در خبرها آمده بود که اخیراً سفارت عربستان در یکی از هتلهای مدرن و مجلل شمال تهران شروع به کار کرده است، اقدامی که هرچند در عرصه روابط بین الملل و تجربههای دیپلماتیک غیر معقول نیست، اما به نظر میرسد خود دارای پیامهای معنی داری باشد.
عربستانیها از سرگیری رابطه دیپلماتیک با ایران را در سفارتخانه خود استارت نزدند و میخواهند این پیام را برساند که آن محل هنوز ناامن است و هنوز آثار تخریب و بالارفتن از دیوار آن سفارتخانه بر رابطه دو کشور سنگینی میکند. این حرکت عربستانیها هوشمندانه است و باید دستگاه دیپلماسی کشوروسایرنهادهای دخیل پیام آن رابه روشنی دریافت دارند، هتل محل اقامت موقت است کسی درهتل اقامت میگزیند که دنبال رفتن است. از آنجایی که سفارتخانهها در حقوق و روابط بین الملل خاک کشور مربوطه محسوب میشوند
عربستانیها هنوز به خانه اصلی خود در سفارت نرفته اند. آنها مدتی در هتل خواهند ماند تا رفتار ایران را بسنجند و میزان جدیت ایران و حمایتش از شفافسازی و ایجاد رابطه واقعی دیپلماتیک را بررسی خواهند کرد. شاید عربستانیها میخواهند بگویندکه این بار بالا رفتن از دیوار سفارت برای عدهای خاص مشکل و مشمول هزینههای بیشتر است لذا برخورد با این مساله بایدبه دور از هیجان و سیاست زدگی و برمبنای منطق و تفاهم باشد.
از طرفی شاید دست اندر کاران سیاست خارجی ایران هم از اقامت موقتی عربستانیها در هتل استقبال کنند چرا که هنوز از آینده این رابطه دیپلماتیک اطمینان ندارند و هالهای از ابهام را نظاره گر هستند. همچنین از واکنش عدهای از افراد که قبلاً از دیوار سفارت مربوطه بالا رفته و این همه هزینه به کشور تحمیل کرده اند اطمینان خاطر ندارند، لذا اقامت مهمان تازه برگشته در یک هتل در شمال تهران اتفاق بدی نخواهد بود.
هرچند عدهای به جد براین نظر هستند که برقراری مجدد رابطه بین ایران و عربستان با میانجیگری چین و در راستای منافع این کشور است اما پذیرفتن کامل این دیدگاه چندان موجه و عاقلانه نیست و به نظر میرسد علاوه بر نقش کشور چین میزانی از تمایل طرفین در این اتفاق به چشم میآید، تا جایی که مربوط به ایران است هرچند توافق بین ایران و عربستان دستاورد چشمگیری نیست و به نوعی بازگشت به هفت سال پیش است.
از طرف دیگر هرچند بسیاری از دولتمردان قبل از پذیرش مسئولیت، جایگاه سیاست خارجی را در بهبود وضع معیشتی مردم اندک و ناچیز میشمردند، اما اکنون که با واقعیتها روبرو شده اند ناچارند تا قواعد بازی را بپذیرند و آن را مدیریت کنند چرا که سیاست داخلی و سیاست خارجی کاملاً در راستای هم و به هم مرتبطند و به نظر میرسد رفتهرفته به جایگاه و اهمیت سیاست خارجی واقف شده اند و حالا که شاهد مدیریت یکدست در کشور هستیم و احتمالاً دولت فعلی اختیارات بیشتر و امکان مانور گسترده تری در حوزه سیاست خارجی دارد و کمتر تحت فشار «گروههای فشار» است، شاید بهترین فرصت است تا کسانی که «از دیوار سفارت بالا روندگان» حمایت میکردند خود دیواربی اعتمادی دررابطه باعربستان را ازمیان بردارند.
البته ناگفته نماندکه هرگونه شکست در ایجاد و بهبود این رابطه به مراتب هزینههای بیشتری از قبل خواهد داشت و دقیقاً به همین دلیل است که باید این رابطه براساس منافع ملی دو کشور و بر اساس و تاکید بر مسائل فیمابین آنها اتفاق بیفتد و از دخالت کشورهای دیگر یا احتمال مصادره برای کشورهای ثالث ممانعت شود و تلاش جدی برای جلوگیری از ورود بعضی ازمسائل حاشیهای به روا بط دو جانبه صورت گیرد.
ایران و عربستان دو کشور بزرگ و تاثیرگذار در منطقه هستند. ایران به بهبود وضع اقتصادی و معیشتی و سیاست خارجی خود میاندیشد و فارغ از اینکه تا چه میزان محدویتهای ایدئولوژیک و سیاسی اجازه خواهند داد، سودای بهبود روابط با همسایگان را در نظر دارد و عربستان هم امنیت سرمایهگذاری در منطقه برایش مهم است و هم اینکه به دنبال ایفای یک نقشی جدیتر در منطقه است، لذا شناخت دقیق اولویتها و ضرورتهای فیمابین باید در صدر برنامهها و گفتگوها باشد.
به نظر میرسد طرفین باید از برخی از مسیرهایی که قبلاً رفته اند بازگردند و اگر بناست ایران و عربستان رابطهای پایدار داشته باشند باید تجدیدنظری اساسی در آن کنند، لذا شناخت دقیق اولویتها، استفاده از افراد و دیپلماتهای با تجربه و دلسوز، جلوگیری از سنگ اندازیهای افراد خودسر و تنظیم رابطه بر اساس منافع ملی و احترام متقابل ضروری است و میتواند در پایداری این رابطه مثمر ثمر واقع شود.