ویژگی خطرناک افراطگری افتادن در دام مسابقه و عبور از «رکورد»های افراطگرایان پیشین است. فیالمثل وقتی طالبان بهعنوان یک گروه افراطی آدم میکشد، داعش برای ارتقاء کنشهای افراطی طالبان، آدمها را زنده میسوزاند یا در قفس شیر میاندازد.
افراطگری اما، شقوق و مصادیق متنوع دارد. آن خانمی که از بیم چاقی ازبس چربی و نشاسته و کربوهیدرات نمیخورد که النهایه از شدت لاغری بیمار میشود تا آن مادری که لحظه به لحظه بیم دارد که بچهاش در حوض خانه نیفتد ـ ولو اینکه خانه اصلاً حوض نداشته باشد ـ و آن خانم دیگری که در صفحه تلویزیون چشم در چشم بینندگان میگوید هرکس نظرش با ما متفاوت است، جمع کند از مملکت برود(!) همه و همه مصادیق افراطگری هستند.
افراطگرایی، پدیدهای بسیار خطرناک است. گاهی برخی ایدههای خوب، جنبشهای آزادیخواه، مکتبهای انسانی و سنتهای ارزشمند و نجاتبخش، با افتادن در دام افراطگرایی به قهقرا میروند. جنبش فمینیسم در غرب بر این مبنا پدید آمد که زنان محسنات بیمانندی نظیر صلحطلبی و عدالت دارند و توانایی شگفتی در مراقبت و پرستاری. همزیستی مسالمتآمیز، مهربانی، اخلاق مراقبت و اخلاق عدالت ویژگی فوقالعاده زنان است که میتواند الگویی برای جامعه عدالت محور باشد. این دیدگاه پاکیزه فمینیستی مطلقاً با هیچ یک از مکاتب و ادیان آسمانی تناقض و تباینی ندارد. اما پس از چندی، افراطگرایی، منجر به ظهور جریان به شدت افراطی فمینیسم برتری طلب شد که بر مبنای آن، زنان به مردان برتری دارند و این برتریطلبی افراطی تا جایی پیش رفت که برخی افراطگرایان رادیکال، ازدواج زن با مرد را موجب فروکاستن ارزش ذاتی زنان دانستند و از ازدواج زن با زن حمایت کردند!
همین یک مثال به خوبی نمایانگر است که افراطگری ممکن است هر ایده، آرمان، مکتب و برنامه درست را به کلی ویران یا به ضدخودش بدل کند. مصادیق افراطگرایی را ما نیز، در دههها و سالیان اخیر دیدهایم. از رنگ فشانی بر ساعد پسران آستین کوتاه تا اسیدپاشی بر بیحجابان و «گشت نسبت» و برخوردهای خیابانی که نهایتاً منجر به اتفاقاتی تلخ و هزینههایی عظیم برای کشور شد. از طرح تفکیک جنسیتی که افراطیون معتقد بودند زنان را باید از مردان در دانشگاهها، پارکها، سینماها، ادارات، بانکها و حتی در خیابان جدا کرد تا آن عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که گفت زنان بدحجاب را باید با دوربین هوشمند شناسایی کرد و حساب بانکیشان را مسدود کرد، مصداق بارز کنش های افراطی هستند. افراطگرایی همچنان خود را در افکار و پهنه اجتماعی و سیاسی نشان میدهد. از مسئولی که میگوید نگهداری حیوانات خانگی اقدامی ضد فرزندآوری است و دارندگان حیوان خانگی باید تحت تعقیب قرار گیرد، افراطگراست تا تلویزیونی که مرتب روحانی سیوچند سالهای که ۱۳ فرزند دارد را نشان میدهد و به بینندگان عزیز به عنوان الگو معرفی میکند. آیا از رئیس سازمان تا همان برنامهسازان جزء، هیچ یک از آن شخص الگو گرفتهاند که جوانان بیچارهای وامانده در ابتداییترین هزینههای زندگی را به الگوگرفتن از او ترغیب و تهییج میکنند و چنان سخن میرانند که هرکس از او پیروی نکند احساس گناه کند!
یکی از شگفتترین مصادیق افراطگرایی اطلاعیهای بود که هفته پیش به نقل از نظام وظیفه در رسانهها منتشر شد. براساس تصمیمی که برای افزایش فرزندآوری و رشد جمعیت گرفته شده به هر سربازی که چهار فرزند داشته باشد، معافیت سربازی اعطا میشود.
سن نرمال سربازی ۱۹ سالگی است. یک ایرانی مذکر، برای اینکه در ۱۹ سالگی ۴ فرزند داشته باشد، در چه سنی باید ازدواج کند؟ طبعاً در ۱۱ یا ۱۲ سالگی. این کار با کدام عقل، منطق، اخلاق، حقوق یا اساساً نحوه زیست شهروند قرن بیست و یکمی جور درمیآید؟
طبعاً این رفتار با هیچ منطقی جور درنمیآید جز منطق افراطگرایی. همان منطقی که قانون گذاشت زنان باردار، خودرو به قیمت کارخانه بگیرند و زنان باردار را که باید حریم و حرمتی داشته باشند، به صف دلالان خودرو پیوند زد تا نشان دهد همچنان افراطگرایی و افراطگرایان زندهاند…
فراموش نکنیم وقتی بخشی از یک جریان فکری، حزب، گروه، مکتب یا نظام سیاسی دچار افراطگرایی میشود، همه آن جریان آسیب میبیند. آسیبهایی گاه بسیار پرهزینه و گاه، جبرانناپذیر…