آنها در اطلاعیهای به سبک همان کمیته غربی صیانت از آرا که میرحسین موسوی بر آن پا میفشارد، نوشتهاند که «اصلاحیه اخیر قانون انتخابات که موجب تشدید اقداماتی نظیر تقویت و گسترش دامنه اختیارات شورای نگهبان، افزایش نقش نهادهای امنیتی، تقلیل جایگاه قانونی وزارت کشور و افزایش زمینههای تخلف و تقلب است و نیز اعلام پیش ثبتنام کاندیداها را باید گامی در تکمیل فرایند مهندسی زودهنگام انتخابات پیش رو تحلیل کرد. جبهه اصلاحات ایران تصویب اصلاحیه اخیر قانون انتخابات را در چارچوب مجموعه اقدامات سازمان یافته و گامی به منظور نادیده گرفتن حق حاکمیت ملی و تبدیل جمهوریت به ناجمهوریت ارزیابی میکند و معتقد است این گونه اقدامات به ویژه پس از حوادث خونبار آبان ۱۳۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ که اهمیت تلاش برای التیام زخمهای برجای مانده بر پیکره جامعه و کاهش خشم و نارضایتی و اعتراضات مردمی را صد چندان کرده است، مصداق بارز افزودن نارضایتیها و ناامیدیها و درنتیجه خودتحریمی و خودبراندازی است.»
بخشی از عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات معطوف به رد صلاحیت همین افرادی است که شرایط اولیه ثبتنام را هم ندارند و با مانور روی آن، ادعای ردصلاحیت فلهای را مطرح میکنند. طبعاً وقتی در مرحله پیش ثبتنام افراد این چنینی حذف شوند، قدرت مانور اصلاحطلبان در این زمینه گرفته میشود.
اصلاحطلبان البته دست خود را در جایی دیگر هم خالی کردهاند و آن اینکه اعلام کردهاند ستاد انتخاباتی چپها هیچ توصیهای به کاندیداهای این جریان درباره پیش ثبتنام انتخابات مجلس شورای اسلامی ندارد. حزب و جریان سیاسی که برای انتخابات توصیهای – چه به تحریم و چه به شرکت- نداشته باشد، در واقع مرگ خود را رقم زده است.
مصوبه جبهه اصلاحات مبنی بر "توصیهای برای پیش ثبتنام نداریم" که خبر آن روز یکشنبه اعلام شد با رأی شکننده ۱۹ به ۱۶ به تصویب رسیده است که باعث دوپاره شدن این جریان، همراهی بخش میانهروی آنها با دیگر میانهروها یعنی جریان اعتدالی و اصولگرایان معتدل در انتخابات خواهد شد. از نگاه اصلاحطلبان سنتی این راهبرد به معنای انحلال جبهه اصلاحات است زیرا یک محفل انتخاباتی نمیتواند درباره مسئله انتخابات بدون اثرگذاری باشد!