کد خبر: ۸۴۸۵۱۸
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۹

روزی که به طنزپرداز به چشم دوست نگاه شود، روز خوبی است

ناصر فیض را تقریبا همه می‌شناسند؛ علاوه بر اشعار و کتاب هایش، حضورش در برنامه‌های تلویزیونی گرفته تا داوری مسابقات و حضور در جشنواره‌های مختلف، زمینه‌ای را فراهم کرده است که ناشناس نماند.
روزی که به طنزپرداز به چشم دوست نگاه شود، روز خوبی است
آفتاب‌‌نیوز :

ناصر فیض شاعری است که گاهی سیاست‌مداران را سوژه خود قرار داده و گاهی مشکلات اقتصادی و اجتماعی را نشانه می‌گیرد. گاهی هم انگشت اشاره خود را به سمت "ما" نشانه می‌رود و به نقد اشتباهات ما می‌پردازد. عنوان کتاب‌هایش نیز از طنز بی‌بهره نمانده‌اند؛ فیضاله، فیضبوک و املت‌های دسته دار!

در منابع اینترنتی محل تولد او را مشکین‌شهر و قم ذکر کرده‌اند، اما خودش می‌گوید که متولد قم است. در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده است. چندی پیش در جریان سفرش به استان مرکزی برای شرکت در یک مراسم در شهر محلات، با او ملاقات و گفتگو کردم، اما انتشار این گفتگو به تاخیر افتاد، تا امروز.

هر چه از او دیده‌ایم از قاب تصویر تلویزیون بوده و بس. انتظار مواجهه با مردی بلند قد را داشتم، اما این چنین نبود. خوش برخورد و خوش‌صحبت بود. خودم را معرفی کردم و او بدون هیچ بهانه‌ای دعوت به مصاحبه را پذیرفت.

کمی دیرتر از آغاز مراسم رسید و یک ساعت پس از آغاز مراسم از سالن خارج شد، لحظه مناسبی بود تا قرار مصاحبه را با او بگذارم. پاسخ جالبی به من داد: "همین الان خوبه؟ " البته مکان مصاحبه مناسبی برای صحبت ما وجود نداشت، پس همانجا ایستاد و به سوالات من پاسخ داد.

صحبت‌هایش گرم شده بود که یکی از عوامل برگزاری مراسم از استاد خواست تا یکی دیگر از بخش‌های مراسم را ببیند. مصاحبه نیمه‌کاره مانده بود و امیدی به ادامه آن نداشتم. مراسم که پایان یافت فورا در بین جمعیت پیدایم کرد و صحبت‌های خود را از همان جا که قطع شده بود، ادامه داد. صحبت‌هایش داشت گل می‌کرد که باز هم صدایش کردند؛ "استاد دیر شده باید بریم شام، بعد راهی تهران بشیم" من که نمی‌خواستم این فرصت را از دست بدهم، تا کنار میز شام همراهش رفتم و تا آنجا که می‌شد از او پرسیدم.

طنز، ظرفی شیرین برای بیان تلخی‌ها

ناصر فیض گفت: زمانی که راجع به شعر طنز صحبت می‌شود، برخی تصور می‌کنند شعر طنز در قرن اخیر به شکل عمده مطرح شده است. این اشتباه از آنجا ناشی می‌شود که واژه طنز کاربرد دیگری پیدا کرده است. شاید بیشتر از ۵۰ یا ۶۰ سال نباشد که واژه طنز شکل امروزی به خود گرفته است. طنز را کلامی می‌دانیم که اعتراض دارد، به معضلات توجه می‌کند، تلاش می‌کند با زبان شیرین از تلخی یک موضوع کاسته و آن را بزرگتر نشان دهد تا شاید برای مثال از یک رفتار فردی یا اجتماعی نامتعادل شرمسار شویم و به سمت اصلاح برخی امور حرکت کنیم.

طنز، تازیانه‌ای به قدمت تاریخ

وی اظهار کرد: تعریف کلی طنز این است که کارکرد اصلاحی دارد، بر این اساس آن را به "تیغ جراحی" یا "تازیانه‌ای که بر گرده ستمگری می‌خورد" تشبیه کرده‌اند. تعابیر اینگونه برای طنز بسیار است. قدمت طنز به زبان فارسی یا حتی پیش از آن باز می‌گردد. پیش از زبان فارسی کتابی به نام "درخت آسوریک" موجود است که گفت‌وگوی بین بز و درخت به زبان پهلوی در آن آمده است.

وی ادامه داد: این دو در این کتاب به بیان امروزی‌ها به کل‌کل پرداخته و حین مکالمه، صحبت‌های طنزآمیز و همراه با شوخ‌طبعی مطرح کرده و داشته‌های خود را با تفاخر به رخ یکدیگر می‌کشند. فردوسی نیز در کتاب حماسی شاهنامه از شوخ‌طبعی بهره برده است؛ آنجاکه می‌گوید:

پیاده از آنم فرستاد طوس که تا اسب بستانم از اشکبوس

یا آنجایی که عبید می‌گوید:

شخصی به جنگ ملاحده می‌رفت و تنها کمان در دست داشت. از او می‌پرسند که چرا با خود تیر نمی‌بری که پاسخ می‌دهد، در میدان نبرد، تیر وجود دارد چرا که از سمت دشمن شلیک می‌شود. می‌پرسند اگر تیر نیامد چه؟ می‌گوید: آنگاه جنگ نخواهد شد.

طنز، ابزاری با کارکرد‌های اجتماعی

فیض افزود: از این شوخ‌طبعی‌ها به قدمت تاریخ ادبیات وجود دارد. از انوری گرفته تا مولانا که در حکایت‌های وی کمتر مثنوی را پیدا می‌کنیم که در آن شوخ‌طبعی وجود نداشته باشد. آنجایی که چهار نفر در یک جا حاضر بودند، یکی عنب می‌خواهد و دیگری انگور، یکی طلب استافیل کرده و دیگری اوزوم؛ این دقیقا همان کارکرد طنز است. چرا که همه یک چیز می‌خواهند، اما تصور می‌کنند که خواسته‌های متفاوتی دارند.

طنز، مسیری برای تعادل، تاثیرپذیری و زیبایی کلام

وی تصریح کرد: این نمودی از زندگی بشر است که از خیلی مسائل بی‌اطلاع بوده و نمی‌داند چگونه با جهان اطراف خود برخورد می‌کند. چرا که در بعضی زمان‌ها لازم نیست موضوعی خیلی جدی گرفته شود و در بعضی لحظات، به شوخی گرفتن یک موضوع بیش از اندازه می‌شود. این تعادل باید توسط یک چیز حفظ شود که از نظر من حفظ این تعادل برعهده طنز است.

فیض ادامه داد: در جامعه‌ای که شوخ‌طبعی وجود داشته باشد، خمودگی و سستی کمتر است چرا که کلام تلخی که با زبان جدی قابل بیان نیست، به سادگی با شوخ‌طبعی بیان می‌شود. این مسئله حتی در تربیت فرزندان نیز صادق است. حتی واعظی که با شوخ‌طبعی سخن می‌راند مشهورتر از سایرین است و با بهره بردن از شوخ‌طبعی، تاثیر نفوذ کلام خود را در جوانان بیشتر می‌کند. ظرفیت و ظرافت شوخ‌طبعی آنقدر زیاد است که بلندترین قله‌های ادب فارسی همچون مولانا، سعدی و حافظ از آن استفاده کرده‌اند. آنجایی که حافظ می‌گوید:

ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما

این شاعر طنزپرداز افزود: از این بهتر نمی‌توان از طنز استفاده کرد. وقتی به این اشعار و حکایات نگاه می‌کنیم، به این واقعیت پی‌می بریم که طنز برخلاف آنچه که برخی تصور می‌کنند کار یک عده لوده و کسانی است که نمی‌توانند حرف جدی بزنند، نیست بلکه یک کلام با نفوذ است. حافظ جدی‌ترین صحبت‌های خود را با طنز بیان کرده است، آنجا که می‌گوید:

پاردُمَش دراز باد آن حَیَوانِ خوش علف

یا آثار دیگری که در آن‌ها با نفاق، دورویی و دورنگی شوخی می‌کند. در جامعه‌ای که تلخی وجود دارد، نمی‌توان تمام کلمات را به شکل جدی بیان کرد.

طنز و معنایی که در دهه‌های اخیر تغییر کرد

فیض گفت: در گذشته طنز را به معنای گوشه و کنایه مطرح می‌کردند و از طنز به معنا و مفهوم امروزی استفاده نمی‌شد. واژه طنز به عنوان گونه‌ای از شوخ‌طبعی اجتماعی در ۵۰ ساله اخیر به کار برده شده است. به همین دلیل است که شوخی‌های پیش پا افتاده را لودگی می‌نامند نه طنز. از طنز به عنوان نوع برتر شوخ‌طبعی در چند دهه اخیر استفاده می‌شود. در گذشته، سخن به دو دسته جد و هزل تقسیم می‌شده است و هزل را هرگونه سخن غیر از جدی می‌دانستند. اما در دوران کنونی هزل را نوعی از شوخ‌طبعی می‌دانند که مانند برخی از شعر‌های ایرج میرزا آغشته به کلمات رکیک است.

طنز نباید از مرز اخلاق خارج شود

وی با بیان اینکه مسخره کردن یا دست‌انداختن افراد پسندیده نیست، این رفتار‌ها از نظر همه ملت‌ها نادرست است، اما در فرهنگ ما بر آن تاکید شده است. بر اساس اعتقادات دینی ما، نباید شوخی را تا حدی پیش ببریم که به شخصی دروغ ببندیم یا صفاتی را که در او وجود ندارد، به او تعمیم دهیم و در مورد او بی‌انصافی و بی‌عدالتی کنیم.

محدودیت باعث شکوفایی توانایی‌ها می‌شود

وی ادامه داد: به همین دلیل باید طنز ما اخلاق‌مندتر شود و از مسائل غیراخلاقی در آن استفاده نشود چرا که اگر اینگونه نباشد، با تعریف ما از طنز هم‌خوانی ندارد. همین مسائل باعث می‌شود تا طنزسرایی در کشور ما دشوارتر از کشور‌های دیگر باشد. چرا که در خارج از ایران، چارچوب و محدوده مشخصی برای طنز وجود ندارد و می‌توانند هر آنچه که می‌خواهند بگویند.

وی افزود: در فرهنگ ما توهین به هیچ فرد، گروه یا طرز فکری جایز نیست. به همین دلیل در کشور ما اگرچه طنز می‌تواند عمومیت بیشتری پیدا کند، اما محدودتر می‌شود. البته این باعث می‌شود که کار طنزپرداز تاثیرگذارتر باشد چرا که لازم است با کنایه و اشاره بیشتری صحبت کند که شعر هم سراسر اشاره و کنایه است.

وی تصریح کرد: آنچه گفته شد به معنی تایید کردن سانسور نیست. اتفاقا اگر دست طنزپرداز باز هم باشد، نباید هر آنچه را که می‌خواهد بگوید بلکه باید برخی سخن‌ها را در پرده بگوید. به همین دلیل سختگیری‌های اینگونه باعث می‌شود که جنبه تخیل شعر بالاتر برود که این به نفع شعر خواهد بود.

تحمل طنز، شوخ‌طبعی و طنزپرداز، آرزوی ناصر فیض

فیض گفت:‌ای کاش به جایی برسیم که روزی اگر کسی به زبان شوخ‌طبعی سخن می‌گوید، شخصی که مخاطب این طنز است به درنگ و تامل وا داشته شود و به جای پرخاش و عدم تحمل، به این فکر کند که ممکن است کار وی نیز اشتباه باشد.

وی ادامه داد: روزی که به طنزپرداز به چشم دوست نگاه کنند، روز خوبی است. کاریکاتور معنای تمسخر ندارد بلکه تنها جنبه شوخی دارد. باید به جایی برسیم که بدانیم طنزپرداز دوست جامعه است و نباید با او به زبان پرخاش سخن گفت، چرا که طنزپرداز با زبانی ملایم و خوش به بیان اعتراض خود می‌پردازد و اگر می‌خواست پرخاش کند، می‌توانست اعتراض خود را به گونه‌ای دیگر نشان دهد، اما با زبان قلم خود صحبت می‌کند.

وی افزود: لذا تا زمانی که زبان قلم وجود دارد و خشونتی در آن نیست، باید آن را به عنوان دوست پذیرفته، وی را تحمل و همراهی کنیم و اندکی فکر کنیم که شاید اشتباهی از سوی ما نیز صورت گرفته باشد. این باعث می‌شود که یک مسئول یا سیاستمدار تلاش کند که اشتباهات خود را کاهش دهد تا از پررنگ شدن اشتباهاتش توسط طنزپرداز جلوگیری کند.

پروین، فراتر از آنچه می‌دانیم

وی با اشاره به طنزپردازی‌های "پروین" و "ایرج میرزا" تصریح کرد: برخی پروین را شاعر آشپزخانه‌ای می‌دانند، اما وی یکی از بزرگترین شعرای دوران خود بوده است. اگر به زندگی وی بنگریم، متوجه می‌شویم که زندگی آنچنان موفقی نداشته است. اما به جای اینکه راه ناله و شکایت در پیش بگیرد، مشکلات جامعه را دیده و آن را به زبان شعر بیان کرده است.

فیض اظهار کرد: شعر "محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت" یکی از بهترین اشعار پروین بوده که سراسر طنز و شوخ‌طبعی است. در مجموع می‌توان گفت که پروین شاعر بسیار بزرگی است. ایرج میرزا آنگونه که باید معرفی نشده است چرا که به دلیل داشتن اشعار زیاد هجو و هزل، اینگونه تصور می‌شود که وی شاعری بی اخلاق بوده و اشعارش سراسر توهین است و قابلیت خوانده شدن در هیچ مکانی را ندارد.

وی بیان کرد: وظیفه شاعر این است که با انواع گونه‌های شعر آشنا باشد و آن‌ها را بخواند. روانی شعر ایرج میرزا، رگه‌هایی از لطافت شعر سعدی را در خود دارد، اما جنبه‌های منفی شعر ایرج میرزا پررنگ‌تر شده است در حالی که گفته می‌شود ایرج فردی بسیار ماخوذ به حیا و حتی خجالتی بوده است.

به گزارش ایسنا، مگر می‌توان در کنار ناصر فیض بود و با او شوخی نکرد. هرچه ریتم گفتار تندتر می‌شد و کلام‌ها کوتاه‌تر، گفت وگوی ما مسیر جالب‌تری را در پیش می‌گرفت. این بخش، حاصل همان نوع گفت وگوهاست.

ـ دوست داشتید با کدام شاعر هم‌عصر بودید؟

حافظ (همراه با تاکید) و عبید زاکانی، زیرا عبید یک انسان همه فن حریف، تیزهوش و عجیبی بوده است که شاید پس از او شاعری به این عظمت نداشتیم.

ـ دوست داشتید کجا به دنیا می‌آمدید؟

دوست داشتم قم به دنیا می‌آمدم که همانجا هم به دنیا آمده‌ام. بعضی چیز‌ها تقدیر انسان است مانند نام.

ـ در ازای چقدر پول، شعر را برای همیشه کنار می‌گذارید؟

هر کسی که یک بیت شعر سروده و جدی گرفته شده باشد، نمی‌تواند به این راحتی آن را کنار بگذارد. شاید این ادعای پوچی باشد، ولی بعید است که یک شاعر شعر گفتن را کنار بگذارد، زیرا نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

ـ شعر خود را به یک غذا تشبیه کنید:

آش شله قلمکار

- نظر خود را راجع به این کلمات بگویید:

- قورباغه‌ات را قورت بده

با کتاب‌هایی از این دست ارتباط برقرار نمی‌کنم، زیرا این‌ها بیشتر از اینکه جنبه روانشناسی و علمی داشته باشند، کتاب‌های تجاری و بازاری اند. برخی روانشناسان یا جامعه شناسان که بیشتر جنبه‌های مادی یک مسئله را در نظر دارند، به سراغ این کتاب‌ها می‌روند که به نظر من چاره‌ساز نیست.

کتاب‌هایی مانند "چگونه یک شبه پولدار شویم" بیشتر اقتضای جامعه و بازار را نگاه می‌کنند و پشتوانه علمی و اساسی ندارد. مانند کسی که با خواندن کتاب قلعه الموت ترجمه ذبیح‌الله منصوری، تصور می‌کند تمام ماجرای اسماعیلیه را می‌داند.

به جای صرف وقت برای کتاب‌های این چنینی باید به دنبال منابع اساسی در مورد یک مسئله بود، زیرا مسائل روانشناسی، مسائل اقتصادی و نحوه رفتار با دیگران را نمی‌توان یک شبه و با استفاده از چند جمله دهان‌پرکن آموخت. از نظر من این‌ها کتاب‌های زردی است که با بهره‌گیری کم از علم، درجه‌ای از کتاب‌های زرد رایج بالاتر هستند، ولی نمی‌توانند در جامعه کار‌های مفیدی را انجام دهند. برای تاثیرگذاری در یک زمینه باید جنبه‌های مختلف آن موضوع در کشور‌های متفاوت را مطالعه کرد و صرفا نمی‌توان به تجربیات شخصی یک نفر اکتفا کرد.

- میرزا ابوالفضل فیض

نه از زبان من بلکه به گفته بسیاری، وی نمونه انسانی است که با شرافت زندگی کرده و تلاش کرد تا آخر عمر به آنچه که درست می‌دانست، پایبند باشد. همیشه به درستی و خیر فکر می‌کرد و با نشان دادن راه درست، تلاش می‌کرد کینه و دشمنی را از دل دیگران پاک کند. در زمان مرگ، نه تنها زمینی از وی به جا نماند، بلکه اندوخته حساب وی تنها برای کفن و دفن و مراسم ختم او کفایت کرد.

سوال‌ها بسیار بود و مجال گفتگو کم، صبر می‌کنم تا در دیدار مجدد آنچه را که در ذهن دارم از او بپرسم. شاید در دیدار بعد باز هم کنارش بنشینم و بپرسم چرا اشعارش را به "آش شله قلمکار" تشبیه می‌کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین