به چند سال گذشته بازگردیم، اسفند ۱۳۹۸ همان زمان که ورود کرونا به کشور به صورت رسمی تایید شد، کرونایی که سینما، تئاتر، کنسرت و حتی رستوران را هم تعطیل کرد در همین میان هنرمندان اقدامی دستهجمعه انجام دادند و تعدادی از آنها از جمله همایون شجریان کنسرت آنلاین برگزار کردند که بازهم چاره ساز نبود، سالنهایی که روز به روز خالیتر میشدند، کمی گذشت اوضاع بهبود پیدا کرد سالنهای سینما باز شد، کمی بعدتر هم سالنهای تئاتر فعالیتشان را از سر گرفتند اما بازهم این کنسرتها بودند که نتوانستند فعالیتشان را از سر بگیرند، از ابتدای ۱۴۰۱ که تقریبا کشور به وضعیت طبیعی بازگشت، کنسرتها هم تصمیم گرفتند که آرام آرام فعالیتشان را از سر بگیرند.
کنسرتهایی که بیش از دوسال فعالیت نکرده بودند و هنرمندان این عرصه به قدری دچار مشکلات معیشتی شده بودند که یا سمت ساختوساز رفته بودند و از طریق فروش آن سازها کسب درآمد میکردند یا هنرمندانی مثل فریدون اسرایی برای اینکه بتوانند اثری تولید کنند ناچار به فروش زمینشان که بخشی از پساندازشان بود، شدند. اوضاع کمی روبه بهبود گام نهاده بود که یک ناآرامی در کشور همه چیز را از روال طبیعی خارج کرد، سالنهای تئاتر تعطیل شدند، کسی به سینما نرفت و البته کسی هم حال و حوصله شادی در کنسرتها را نداشت. بعد از مدتی یعنی در اواسط آذر بازهم سینما و تئاتر به کارشان ادامه دادند و کنسرت بازهم تنها ماند.
پس از شلوغیها و در بهمن ۱۴۰۱ بسیاری خواستار تحریم، لغو و کنار گذاشتن کنسرتهای موسیقی شدند و برخی هم بر این باور بودند که هنر باید زنده باشد و دستآخر مسئولانی که روزگاری به محمدرضا شجریان اجازه اجرای کنسرت نمیدادند، دست به دامن خوانندهای شدند که چندان شهرتی نداشت، خوانندهای که روی صحنه آمد تا بخواند «مثلا روم زوم کنی بوم بوم کنه قلبم، مثلا هی لج کنی راه کج کنی از من» هرچند که این محتوا ارزش برگزاری کنسرت را نداشت اما سرآغاز خوبی برای شروع کنسرتها و روشن شدن دوباره چراغ سالنها بود.
اینکه چرا کنسرتها با زانکو شروع شد مربوط به تصمیم تهیهکننده زانکو است، آنها خواستند که اول باشند اما به هرحال هرکسی که اول شروع میکرد مورد تهاجم قرار میگرفت.
پس از آن سیروان خسروی روی صحنه آمد و کمی بعدتر هم رضا صادقی خواست که برای مردم زلزله زده خوی بخواند. در این میان ماکانبند هم روی صحنه رفت با وجود اینکه آثار شاد زیادی را در کارنامه دارد، تمام موسیقیهای غمگینشان را برای مخاطبان اجرا کردند.
سردمدار برگزاری کنسرت کیست؟
این رویه و علاقه به برگزاری کنسرت ادامه پیدا کرد تا به امروز که میتوان به جرئت گفت که سردمدار برگزارکنندگان کنسرت علیرضا قربانی است که از اواسط اردیبهشت تور کنسرتهایش را در شهرهای مختلف ایران شروع کرد و از اواخر خرداد تا اواخر تیر، هر شب در کاخ سعدآباد تهران کنسرتش را برگزار کرد و با استقبال کمنظیر مخاطبان روبهرو شد و نکته جالب ماجرا این است که در ادامه این روبداد، تورکنسرتهای قربانی در کانادا و استرالیا و اروپا برگزار خواهدشد.
این تورکنسرتها تقریبا در تمام شهرهای ایران برگزار شد. هرچند که کماکان همچون گذشته در شهر مشهد شاهد برگزاری کنسرت نبودیم در این خصوص، آیت الله علم الهدی توضیحاتی به روزنامه فرهیختگان درباره عدم برگزاری کنسرت ارائه داد که در ادامه میخوانید.
او درباره وجود برنامه تفریحی در مشهد گفت: «صریح بگویم، ما در این شهر جریانی داریم به نام جریان قدرت و ثروت. ظرفیتی برای توسعه قدرت و ثروت در این شهر هست. میلیونها زائر ایرانی و خارجی در سال به مشهد میآیند. این جریان قدرت و ثروت میخواهد از این ظرفیت استفاده کند. میخواهد هر برنامه تفریحی که دارد را اینجا پیاده کند و از اینجا پول ببرد. خب بنده مقابل این میایستم.»
او ادامه داد: «اگر ممانعت کنسرت نبود، اینجا تبدیل میشد به بازار کنسرت کشور. یعنی همه کنسرتها میآمد اینجا. آنوقت زائر خارجی میآید اینجا تا کنسرت ما را گوش بدهد. حالا نهتنها کنسرت، مسائل دیگر هم داریم که کنسرت در برابر آن چیزی نیست. کسی که مشهد میآید برای زیارت باید بیاید. اگر برای عیاشی میخواهد بیاید، جا برای عیاشی فراوان است اما در اینجا فرهنگ امام هشتم باید حفظ شود. اینجا جزیره کیش نیست که وسطش یک گنبد طلا باشد.»
علمالهدی درباره علاقه شخصی خودش به موسیقی توضیح داد و گفت: «کنسرت موسیقی، فقط موسیقی نیست. الان کنسرت در کشور ما مبدل شده است به موسیقی جمعی. موسیقی جمعی حواشی منکر دارد که ربطی به خود آن نوا ندارد. گاهی من خودم کارهای آقای سراج را گوش میدهم. اما اینکه بگوییم کنسرت آقای سراج آزاد، نه نمیشود. اینجا دیگر کسی به کنسرت آقای سراج گوش نمیدهد. بلکه با اعمال و حواشیاش اینجا میشود کانون منکرات. من موسیقی جمعی را قبول ندارم. ببینید، اینجا اگر کنسرت راه بیفتد، تبدیل به بازار کنسرت خواهد شد. خب یک چیزی که فرهنگ و اساس یک شهر را به هم میزند، چرا راه بیندازیم؟»