دفتر آیت الله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعیان در مطلبی با عنوان «اخوّت» این گونه آورده است: دین ما را به وحدت دعوت کرده است و وحدت حق است و ـ خدای ناکرده ـ اگر اختلاف باشد، ارباً ارباً خواهد شد و همه آسیب میبینند، لذا بر ما واجب کرده است تا متّحد باشیم. بعد فرمود شما برادران یکدیگر هستید؛ این اخوّت گاهی اخوّت نَسَبی است که روشن است. یک وقت است اخوّت قبیلهای و نژادی و امثال آن است مثل اخوّت عرب و عجم و یک وقت اخوّت یعنی معیشت و زندگی در یک سرزمین. گاهی میبینید میفرماید: ﴿وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً﴾ یا ﴿وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً﴾؛ با اینکه از قوم عاد و ثمود نبودند، ولی چون با هم زندگی میکردند، چنین اخوّتی به آنها اسناد داده شد که حرمت این وحدت محفوظ بماند.
ایجاد اختلاف، چه با قول چه با فعل و چه با سکوت، میشود محَرَّم؛ انسان حرفی بزند که جامعه را ارباً ارباً بکند یا کاری بکند که جامعه را ارباً ارباً بکند یا با یک سکوت، جامعه را ارباً ارباً بکند، این میشود محَرَّم!
به دنبال من و ما رفتن هیچ کس را به جایی نمیرساند
آیت الله جوادی آملی همچنین در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلاب حوزههای علمیه که همزمان با روز نیمه شعبان در دفتر وی برگزار شد، طی سخنانی ضمن تبریک و تهنیت میلاد امام زمان (علیه الصلاه و السلام)، بیان داشت: جریان امامت عامل حیات جامعه انسانی است، امامت بشر را زنده میکند و حیات میدهد، از پیامبر گرامی اسلام رسیده است که «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه» اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد و به او معتقد نباشد و به دستور او عمل نکند، مرگ او مرگ جاهلیت است. منظور از این جاهلیت هم جاهلیت اعتقادی است، حالا یا کفر است یا ضلالت!
وی با بیان اینکه اگر حیات انسان عاقلانه باشد، مرگ عاقلانه خواهد داشت، اظهار داشت: مرگ، عصاره زندگی است، اگر مرگ کسی مرگ جاهلی بود، معلوم میشود در مدت عمر حیات جاهلی داشته است، این چنین شخصی در زمان حیاتش نیز درخت جاهلیت را آبیاری میکرده و نتیجه آن در زمان مرگ ظهور کرده است؛ و اگر نه، مرگ، نه جاهلیت دارد و نه عاقلیت! بلکه هدایت و ضلالت مرگ در اثر ارتباط با حیات انسانی است؛ لذا مرگ کسی که امام زمان خودش را نشناسند جاهلی است، یعنی حیاتش حیات جاهلیت است. منظور از «امام» در این حدیث، امام در مقابل پیامبر نیست، بلکه منظور یعنی حجت بالغه خداست که در هر عصری در میان مردم بوده است اعم از پیامبران و یا امامان معصوم، که در زمان حاضر منظور امام زمان مهدی موجود موعود میباشد که مردم موظف هستند آن حضرت را بشناسند، معتقد بشوند و دستوراتش را اطاعت نمایند.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه بشر بدون راهنمای الهی به مقصد نمیرسد، بیان داشت: عقل بشر چراغ خوبی است نه صراط، صراط را خدا ترسیم کرده، انبیای الهی و ائمه اطهار آن را از خدا دریافت میکنند و به جامعه بشر میگویند؛ و عقل تنها می فهمد که آنها چه گفته اند، عقل این قدرت را ندارد که خودش به تنهایی از کل عالم نقشه برداری کند و راه را ترسیم کند، بلکه راه را انبیاء و امامان طراحی می کنند و لذا در زیارت ائمه عرض میکنیم «السلام علیک یا میزان الاعمال» و یا «صراط المستقیم»! چراغ عقل در دست جامعه عاقل است. صراط و مهندسی کردن صراط، به وسیله انبیا و اولیاست و علما و دانشمندان نیز چراغ در دست دارند و با این چراغ، صراط را میفهمند، اینها شارع نیستند بلکه روشن بین و روشن نگر هستند. این اختصاص به گروه مخصوص مسلمانان و شیعیان هم ندارد، بلکه برای کل جامعه بشری است، بنابراین هر جا انسان هست، اگر بخواهد زندگی انسانی داشته باشد، راهنما میخواهد و پیامبران الهی و امامان معصوم، ائمه مردم و ائمه جامعه بشری هستند که باید شناخته شده و اطاعت شوند و اگر نه، نصیب جامعه بشری همین زندگی حیوانی است که ظاهرشان انسان است و باطنشان حیوان! نصیبشان همین جنگهای جهانی اول و دوم و جنگهای نیابتی و کشت و کشتارهاست، اگر زندگی بدون امامت باشد، همین است!
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به طلاب علوم دینی اظهار داشت: هرچند همه ما در مقابل پیغمبر و امام تابع هستیم، اما یک وظیفه دیگری برای خواص نیز آمده و آن این است که خوب ائمه را بشناسند، کتابهای الهی و سنت الهی را بشناسند و تفسیر و عمل کنند تا آنها هم امام جامعه شوند. مردان الهی کسانی هستند که از خدای سبحان میخواهند امام جامعه باشند، اهل تقوا کسانی هستند که هم خودشان را نجات دهند و هم دیگران را تا جایی که به خدا عرض میکنند ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً﴾؛ خدایا آن توفیق را بده که ما رهبر متقیان شویم و مردم خوب جامعه به ما اقتدا کنند، پای منبر و درس ما بنشینند، این دنیا نیست، این آخرت است، انسان نباید تنها به فکر این باشد که خودش را نجات دهد، باید سعی کند تا جامعه را هم نجات دهد به شرط اینکه راه اهلبیت را خوب بفهمید، خوب عمل کنید، نه بیراهه بروید و نه راه کسی را ببندید. این خواسته حوزه است، به دنبال بازی رفتن و به دنبال من و ما رفتن هیچ کس را به جایی نمیرساند، وظیفه ما این است که این احکام الهی را خوب بفهمیم، خوب تفسیر و تأویل و تبیین کنیم و خودمان هم به آنها عمل کنیم، طرزی زندگی کنیم که این امامت جامعه به دست ما باشد! دنباله رو رفتن هنر نیست، رهبری کردن دیگران هنر است؛ لذا اگر کسی استعداد خوبی دارد بین خود و خدای خود، حتما موظف است آن را شکوفا کند و جزء ارکان حوزه شود.
مشکلات جامعه یا بر اساس جهل علمی است یا بر اساس جهالت عملی
آیت الله جوادی آملی در گفتاری دیگر بیان کرد: قرآن کریم همانطوری که بین تکاثر و کوثر فرق گذاشت بین چاه و راه فرق گذاشت. همچنین به ما در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» فرمود اگر دعوت پیامبر را، توحید را و خدا را اجابت کردید زنده میشوید: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحْییکُمْ﴾ اینکه دربارهٴ وجود مبارک، ولی عصر فرمود «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیه» معنایش این نیست که اگر کسی امام زمانش را نشناخت و شصت سال یا هفتاد سال زندگی کرد این زندگی او صحیح هست، ولی هنگام مرگ مرگش جاهلیت است؛ این «مات» یعنی «فهو الآن میهٌ» اگر کسی امام زمان را نشناخت مرده است اینکه حیات نیست حیات را در سورهٴ «انفال» فرمود، فرمود میخواهید زنده بشوید ببین پیامبر وآلش چه چیزی میگویند خب اگر کسی خدایی ناکرده با اینها رابطه نداشت دیگر زنده نیست نه اینکه فعلاً زنده است و بعد از شصت سال میمیرد؛ «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیه» یعنی این الآن مرده است.
حضرت امیر (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: آنهایی که از معارف صحیح محرومند «فهو میهٌ احیا» یعنی در زندهها هستند، ولی جنازه عمودی هستند بعد هم میشوند جنازهٴ افقی لذا فرمود: «و الصوره صوره حیوانٍ و القلب قلب حیوانٍ و ذلک میه الاحیا» یعنی به حسب ظاهر در بین زندهها هست و، امّا در واقع مرده است.
در حال حاضر مشکلات جامعه یا بر اساس جهل علمی است یا بر اساس جهالت عملی یعنی یا نمیدانیم یا خدایی ناکرده میدانیم، ولی توفیق عمل نداریم، پس معیار ارتباط با وجود مبارک، ولی عصر (ارواحنا له الفداء) از راه کوثر است و نجات از تکاثر از راه عقلانیت و پرهیز از جاهلیت و پیدا کردن حیات الهی است که در سایهٴ اطاعت قرآن و عترت است.
آن حضرت در همه حال نسبت به ما ناظر است و ما هم موظفیم آن حضرت را بشناسیم. این را هم برادران اهل سنت نقل کردند هم برادران شیعه نقل کردند که «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیه» اگر مرگ، مرگ جاهلیت است نشان میدهد که حیات، حیات جاهلی است؛ چون مرگ، عصاره حیات است وقتی مرگ، مرگ جاهلی بود معلوم میشود حیات، حیات جاهلی است.