کد خبر: ۸۴۵۰۰۵
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۸
در حاشیۀ سفر محمود عباس و بلینکن به پکن

خاورمیانه در آستانۀ رویدادی مهیج؟

اگر چینی‌ها در جریان دیدار محمود عباس از پکن طرح صلح یا ابتکاری برای میانجیگری بین دولت خودگردان و اسرائیل ارائه کنند، مورد استقبال سعودی‌ها و حتی آمریکا قرار خواهد گرفت و در آن صورت، مقابلۀ رسمی و علنی جمهوری اسلامی با آن، به قیمت به‌هم خوردن روابط با پکن و منجمد شدن رابطه با عربستان تمام خواهد شد. با این حساب، به نظر نمی‌رسد که جمهوری اسلامی به مقابلۀ علنی با چنین ابتکاری برخیزد.
خاورمیانه در آستانۀ رویدادی مهیج؟
آفتاب‌‌نیوز :

احمد زیدآبادی در روزنامه هم‌میهن نوشت: مقام‌های چینی در روز‌های آینده میزبان محمودعباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین خواهند بود. پس از آن، آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ آمریکا راهی پکن می‌شود تا با رهبران چین گفتگو کند. آیا بین این دو سفر رابطه‌ای می‌توان برقرار کرد؟

چینی‌ها اخیراً میانجی‌گری بین اسرائیل و فلسطینی‌ها برای ازسرگیری مذاکرات صلح بین دو طرف را پیشنهاد داده‌اند و سفر محمود عباس مشخصاً برای گفتگو دربارۀ همین موضوع برنامه‌ریزی شده است. بلینکن نیز پس از دیدار از عربستان و گفتگو با مقام‌های سعودی به چین می‌رود. کمک به عادی‌سازی رابطه بین عربستان و اسرائیل، یکی از اهداف اصلی سفر او به ریاض اعلام شده است. فیصل بن‌فرحان وزیر خارجۀ سعودی پس از مذاکرات بلینکن با رهبران کشورش، عادی‌سازی رابطۀ کشور‌های عرب با اسرائیل را برای منطقه «سودمند» ارزیابی کرده، اما یادآور شده است که بدون حل مسئلۀ فلسطین، عادی‌سازی رابطۀ عربستان با اسرائیل «سودِ کافی» برای منطقه به‌دنبال نخواهد داشت. بلینکن نیز به نوبۀ خود، ضمن تأکید بر تمایل آمریکا به عادی شدن رابطۀ سعودی‌ها و اسرائیل، گفته است که این اقدام نباید با هزینۀ فلسطینی‌ها تمام شود و به همین دلیل از بنیامین نتانیاهو خواسته است که راه‌حل دوکشوری را به قصد پایان دادن به مناقشۀ فلسطین، با بن‌بست مواجه نکند.

نتانیاهو که در مقام نخست‌وزیری اسرائیل، رهبری ائتلافی از احزاب افراطی مذهبی و ملی‌گرایان نژادپرست را به عهده دارد، دو هدف اصلی را برای دولت خود تعریف کرده است؛ نخست، پیشگیری از آنچه «دستیابی ایران به بمب هسته‌ای» می‌نامد و دوم، عادی‌سازی رابطه با عربستان که از نظر او نظم تازه‌ای را در خاورمیانه رقم خواهد زد.

نتانیاهو در حالی خواهان عادی‌سازی رابطۀ سعودی‌ها با اسرائیل است که دولتِ تحت رهبری او نه‌فقط کوچکترین نرمشی در برابر فلسطینی‌ها از خود نشان نمی‌دهد، بلکه آشکارا از گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانۀ باختری و بیت‌المقدس شرقی و ادامۀ غصب سرزمین‌های فلسطینی دفاع می‌کند.

با چنین شرایطی، نه سعودی‌ها حاضر به برقراری رابطه با اسرائیل می‌شوند، نه آمریکا از این رویکرد حمایت می‌کند و نه دیگر کشور‌های جهان آن را به سود منطقه می‌دانند.

از همین رو، به نظر می‌رسد که دولت آمریکا به‌دنبال ابتکارِ صلح تازه‌ای است که از یک سو، سبب عادی‌سازی رابطۀ سعودی‌ها با اسرائیل شود و از سوی دیگر راهی برای خروج مسئلۀ فلسطین از بن‌بست کنونی بگشاید. آمریکا، اما به تنهایی امکان پیشبرد این ابتکار را ندارد و در این مورد خاص، به همکاری چینی‌ها چشم دوخته است.

چین و آمریکا پس از یک دوره تنش فزاینده، ترمز تشنج بینِ خود را کشیده‌اند و هر دو از علاقۀ خود به همکاری در حوزۀ منافع مشترک سخن می‌گویند. ماه گذشته ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا به‌منظور کاهش تشنج در روابط کشورش با چین به‌طور محرمانه از پکن دیدار کرده و لی‌شانگ‌فو وزیر دفاع چین نیز با «غیرقابل تحمل» دانستن «پیامد‌های فاجعه‌بار جنگ بین چین و آمریکا برای جهان» خواستار جست‌وجوی «زمینه‌ها و منافع مشترک برای توسعۀ روابط دوجانبه و تعمیق همکاری بین واشنگتن و پکن» شده است.

خاورمیانه از معدود نقاط بحرانی جهان است که به نظر می‌رسد آمریکا و چین در مورد پیشگیری از بی‌ثباتی خطرناک آن به تفاهم رسیده‌اند. در همین چارچوب، چینی‌ها با ارائۀ طرحی به‌منظور ایجاد ترتیبات امنیتی مشترک در خاورمیانه، راه عادی‌سازی رابطۀ تهران و ریاض را گشوده‌اند و دولت آمریکا نیز به‌طور رسمی از اقدام آن‌ها حمایت کرده است.

از نگاه چینی‌ها، تجدید رابطۀ ایران و عربستان، نخستین حلقه در جهت ایجاد زنجیرۀ ترتیبات امنیتی مشترک در منطقه است که باید با حلقه‌های دیگر تکمیل شود. حل مسئلۀ فلسطین حساس‌ترین و مهمترین حلقۀ این زنجیر است و به همین علت، رهبران چین با ادبیاتی بسیار دوستانه و صمیمی، محمود عباس را به پکن دعوت کرده‌اند تا ابتکار خود را ادامه دهند. سیاست چینی‌ها در مورد حل مسئلۀ فلسطین، تعارض معناداری با سیاست دولت جو بایدن در این باره ندارد. جمهوری خلق چین خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرز‌های قبل از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ با پایتختی بیت‌المقدس شرقی است و دولت بایدن نیز راه‌حلی در همین حدود را دنبال می‌کند.

تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرز‌های قبل از جنگ ژوئن، اما دو مانع بزرگ پیشِ روی خود دارد؛ مانع نخست، دولت راستگرای افراطی حاکم بر اسرائیل است که کرانۀ باختری را بخشی از «میراث قوم یهود» و «وعدۀ خدا به یهودیان» می‌داند و مانع دوم، گروه‌های فلسطینی و لبنانی مورد حمایت جمهوری اسلامی‌اند که سرزمین بین رود اردن و دریای مدیترانه را بخشی انفکاک‌ناپذیر از «بلاد اسلامی» می‌دانند.

ظاهراً تقسیم کاری اعلام‌نشده بینِ آمریکا و چین صورت گرفته است تا این دو مانع را از پیش روی یک فرمول صلح احتمالی برطرف کنند. آمریکا به‌عنوان قدرتی صاحب نفوذ بر اسرائیل شناخته می‌شود و به همین دلیل نیز مسئولیت اعمال فشار علیه دولت نتانیاهو برای کنار آمدن با یک فرمول صلح تازه، به گردن کاخ سفید است. چین، اما نفوذ مستقیمی بر گروه‌های فلسطینی و لبنانی ندارد، اما در سال‌های اخیر نفوذ قابل توجهی بر جمهوری اسلامی به عنوان حامی آن‌ها به دست آورده است.
به نظر می‌رسد چینی‌ها به‌طرزی ملایم و بدون سروصدا تلاش کرده‌اند تا نگاه خود را نسبت به چگونگی حل مسئلۀ فلسطین به جمهوری اسلامی منتقل کنند. در بیانیۀ مشترکی که سال پیش در جریان دیدار سیدابراهیم رئیسی از پکن از سوی مقام‌های دو کشور منتشر شد، آمده بود: «دو طرف قاطعانه از آرمان عادلانۀ مردم فلسطین برای اعاده حقوق و منافع مشروع ملت خود و حق تعیین سرنوشت حمایت می‌کنند.» این عبارت در واقع، بازتاب‌دهندۀ نگاه چینی‌ها به مسئلۀ فلسطین است که جمهوری اسلامی نیز بدان متعهد شده است.

به‌هرحال، اگر چینی‌ها در جریان دیدار محمود عباس از پکن طرح صلح یا ابتکاری برای میانجیگری بین دولت خودگردان و اسرائیل ارائه کنند، مورد استقبال سعودی‌ها و حتی آمریکا قرار خواهد گرفت و در آن صورت، مقابلۀ رسمی و علنی جمهوری اسلامی با آن، به قیمت به‌هم خوردن روابط با پکن و منجمد شدن رابطه با عربستان تمام خواهد شد. با این حساب، به نظر نمی‌رسد که جمهوری اسلامی به مقابلۀ علنی با چنین ابتکاری برخیزد.

این، اما یک روی سکه است. روی دیگر سکه به نتانیاهو مربوط می‌شود. تقریباً غیرممکن است که نتانیاهو بتواند شرکای فوق‌افراطی خود را در کابینه، به پذیرش فرمول صلحی متضمنِ تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینی‌ها در کرانۀ باختری متقاعد و راضی کند، حتی اگر با فشار فزایندۀ آمریکا و جایزۀ عادی‌سازی رابطه با عربستان و تمام کشور‌های عربی همراه باشد. هر گام نتانیاهو در این جهت، به خروج دو حزب نژادپرست «اقتدار یهود» و «صهونیست مذهبی» از کابینه و در نتیجه سقوط فوری آن منجر خواهد شد. در واقع آمریکا و دیگر کشور‌های جهان، همین اتفاق را آرزو می‌کنند. آن‌ها در انتظار سقوط دولت نتانیاهو نشسته‌اند تا با برگزاری انتخابات، راه تشکیل دولتی به نسبت معتدل به رهبری بنی‌گانتز، رئیس حزب اتحاد ملی گشوده شود و در پی آن امکان ارائۀ طرح صلح و عادی‌سازی رابطۀ اسرائیل و عربستان فراهم شود.

در مجموع به نظر می‌رسد رویداد‌های مهیجی در انتظار خاورمیانه است که توجه مردم جهان را بار دیگر به این نقطه از دنیا معطوف خواهد کرد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین