آفتابنیوز : آفتاب: شهيدان نواب صفوی و یارانش در دوران رژيم ستمشاهی با دعوت حوزهها به حضور در عرصه سياسی كشور، ايجاد ايده تشيع انقلابی و با هدف تشكيل حكومت اسلامی و تدوين قانون اساسی كشور براساس آموزههای قرآن دست به مبارزه با رژيم شاه زدند.
آنها معتقد بودند روحانيون بايد سكوت در مقابل حكومت را كنار بگذارند، حكومت اسلامی جايگزين مشروطه و حكومت غربگراها شود و جنبشهای انقلابی مسلمان در سراسر جهان متحد شوند. تدوين قانون اساسی براساس آموزههای قرآن و دين اسلام از برجستهترين تفكرات اين گروه محسوب میشد.
تولد:
سال 1303 هجری شمسی است. آفتاب در پس ابرهای سياه ستم، آخرين نفسهای خود را میکشد. نور کم سويی به زمين میرسد. پاها در بند است. دستها رهايی ندارد و فريادها در گلو خفه میشود. ناگاه صدای کودکی در فضای خانه میپيچد. ستارهای به خانه آقا سيدجواد قدم مینهد. نوای آسمانی دعا بر لبان پدر جاری میشود. آقا سيدجواد ميرلوحی نام فرزند را سيد مجتبی میگذارد تا در لحظه لحظه زندگی به ياد خاندان پيامبر باشد.
فدائيان اسلام: حضرت نواب با آزادی از زندان به فکر تشکيل «فدائيان اسلام» میافتد تا به وسيله آن با عناصر فاسد در جامعه به مبارزه برخيزد و با انتشار اعلاميهای موجوديت فدائيان اسلام را اعلام میدارد.او در برپايی اين سازمان اسلامی میگويد: «در خواب جدم سيد الشهدا را ديدم که بازوبندی به بازويم بست و روی آن نوشته شده بود «فدائيان اسلام»».
انتشار اعلاميه مسلمانان غيور را متوجه فدائيان اسلام مینمايد و افرادی به گروه او میپيوندند. ساعت 10 صبح روز بيستم اسفندماه سال 1324 آيات قهر الهی آشکار میشود و کسروی توسط چهار تن از فدائيان اسلام، سيد حسين و سيد علی امامی، جواد مظفری و علی فدايی از ميان برداشته میشود تا جامعه اسلامی به مسير حرکت خود در مسير الهی ادامه دهد.
فدائيان اسلام با بانگ تکبير از محوطه دادگستری دور میشوند و در حين پانسمان زخمهای خود در بيمارستان سينا دستگير میشوند.رهبر فدائيان به مشهد الرضا میرود و از راه شمال به آذربايجان، همدان و کرمانشاه راهی میشود. در بين راه روحيه عشاير را مورد ارزيابی قرار میدهد و با علمای شهرستانها تماس حاصل کرده، درخواست میکند تا برای آزادی فدائيان اسلام تلگرافهايی به دولت بفرستند و خود از آنجا به نجف اشرف میرود.
در همين ايام حضرت آيتالله العظمی آقا سيد ابوالحسن اصفهانی وفات میيابد. به همين مناسبت عدهای از دولتمردان ايرانی برای عرض تسليت به مراجع نجف از طرف شاه راهی نجف میشوند.در يکی از مجالس که فرستادگان شاه حضور دارند، جناب نواب منبر رفته، ضمن حمله شديد به «قوام السلطنه» (نخست وزير وقت) میگويد:«چطور شما برای فوت يک نفر روحانی به نجف آمده و به مقامات روحانی تسليت میگوييد در حالی که روحانی ديگری همچون سيد ابوالقاسم کاشانی را در ايران به جرم دفاع از اسلام از اسلام به زندان افکندهايد؟!» ايشان آزادی آيتالله کاشانی و فدائيان اسلام را در جلسه مطرح مینمايند و حوزه علميه نجف اشرف آزادی زندانيان را از مقامات مسئول میخواهد و پس از چندی خواسته اشان جامه عمل میپوشد.
بعد از آزادی آيتالله کاشانی ديدارهايی با ايشان صورت میگيرد. جناب نواب نظرات خود را به ايشان عرضه میدارد و اعلام میکند که در صدد ايجاد حکومت اسلامی در ايران است. حضرت آيتالله کاشانی که از مبارزان و مجاهدان بزرگ عصر خويش است و در گذشته در جنگ انگليس و عراق شرکت فعال داشته و در اثر همين فعاليتها به ايران تبعيد شده است اينک با نواب ميثاق میبندند تا در ايران حکومت اسلامی بنا نهند.
نماز عشق:
به او ندايی میرسد که رفتنی است. وضوی عشق میسازد و به نماز میايستد. نماز عشق، او به خون وضو میسازد تا به نماز عشق راست آيد.
25 تير ماه 1334 بيدادگاه دژخيم به سيد مجتبی نواب صفوی و سه يار فدا کارش حکم اعدام میدهد. آنان در 27 دیماه مطابق با سالگرد شهادت صديقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(س) به خيل شهدا میپيوندند. وی به هنگام شهادت در لحظه آخر حيات با لحنی دلنواز آياتی از قرآن کريم را تلاوت نموده بانگ اذان سر ميدهد و نزديکيهای طلوع فجر به آسمانيها میپيوندد. شهدا در مسگر آباد به خاک سپرده میشوند. وقتی تصميم گرفته میشود آنجا پارک شهر شود شبانه از تهران به قم انتقال يافته و در «وادی الاسلام» جاي میگيرند.
شهيد نواب صفوی که در دی ماه 1326 با نيره السادات احتسام رضوی ازدواج کرده بود، طی 8 سال زندگی با هم دارای سه فرزند دختر میشوند، تولد فرزند سوم پس از شهادت اوست.