کد خبر: ۸۴۵۵۹۸
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۰
محمدقلی یوسفی اقتصاددان:

برخی مدیران واقعا فکر می‌کنند فرستاده ویژه خدا هستند

محمدقلی یوسفی استاد اقتصاد معتقد است برخی مدیران خودشان هم می‌دانند رویکردشان اشتباه است، اما انسان وقتی به قدرت می‌رسد، در جا‌هایی که باید درست فکر کند، غلط فکر می‌کند و نمی‌دانند که کارهای‌شان به دین ضربه زده است.
برخی مدیران واقعا فکر می‌کنند فرستاده ویژه خدا هستند
آفتاب‌‌نیوز :

محمدقلی یوسفی تحلیلگر و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اعتقاد دارد «نظام تصمیم گیری بستر‌های مناسب برای رشد و توسعه را نادیده می‌گیرد»

به گزارش رویداد24، مهم‌ترین بخش‌های گفتگوی محمدقلی یوسفی را می‌خوانید:

اصل اول توسعه، آزادی و رعایت حقوق‌بشر است که حقوق فردی و اجتماعی را شامل می‌شود اما متاسفانه این امر مهم با بی‌توجهی روبرو می‌شود. کسانی ذی‌نفع بوده و منافعی داشتند، در نتیجه به‌گونه‌ای برخورد می‌کردند که گویی مشکل، فقط مشکلِ اقتصادی است.

هیچ پیشرفتی بدون آزادی ممکن نیست؛ اصلا امکان ندارد افراد بتوانند از منابع موجود به درستی استفاده کنند، آزادانه تصمیم بگیرند و به تشخیصی صحیح از اولویت‌های خودشان برسند. با این توضیح که اصل آزادی یعنی دولت نباید دخالت کند. زمانی که در آمریکا قانون‌اساسی تدوین شد، در قانون آمد که باید آزادی وجود داشته باشد.

کار دولت برقراری نظم و قانون است تا امنیت فردی و اجتماعی تامین شود. در واقع دولت کارگر مردم است. پس اگر دولت بخواهد آقا و ارباب مردم باشد و در مناسبات اقتصادی مداخله کند، تصمیم‌های دولتی جایگزین تصمیم‌گیری مردم خواهد شد و دولت به منِ نوعی می‌گوید چه کالایی نیاز دارم و چه مقدار باید هزینه کنم.

به میزانی که دولت مداخله می‌کند، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی می‌کند و برای جامعه دردسر درست کرده و آزادی‌های مردم را سرکوب می‌کند و همچنین حق‌انتخاب‌شان را سلب می‌کند.

قیمت‌ها مثل چراغ راهنما می‌ماند، اگر خوب کار کند عبور و مرور ماشین‌ها نظم خواهد داشت، اما اگر خراب باشد و پشت‌سرهم تغییر رنگ داشته باشد، همه چیز به‌خورده و بی‌نظمی ایجاد می‌شود.

منابعی که دولت‌ها تزریق می‌کنند، رشد کاذب ایجاد می‌کند که من اسم این را «رشد غلط» گذاشته‌ام. در واقع باید گفت، اقتصاد، فرهنگ و اعتقادات دستوری نیست و امری داوطلبانه به‌شمار می‌روند.

متاسفانه در ایران دولت قدرت بسیار زیادی دارد و باتوجه به شرکت‌ها و نهاد‌های بزرگی که در اختیار دارد حدود ۸۰ درصد اقتصاد دولتی و عمومی است. عمومی به این معنی نهاد‌هایی که زیرنظر دستگاه‌های قدرتمند تصمیم‌گیری قرار دارند. اشکال کار این است، منابع به وسیله افرادی که تصمیم‌گیری می‌شوند که مالک نیستند.

یعنی مدیر دولتی تصمیم می‌گیرد و شرایط را به غلط هدایت می‌کند. مردم در این میان، چون مشکلات اقتصادی را مناسبات و تصمیم‌های سیاسی می‌دانند و می‌دانند توقع‌های‌شان برآورده نخواهد شد، اعتراض خود را به اشکال مختلف نشان داده‌اند.

فکر می‌کنم سیستم متوجه اشتباهش شده است، اما راه دیگری ندارد. چون خودش را آغشته به خیلی از وعده‌ها و آرمان‌هایی کرده که قطعا تحقق‌ناپذیرند. این در حالی است که آقایان اول باید نیاز جامعه را رفع کنند بعد به فکر مشکلات و معضلات دیگران باشند.

مردم در روز‌هایی روحانیون را باور داشتند و به این قشر اعتماد می‌کردند اما امروز آن معادلات قدیمی عوض شده است زیرا مردم کسانی که هدف سیاسی را عاملی برای وسیله قرار دادن دین می‌دانند و به آن عمل می‌کنند، دیگر نمی‌پذیرند.

بعضی وقت‌ها می‌گویند حفظ نظام از هر چیزی بیشتر اهمیت دارد؛ خب این یعنی ما می‌توانیم از راه غلط هم به نتیجه برسیم. مساله این است که می‌دانند چه هزینه‌ای به مردم تحمیل می‌کنند اما چون حفظ را واجب می‌دانند، برایشان مهم نیست جامعه با چه وضعیتی مواجه شده است.

چند ماه است کتابی با عنوان «به‌سوی توسعه بدون حکمرانی» را برای انتشار به دانشگاه ارائه کرده‌ام اما هر بار به دلیلی جلوی انتشار گرفته می‌شود. من اگر حرفی برای گفتن ندارم چرا به عنوان استاد در دانشگاه پذیرفته شده‌ام و اگر اقتصاد را می‌فهمم، چرا مانع انتشار کتابم می‌شوند؟

در چهل و چند سال اخیر درگیر رفتار‌های دوگانه و لجاجت هستیم که ریشه در تفکرات نظام تصمیم‌گیری دارد. مخصوصا اینکه آزادی‌های مدنی را به انزوا کشانده است و بدتر اینکه طرح سوال درباره شریعت را جرم می‌دانند.

شرایط امروز ایجاب می‌کند که مردم آزاد گذاشته شوند زیرا آزادی مردم،و شرط اصلی توسعه است و هیچ‌کشوری بدون توجه به آزادی نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. نظام باید چکیده خواست ملت باید باشد نه اینکه مدام بگوید «هر چه من می‌گویم»

مسئولان باید خودشان را با نیاز‌های روز و خواست ملت سازگار کنند. مثلا وقتی قرار است با اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی مخالفت شود، نظام نمی‌تواند برای آن‌ها جایگزینی معرفی کند. 

هر نظام زمانی به پویایی می‌رسد که ملت آن را بخواهند زیرا هیچ کس و هیچ سیستمی نمی‌تواند خودش را تحمیل کند. برخی فکر می‌کنند واقعا از کره‌مریخ آمده‌اند و واقعا فرستاده ویژه خدا هستند و با این تصور که قدرت دارند، به‌خواست مردم بی‌توجهی می‌کنند.

متاسفانه نظام سیاسی ایران واقعیت‌ها را نمی‌بیند و ایده‌های تخیلی و توام با توهم را دنبال می‌کند. کجای دنیا تخیلات به نتیجه رسیده که در ایران برسد؟ هدف مهم باید آرامش و آسایش مردم باشد و سیستم برای رسیدن به این مهم باید همه تلا‌ش‌اش را به‌کار بگیرد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین