یک کارشناس آموزش میگوید: «جایگاه ایران در ارزیابیهای آموزشی معمولا طی سالهای مختلف یکسان بوده است. اما اینکه در ماههای اخیر این موضوع حساسیت ایجاد کرده است در واقع سقوط رتبهی ایران نسبت به کشورهای همسایه بود که از نتایج اولویت نبودن آموزش و پرورش در ایران است.»
آزمون پرلز یکی از معروفترین آزمونهای روانشناسی است که به منظور اندازهگیری سطح هوش عمومی افراد و همچنین تراز سنجش میزان پیشرفت سواد خواندن در بین دانشآموزان گرفته میشود. نتایج سال ۲۰۲۱ این آزمون اما برای ایرانیان حاشیه ساز شد چرا که از سقوط معنادار رتبه ایران خبر میداد.
ایران نمرهی ۴۱۳ را کسب کرده و این در صورتی است که حداقل نمرهی معیار ۴۰۰ است؛ یعنی کشورها باید تلاش کنند ۱۰۰ درصد دانشآموزان خود را به بالای این آستانه برسانند. در دورۀ قبل (سال۲۰۱۶) ۳۵ درصد دانشآموزان ایران نمرۀ کمتر از ۴۰۰ گرفته بودند، که در این دوره (سال ۲۰۲۱) این نسبت به ۴۱ درصد رسیده است؛ نمرۀ زیر ۴۰۰ یعنی ضعف جدی و ناتوانی در خواندن و درک مطلب. این در حالی است که در کل آزمونِ این دوره تنها حدود ۶ درصد دانشآموزان نمرۀ کمتر از ۴۰۰ گرفتهاند.
مهمترین بخشهای گفتگو با محمدرضا نیکنژاد را در ادامه میخوانید:
کشورهای همسایه بعد از اعلام ارزیابیهای منتشر شدهی آزمون سعی کردند که به المانهای ضعف خود توجه کنند و در تلاش برای جبران بودند اما ایران به دنبال رفع مسئله نبوده و نیست. آموزشوپرورش برای دستاندرکاران آموزشی و در سطح بالاتر مسئولان سیاست در اولویت نیست.
یکی از نمونههای خیلی مشخص که مسیر پیشرفت را در پیش گرفت، کشور چین است. تغییرات جزیی و کلی در ساختار آموزش ایجاد کرد و در یک روند ۱۵ تا ۲۰ ساله شانگهای به رتبههای بالاتر رسید. نمونه دیگر آن عربستان است که سالانه تعدادی معلم را برای دورههای آموزشی برای بهرهوری بیشتر به فنلاند اعزام میکنند.
در دوران کرونا مسئولان آموزش و پروش ما منفعل بودند. کار خاصی انجام نشد غیر از تعطیلات مداوم و گسترده. آموزش در تمام کشورهای جهان تحت تاثیر کرونا بود و این دلیل قانع کنندهای نیست اما این آسیب در کشور ما زیاد بود و ممکن است در نتایج آزمون تاثیر گذاشته باشد.
طبیعتا مسائل اقتصادی آسیب جدی به آموزش زده است. ما به عنوان شهروند عادی این فشار اقتصادی را حس میکنیم. به زبان ساده وقتی شکم بچهی آدم گرسنه است دیگر آدم به فکر آموزش و تحصیل نیست.
یک بخشی از جامعه هزینه میکردند تا فرزندانشان در مدارس غیردولتی تحصیل کنند تا در آینده این گذار بین طبقاتی اتفاق بیافتد. اما اکنون آموزشوپرورش این امکان را ندارد که این گذار طبقاتی را ایجاد کند بلکه خودش یک فاصله طبقاتی ایجاد کرده است.
ایجاد فاصلهی طبقاتی در آموزش و پرورش یعنی اینکه که فرزندان افراد طبقه بالا به مدارس خاص بروند که از پرداخت هزینههای بالای کنکور برمیآیند و به رشته های برند و دانشگاه برتر دست پیدا کنند.
با شرایطی که امروز هست به نظر من امیدی به بهبود نیست. انتخاب وزرا به شدت سیاسی است. وزرای جدید نه با ساختار آشنا و نه آدمهای پژوهشگری هستند.
اگر شخصی وزیر میشود یا دانش بالایی دارد که بتواند گرهگشای مشکلات آموزش و پرورش باشد یا تجربه لازم و کافی دارد. وزرای جدید آموزشوپرورش به لحاظ کاریزماتیک، علمی و آکادمیک شایستگی ندارند.
سواد مدیریتی در آموزش و پرورش وجود ندارد زیرا افرادی که میآیند ناکارآمد هستند. به قول معروف که میگویند هرسال دریغ از پارسال؛ ما هم میگویم هر وزیر دریغ از وزیر قبلی.