دکتر سالم الکتبی نویسنده و تحلیلگر سیاسی و نامزد سابق شورای ملی فدرال امارات متحده عربی ۲۸ اوت در گزارشی در روزنامه جروزالم پست نوشت: کانالهای ارتباطی بین آمریکا و ایران همیشه وجود داشته است، بهرغم اینکه هر دو طرف، بهویژه آمریکا رسما آن را تکذیب کردهاند. این به دلیل عوامل زیربنایی مختلفی است که برجستهترین آنها این است که تعاملات واقعی آنها از آنچه دو طرف به طور عمومی تصدیق میکنند فراتر میرود. الکتبی که دارنده دکترای حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه کازابلانکاست و عضو اندیشکده چتم هاوس به شمار میرود، در ادامه این گزارش مینویسد: رابطه تهران و واشنگتن عمدتا دورههای کوتاهی از فشار و تنش واقعی را پشت سر گذاشته است.
این امر در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین، بهویژه پس از خروج وی از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ آشکار شد. توافق اخیر اعلام شده بین تهران و واشنگتن، مبادله پنج زندانی آمریکایی با تعدادی معادل یا بیشتر از زندانیان ایرانی که در آمریکا نگهداری میشوند، همراه با آزادسازی حدود ۶میلیارد دلار از سرمایه ایران از یک حساب کره جنوبی و انتقال آنها به یک حساب ایرانی در قطر چند نکته قابلتوجه را برجسته میکند. اولا، نشان میدهد که هر دو طرف در اعمال و سیاستهای خود با ابزار عملگرایی و مصلحتگرایی سیاسی هدایت میشوند. بهرغم خصومت آشکارا اعلام شده آنها، دو طرف همچنان در گفتوگو، ایجاد تفاهم و انعقاد معاملات پافشاری میکنند. ثانیا، نشاندهنده یک تغییر قابلتوجه در پویاییهاست. مذاکرهکنندگان ایرانی اکنون ظرفیت قویتری برای کسب امتیاز از طرف همتایان آمریکایی خود دارند.
ایران میتواند از آمریکا امتیاز بگیرد
این مساله به وضوح در توافقنامه اخیر مشهود است که به آزادی میلیاردها دلار از منابع مالی ایران و تبادل همزمان زندانیان منجر شد. چنین مبادلهای ممکن است غیرمتعارف به نظر برسد، چون این قراردادها معمولا از یک الگوی متقابل پیروی میکنند، مگر اینکه پای یک زندانی سرشناس در یک طرف در میان باشد. این در مورد زندانیان آمریکایی صدق نمیکند، زیرا آنها متشکل از شهروندان آمریکایی هستند که هیچ مقام بلندپایهای در میان آنها وجود ندارد. با این وجود، نیروی محرکه پشت این تصمیم، ضرورت دولت بایدن برای دستیابی به دستاوردهای ارزشمند سیاسی، با توجه به کاهش اخیر موفقیتهای سیاست خارجی آن بوده است.
پیامدهای این توافقنامه تبادل زندانی فراتر از شرایط خاص آن است و به گفتوگوی گستردهتر بین ایران و ایالات متحده، بهویژه در مورد احیای توافق هستهای میپردازد. ناظران این توافق اخیر را بهعنوان شاخصی تفسیر میکنند که ایجاد چارچوبی برای احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در محدوده احتمالات باقی میگذارد. تنها مانع ارائه فرمولی است که هم برای ایران و هم برای آمریکا قابل قبول باشد. به نظر میرسد که کل وضعیت، یک اقدام موازنه ظریف است که هر طرف با دقت سود و زیان خود را ارزیابی میکند. با این حال، ویژگیهای توافقنامه مبادله زندانیان نیز بر استراتژی موثر ایران برای نشان دادن صبر برای کسب امتیازات قابل توجه از سوی مذاکرهکنندگان آمریکایی تاکید میکند. این دستاورد ممکن است پیامدهایی برای هر توافق مرتبط با احیای برجام داشته باشد.
این اولین موردی نیست که مذاکرهکنندگان ایرانی پس از سالها تاخیر و تعویق به اهداف خود دست یافتهاند. در گذشته، ایران از طریق مفاد برجام که توسط دولت اوباما به عنوان بخشی از گروه ۱+۵ با ایران حاصل شد، از مزایای استراتژیک برخوردار شد. در واقع، این اساسا به عنوان پوششی عمل میکرد که مشروعیت بینالمللی را به پیگیریهای هستهای ایران پیوند میزد و فرصتی تاریخی برای گسترش استراتژیک و نفوذ منطقهای به تهران میداد. این امر ایران را قادر ساخت تا به پیشبرد برنامه موشکی خود، توسعه هواپیماهای بدون سرنشین و مشارکت در فعالیتهای منطقهای ادامه دهد، در حالی که خودِ توافق به جای توقف دائمی آنها، صرفا برنامههای بلندپروازانه هستهای ایران را موقتا به تعویق انداخت.
امکان پیشرفت به سوی توافق بزرگتر
بینش مهمی که از «معامله کوچک» مبادله زندانیان به دست میآید این است که پتانسیلی برای تکرار یک توافق بزرگ در مورد احیای توافق هستهای وجود دارد. اوج موفقیتآمیز معامله کوچکتر نشاندهنده امکان پیشرفت به سوی توافق بزرگتر است، مشروط بر اینکه شرایط و از آن مهمتر شرایط مناسب فراهم باشد. این احتمال وجود دارد که موضوع صرفا روی زندانیان متمرکز نشده باشد، بهویژه با توجه به اینکه طرف ایرانی به طور مداوم اعلام کرده است که مذاکره با آمریکا شامل همه موضوعات مورد مناقشه و نه فقط زندانیان است. در نتیجه، احتمال آشکار شدن تدریجی ابعاد دیگر شرایط مورد توافق یا حتی خود معامله گستردهتر وجود دارد.
استدلال من این است که شرایط مقرر برای آزادی زندانیان فاقد انسجام اساسی است. از این رو، آشکار میشود که ما فقط سطح را میخراشیم و ایالات متحده ممکن است قبول کرده باشد که در ازای تضمین توافقی که دولت بایدن مشتاقانه به دنبال آن است، یک پیروزی نمادین برای ایرانیها فراهم کند- احیای توافق هستهای. آزادسازی میلیاردها دلار از منابع مالی ایران میتواند به عنوان یک اهرم اولیه در چارچوب تفاهمهای گستردهتر ایجاد شده و با هدف متقاعد کردن ایرانیها برای ادامه توافق جامع در مورد احیای توافق هستهای عمل کند. یکی دیگر از عناصر تقویت کننده این دیدگاه، سفر قابلتوجه یک مقام روسی به تهران بلافاصله پس از نهایی شدن توافقنامه تبادل زندانیان است.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه با معاونان وزیر امور خارجه ایران در تهران درباره چشمانداز برجام برای حل و فصل برنامه هستهای ایران گفتوگو کرد. وزارت خارجه روسیه بر رد هرگونه تلاش غرب برای تحمیل طرحهای خاص و رویکردهای جدید در راستای رسیدگی به موضوعات مرتبط با برجام تاکید کرد.این طرح، همکاریهای مشروع و دوجانبه سودمند بین روسیه و ایران در حوزههای مختلف را به خطر میاندازد. این نشان میدهد که روسیه برای درک اقدامات ایران با هدف جلوگیری از هرگونه توافقی که میتواند منافع استراتژیک آن را تضعیف کند، به سرعت عمل کرد.گزارش رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نشان میدهد که تلآویو متقاعد شده که توافق مبادله زندانیان صرفا جزئی از تفاهمات گستردهتر بین ایران و ایالاتمتحده است. آنها معتقدند که یک فرمول قابل اجرا در مورد موضوع هستهای در حال حاضر ایجاد شده است.
این سناریو با توجه به شرایط فعلی بسیار قابل قبول است. تنها عنصری که هنوز رونمایی نشده؛ اعلام رسمی آن است، چون آخرین اقدامات به طور رسمی برای معرفی توافق جامع پیشبینیشده اعمال میشود. آنچه ما شاهد آن هستیم، از جمله وقایع مرتبط با تقویت حضور نظامی آمریکا در اطراف خلیج فارس و واکنش ایران به «تحریکهای» آمریکا، صرفا بخشی از استراتژی برنامهریزیشده برای مذاکره بر سر توافق رسمی است.