیدات امریکا علیه ایران برای تغییر رژیم، در شرایطی بود که شیوع بیماری کرونا از اواخر سال۱۳۹۸ شرایط اقتصادی بسیار سختی را با وجود جنگ اقتصادی و تحریمهای ترامپ علیه کشور، به مردم تحمیل کرد.
عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم به تعبیر حسن روحانی، به سه دوره زمانی تقسیم میشود. «از سال ۹۲ تا ۹۶ به مدت چهار و نیم سال دوران ثبات، رشد و پیشرفت کشور بود از سال ۹۷ تا پایان ۹۹ جنگ تحمیلی اقتصادی سه ساله و ۶ ماهه پایان دولت که آن را باید دوران بازآفرینی بنامیم.»
یکسال و نیم «پایان» دولت روحانی: جنگ اقتصادی و کرونا
آغاز کرونا در کشور که مقارن با جنگ اقتصادی ترامپ علیه ایران است منجر به قطع صادرات و بسته شدن مرزها شد. از سوی دیگر فروش نفت ایران متاثر از تحریمهای نفتی متوقف شد. منتقدان روحانی در این شرایط، دولت شاخصهای اقتصادی دولت او را که متاثر از تحریمها و کرونا رو به وخامت گذاشت، را با ابتدای دولت ابراهیم رئیسی مقایسه میکنند.
این در حالی است که رئیسی در حالی دولت سیزدهم را تحویل گرفت که بیماری کرونا در کشور کنترل شده بود و تحریمهای امریکا هم بعد از ریاست جمهوری بایدن، و زمینه سازی برای احیای توافق هسته ای، تضعیف شده بود. بایدن با چراغ سبز برای فروش نفت ایران، تلاش کرد اعتماد ایران را برای بازگشت به مذاکرات جلب کند.
شرایط مطلوب رئیسی و نتایج عملکرد ضعیف او ناشی از فرصت سوزی
ابراهیم رئیسی در شرایطی دولت را تحویل گرفت که یکدست بودن جناحهای سیاسی به مزیتی بزرگ برای دولت او محسوب میشد. از این رو کل وزرای دولت از جناح موافق رئیسی انتخاب شدند. غالب رسانههای حاکمیتی و دولتی به همراه صداوسیما، حمایت از رئیسی را در دستور کار قرار دادند. اما نحوه سیاستگذاری دولت سیزدهم در داخل بعد از یکسال ونیم به همراهی و حمایت از قانون صیانت از فضای مجازی و فیلترینگ منجر شد و بخش زیادی از کسب و کارهای مجازی را به تعطیلی کشاند.
رئیسی در اعتراضات سراسری بعد از فوت مهسا امینی نتوانست از جایگاه وحدت بخش رئیس جمهور که متکی به سرمایه اجتماعی است برای جلوگیری از طولانی شدن اعتراضات استفاده کند در نتیجه دستگیری فعالان سیاسی، دانش آموزان و دانشجویان، حمله به دانشگاه، عدم اعطای مجوز برای برگزاری تجمعات و در مجموع برخوردهای سخت به جای قدرت اقناع، پیگیری شد.
از سویی تقابل با چهرههای فرهنگی و هنرمندان و سلبریتی ها، دستگیری روزنامه نگاران و فیلترینگ کامل فضای مجازی، به چالش بزرگی برای دولت تبدیل شده و رئیسی در مقایسه با روحانی در ماههای ابتدایی دولت با کاهش محبوبیت و مقبولیت مواجه شد.
برای نمونه، نظرسنجی موسسه استاسیس در اواخر مردادماه ۱۴۰۱ نشان داد، دولت رییسی در سال نخست فعالیت خود کاهش محبوبیت داشته و محبوبیت آن به ۲۸ درصد رسیده است. موضوعی که به اعتقاد اقتصاددانها متاثر از ضعیفترین تیم ۸۰ سال گذشته در دولت سیزدهم بوده است. این در حالی است که برابر نظرسنجیها روحانی در ۱۸ ماه ابتدایی دولت با محبوبیت۶۰ درصدی مواجه بود و توانسته بود امید را به جامعه بازگرداند.
این در شرایطی است که دولت حسن روحانی در آغاز به «دولت وحدت ملی» و متشکل از وزرای اصولگرا و اصلاح طلب تبدیل شد. آزادی فضای رسانه و انتقاد به دولت به نحوی بود که منتقدان دولت روحانی هر هفته «برنامه دکتر سلام» را اجرا میکردند، نگاه به خبرنگاران به مثابه جاسوس نبود و بیشترین پهنای باند اینترنت در دولت روحانی شکل گرفت و دامنه آن تا روستاها ادامه یافت.