این نوع افراطگری تأثیرات بدی در جامعه گذاشت. یا مثلاً تأکید میشد که مانتوها هم از رنگهای تیره باشد. این رفتارها، تعادل را به هم زد و حالت بغض در جامعه ایجاد کرد. این رفتارها در حالی بود که اتفاقاً در دین ما بسیار تأکید به پوشیدن لباس روشن شده است؛ بنابراین ما در مسئله پوشش از نگاههای افراطی و تفریطی باید دوری کنیم. البته این مسئله تا حدود زیادی حل شده، اما کاش اصلاً اتفاق نمیافتاد.
بحث دوم فرهنگسازی در رسانههای داخلی است. در رسانههای ما و مخصوصاً صداوسیما، فیلمها و سریالهای زیادی بوده که به عنوان ضد تبلیغ عمل کرده است. در این فیلمها و سریالها عمدتاً آدمهای باسواد، سطح بالا و موفق پوشش ناهنجار دارند و در مقابل افراد کم سواد، بدبخت و بیچاره عمدتاً چادری و محجبه هستند. این نوع بازنمایی تأثیر منفی دارد و براساس واقعیتهای جامعه نیست. قطعاً رسانههای ما باید این مسائل را رعایت کنند. اگر تبلیغ حجاب نمیکنند حداقل مطابق واقعیتهای جامعه تولیدات فرهنگی داشته باشند.
نکته بعدی بالا بودن هزینه پوشش و البسه اسلامی در کشور است. ملزومات حجاب در حال حاضر در کشور ما به شدت بالا است و در مقابل لباسهای هنجارشکن ارزان هستند. قیمت البسه اسلامی مناسب با درآمد مردم نیست. باید البسه اسلامی از سوی دولت حمایت شود.
ما دچار فقدان شادی در جامعه هستیم. متأسفانه برنامه و راهبرد مشخصی برای ایجاد شادی در جامعه نداریم. محتواهای شاد در رسانهها کم داریم و همین امر باعث جذب مردم به رسانههای خارجی شده است. بخشهای زیادی از جامعه گرایش به محتوای غم انگیز دارند. در حوزه شاد کردن و شاد بودن مدارس و فضای سریالها و فیلمها اصحاب فرهنگ باید تلاش کنند. تولید محتوای شاد در جامعه ایران بسیار مهم است. بررسیها نشان میدهد که در زمان پخش سریالهای ماه مباک رمضان در سالهای اوج این سریالها مخاطبان شبکههای خارجی کاملاً کاهش پیدا میکرد.
نکته آخر اینکه مشکلات اقتصادی در بخشی از بدحجابیها مؤثر است و در واقع نارضایتی در دیگر حوزهها خود را در قالب لجبازی در این حوزه نشان میدهد که با کاهش مشکلات اقتصادی این لجباریها هم کم خواهد شد.