اخیرا ویدئویی قدیمی از درس تفسیر آیتالله عبدالله جوادی آملی در فضای مجازی به صورت تقطیع شده بازنشر شد که موجب به وجود آمدن سوء تفاهمهایی شده است. این ویدیو به گونهای تقطیع شده است که گویی آیتالله عبدالله جوادی آملی در حال مقایسه نظام جمهوری اسلامی با حکومت حضرت علی (ع) است.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد اسراء با منتشر کردن کامل درس تفسیر معظمله به این اقدام نادرست، واکنش نشان داد.
متن کامل و مشروح سخنان آیتالله عبدالله جوادی آملی به این شرح است: «نظام اسلامی مهمترین موهبت الهی است. خلاف شرع همیشه بوده است. ۴ تا، ۴۰ تا، ۴۰۰ تا یا ۴۰۰۰ تا همیشه بوده است منتهی عنصر اصلی نظام اسلامی، نظام الهی است. الان حکومتی که در این فضای باز نفس میکشیم به استثنای حکومت چند ساله رسول خدا (ص) اگر با حکومت خودِ حضرت علی مقایسه کنیم میبینیم حکومتی بهتر از حکومت حضرت امیر (ع) بود. منتهی باید در دو فصل حسابها را کاملا از هم جدا کنیم.
یک فصلی است مربوط به شخص خودِ حضرت علی (ع). این، به استثنای رسول اکرم (ص)، احدی نه در گذشته و نه در آینده نتوانسته مثل حضرت امیر باشد. اینان کسانی هستند که ملائکه شاگرد آنان هستند و در پیشگاهشان سجده میکنند. سجدهای که فرشتگان بر آدم کردند، منظور انسان کامل است نه شخص آدم ابو البشر. انسان کامل همواره هستند و امروز وجود مبارک حضرت ولیعصر (عج) مسجود ملائکه است، این مدبرات امر در پیشگاه ولیعصر، خاضع و ساجدند.
اون قضیه تاریخی نبود. این مثل سجده سهو یا سجده شکر ما نیست که زمان و زمین بردار باشد. آن نه نشعه زمان است و نه نشعه زمین. سجده فرشتگان بر آدم همیشگی است و شیطان هم همیشه در برابر انسان به استکبار مشغول است. ملائکه همیشه در پیشگاه انسان کامل، خاضع و خاشع هستند.
حساب اهل بیت (ص) واقعا جداست. این حدیث هم در کلمات حضرت رسول (ص) است و هم در نهجالبلاغه و هم در بیانات نورانی امام رضا (ع) است. پیامبر فرمود: لا یُقاسُ بِنا أحَد - احدی با اهل بیت قابل قیاس نیست». اینها هنوز به مکتب نرفته، معلم ملائکهاند، نه تنها معلم صد مدرسند.
حکومت تنها به رهبر نیست، به حضور مردم هم هست. حکومت حضرت امیر (ع) را بارها گفتهام. افرادی این حکومت را اداره میکردند در سالها بسیار اندک بودند. اکثرشان نه مردم در صحنه بودند و نه کارگزاران ایشان رو به راه بودند اما جریان مردم، آنان تا حضرت امیر به امامت رسیدن به جنگ داخلی مشغول شد و جنگ جمل، صفین و نهروان را پشت سر هم بر علیه حضرت تحمیل کردند تا اینکه ایشان خسته شدند و به خدا عرض کرد «خدایا من دیگر خسته شدهام و من را از این مردم بگیر و بدتر از من را به آنها بده.» خدا هم حضرت را گرفت و امویان را بر آنان حاکم کرد و بعد حجاج آن غلام، قتل عام به پا کرد.
خود حضرت آخرها خسته شد. میماند کارگزاران. گروه کمی از کارگزاران حضرت امیر، لایق بودند. جریان حکوت حضرت امیر به صورت باز، مشمول ما نیست. ما در آن محضر نبودیم تا ببینیم اما نهجالبلاغه بسیاری از بخشنامهها، آییننامهها و مقررا حضرت امیر (ع) را در خود ثبت کرده است. سند همه این حرفها در نهجالبلاغه مشخص شده و بسیاری از محدثان و مورخان قبل از سید رضی، فرمایشات حضرت امیر (ع) را ذکر کردند منتهی مرحوم سید رضی دید که نیازی به ذکر سند نیست، به صورت مسند احادیث را ذکر کرد.
دستورات حضرت امیر (ع) در نهجالبلاغه سه قسمت است. یک قسمت مربوط به مالک اشتر است، یک قسمت مربوط به کمیل و امثال اوست و یک قسمت هم مربوط به گروه سوم.
اونها که مثل مالک اشتر باشند، خیلی کم هستند. کارگزاری که مثل مالک اشتر باشد، علما و عملا مدیر، مدبر و شجاع و فقیه باشد، خیلی کم است. خودِ حضرت شد فرمانده کل قوا و مالک اشتر شد فرمانده لشکر.
بخشهای دیگری از بخشنامههای حضرت امیر مربوط به نامههای گلایهآمیز به افرادی است که خوب هستند اما مدیریت ندارند. نظیر کمیل. کمیل از اصحاب معارف و از اصحاب خاص حضرت امیر بود. حضرت بعد از رسیدن به حکومت یک منطقهای را به او سپرد و امویان ریختند و آنجا را غارت کردند. حضرت به کمیل نامه گلایهآمیزی نوشت که ما این همه امکانات و مهمات به تو دادیم اما تو چه کردی؟ تو چرا نتوانستی اداره کنی.
گروه سوم که اکثریت کارگزاران حضرت را تشکیل میدادند افرادی مثل زیاد بن عقیل بودند. او شجرهای نداشت. استاندار رسمی حضرت در بصره، ابن عباس بود. معاون رسمی ابن عباس، زیاد بن علی بود. بصره و اهواز و کرمان جمعا یک استاندار داشت و آن هم ابن عباس. حالا ببینید بر مردم بیچاره و محروم این منطقه وسیع چه گذشت.
نامههای گلایهآمیز حضرت به زیاد بن علی زیاد است. حضرت با زیاد چه کرد؟ آیا او را زندان انداخت یا بست یا عدام کرد؟ از این افراد رشوهبگیر در دستگاه حضرت امیر زیاد بودند. حضرت با اینها چه کرد؟ اینکه یک آدم خوب بخواهد با علم غیب علم کند که کشورداری نیست. کشور باید با همین قانون اداره کرد. با معجزه، اصلاح جامعه آسان است. به حضرت خبر میرسید که او رشوه گرفت یا خیانت کرد.
حضرت به او گفت: «بندِ نعل پایم از تو نزد من عزیزتر است. خوبی پدرت باعث شد من به تو کار بدهم وگرنه من به تو که کار نمیدادم.» اینها همه گله و شکایت حضرت است. وقتی آدمهای کامل و صالح نباشد، نظام این طور میشود که شکست میخورد.»
مردم بهتر از حکومت حضرت امیر در صحنهاند
الان به لطف الهی مردم به مراتب قویتر درک میکنند و بهتر از حکومت حضرت امیر در صحنهاند. در هر استان نگاه کنید چند هزار نفر شهید، جانباز، اسیر و ایثارگر دارد. پس مردم حداکثر بزرگواری و آقایی را کردند و دارند چون هرگز به حسابها و فداکاریها را به حساب بنیانگذار و رهبر نمیکند. آنان فقط و فقط برای خدا کردند. فقط به خاطر دین فرزندشان را دادند چه اینکه بنیانگذار، رهبر و مسوولان نیز برای دین کار میکنند.
بکوشیم که محور اصلی این امانت الهی محفظ بماند. البته در ۴ جا، ۴۰ جا، ۴۰۰ جا، ۴۰۰۰ جا و ۴۰۰۰۰ جا مشکل وجود دارد و باید تذکر داد. اینها را میشود اصلاح کرد اما اصل بدنه نظام، اصل ولایت فقیه، اصل رهبری و اصل جمهوری جزو بهترین موهبتهای الهی هستند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسوولیت قضایی داشتم. از نامههایی که به دستم میرسید چنین بر میآمد که در رژیم گذشته کلمه «آریامهر» مثل کلمه «بسمالله الرحمن الرحیم» در سر مینوشتند.
الان شما خیال میکنید بعد از فروپاشی کمونیسم مسلمانان آذربایجان شوروی دفعتا با اسلام آشنا شدند؟ آنان تا شرح لمعه و اصول را در قبل از فروپاشی نظام کمونیسم از طریق رادیوهای تبریز و اردبیل، میخواندند. یعنی نوارهای دروس دینی تا شرح لمعه و بالاتر از ادبیات، منطق و غیر منطق به زبان آذری تدریس میشد و به وسیله رادیوهای برونمرزی پخش میشد. حوزه علمیه آذربایجان شوروی را رادیوهای برونمرزی همین نظام تعیین کرد.
باید اصل نظام و توجیحات نظام را برای مردم به خوبی توضیح داد
اکنون پیام اسلام، انقلاب و قرآن با ۱۹ زبان، کمتر یا بیشتر در ساعاتی که ما خوابیم یعنی از ساعت ۱۱ شب تا ۶ صبح از حوزه های علمیه قم منتشر میشود. این محصول کار شماست که به دنیا مخابره میشود. الان اگر در هر جای دنیا الجزایر و فلسطین و غیره خبری هست به برکت همین انقلاب است. هزاران اثر مثبت دارد و چهار جا هم اثر منفی دارد. این آثار منفی باید در درجه اول از خودمان شروع کنیم و خودمان را اصلاح کنیم. تا به واقع مُبلِغ اسلام باشیم و جامعه را به این سمت بکشانیم.
نه افراط کنیم و نه تفریط. بیخود حرف باطل هیچ کسی را هم توجیه نکنیم. باید اصل نظام و توجیحات نظام را برای مردم به خوبی توضیح داد.»