فتنهای در مملکت ما به راه افتاد. هدف سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تجزیه کشور عزیزمان بود. جمعی از مدافعان امنیت و تعدادی از مردم، شهید و زخمی شدند. مجموعهای از اموال شخصی و عمومی از بین رفت. دشمن خارجی پررو و گستاخ شد. جمعی از سلبریتیها آتشبیار معرکه شدند. مردم را تشویق به آشوب کردند. آموزش کشتن و کشتار دادند.
حالا برخی از همین جماعت سلبریتی و چی چی ریتی، باز هوس بازگشتن به همان رسانهای را دارند که تحریمش کردند و متهمش کردند. ای داد... این هوس اگر بخشی از سناریوی فرصتطلبی و نفوذ نیست، پس چیست؟ اصلاً نگوییم نفوذ! چرا باید در رسانه ملّی آدمهایی باشند که دشمن انقلاب و مردم و... هستند؟ کم بردند و خوردند از بیتالمال؟ کم آبروی رسانه ملّی را به حراج گذاشتند؟! میگویند اینها عذرخواهی کردند. عذرخواهی از چه کسی و چه زمانی؟! در حضور مردم؟ در کجا؟ بعد هم... برادران عزیز! کسی که- دقیقاً رضا رشیدپور- بارها غیرقابل اعتماد بودن خود را ثابت کرده است، چرا باید دوباره هدف اعتماد قرار گیرد؟! او کیست و چه آوردهای برای رسانه و نظام دارد؟! او چقدر با انقلاب همگام بوده است؟ او همانی است که از قاتل داعشی درویشی سه پلیس جوان حمایت کرد. به این شکل که خواهان بخشش و چشمپوشی از قصاص وی شد! او همانی است که در یکی از برنامههای مسابقه سیم آخر با لباس متشکل از رنگهای پرچم اوکراین شرکت کرد تا به اصطلاح به جمهوری اسلامی به عنوان متحد روسیه دهنکجی کند. وی همانی است که همپای رسانههای ضدانقلاب برای کیان پیرفلک مویه کرد تا سناریوی اتهامسازی علیه نظام به عنوان رژیم کودککش را به سهم خود پیش ببرد. رشیدپور همانی است که میگفت کلاهش جامجم بیفتد برنمیگردد تا بردارد. این شخص، همانی است که کوچکترین واکنشی به شهادت مدافعان امنیت در فتنه 1401 نداشت. حالا این فرد توبه کرده است؟! زهی خیال باطل! او که بارها توبه کرده و توبه شکسته! باز به او اعتماد دارید؟ باز نقش دلسوز و وکیل مدافع وی را بازی میکنید؟ بر چه مبنایی؟
آقایان تصمیمگیر! با میدان دادن چندمین باره به امثال رشیدپور و گلزار و مدیری و... بچههای انقلاب را ناخواسته منزوی و دلسرد نکنید! باور کنید بین محمدرضا شهبازی که سینه خود را سپر دفاع از انقلاب کرد و رشیدپور باید اوّلی را انتخاب کرد! به کجا میروید؟!