مهمترین بخش های این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
یک بحث تنبیهی است که خب در قانون به عنوان مجازات مطرح میشود. یعنی کسانی که خلاف قانون عمل میکنند و باید مجازات شوند، مانند نبستن کمربند ایمنی که هم جریمه نقدی دارد و هم ممکن است محرومیتهایی در خصوص عدم رانندگی و توقیف گواهینامه، در قانون مشخص شده است. اما این چیزی که من میبینم و تفاسیر مختلفی هم دارد، به نظر میرسد اینها مجازاتی است که پیشگیرانه نیست، بلکه داریم میگوییم کسانی که قانون را رعایت نمیکنند باید مجازات شوند.
به گزارش اصلاحات نیوز، توصیه من به قانون گذار این است که باید قوانینی باشد که پیشگیرانه باشد نه اینکه طرف مرتکب جرم شود و بعد او را مجازات کنیم. طبیعتا حد و حدود موضوع حجاب و مجازات های آن هم باید در شرع مشخص و تطبیق داده شود. حد مشخصی هم در شرع درباره بد حجابی یا بی حجابی مشخص نشده است و قانونگذار هم نمیتواند حد و حدود شرعی برای آن مشخص کند.
لایحه عفاف و حجاب پیشگیرانه نیست، بلکه داریم میگوییم کسانی که قانون را رعایت نمیکنند باید مجازات شوند. توصیه من به قانون گذار این است که باید قوانینی باشد که پیشگیرانه باشد نه اینکه طرف مرتکب جرم شود و بعد او را مجازات کنیم.
ما یک حدیثی داریم که میگوید «الانسان حریص علی ما مُنع» یعنی انسان نسبت به چیزی که او را منع میکنیم حریص است. در جامعه خصوصا در رفتارها و سبک زندگی هرکجا منعی ایجاد کنید، کسانی هستند که اظهار مخالفت این حد و حدود را رعایت نمیکنند و خود این موضوع میتواند فضایی را ایجاد کند که این جرم اتفاقا بیشتر هم شود. یعنی هرکسی از فردا اگر مخالف سیاسی یا مخالف رفتارهای حاکمیتی است، اقدام به کشف حجاب کند و آن را به عنوان یک مبارزه سیاسی قلمداد کند.
من معتقدم مجازات یا تنبیهی که برای کسی که قانون را رعایت نمیکند، اگر در آن بحث بازدارندگی وجود نداشته باشد، اصلا این تنبیه، تشویق است. به عبارتی آن فرد میگوید با ماشینم خلاف میکنم و جریمه آن را پرداخت میکنم و این یعنی خلاف کردن آزاد است و میتوانید یک پولی را به عنوان جریمه پرداخت کنید و بی حجاب باشید. به نظرم قوانین باید این خاصیت را داشته باشد که تنبیه و تشویق در کنار هم باشد.
باید اول معروف را درجامعه اشاعه دهید و بعد نهی از منکر کنید. ما در کجا توانستیم معروف را در ابعاد گسترده در جامعه مطرح کنیم؟ در هرجامعهای اگر فرهنگ سازی نشود و فرهنگ تحمیلی با فشار قانون ایجاد شود، جامعه آن فرهنگ را پس میزند. هزاران سال هم که بگذرد نمیتوان آن فرهنگ را تبدیل به یک اصل و ایدولوژی کنیم؛ از همین رو ابتدا باید یک کار فرهنگی انجام دهیم و وقتی فرهنگ معروف و حجاب را به عنوان یک اصل و مصونیت تعریف کنیم، خب حتی نسل بعد هم تابع آن میشوند، اما اگر نتوانیم آن را به درستی تعریف کنیم و حجاب را محدودیت تلقی کنیم، طبیعتا کسی زیر بار آن نمیرود و با همه ابزارهای قانونی هم نمیتوان کاری برای آن انجام داد. چرا که در لایحههای جامعه مخالفت با آن را کاملا مشاهده میکنید.