حسین انتظامی در بخشی از کتاب «پرگار» نوشته است:
اواخر سال ۱۳۹۸، آقای منوچهر محمدی مراجعه کرد تا مارمولک را در شبکه نمایش خانگی قرار دهد. دو مشکل داشت؛ اولاً این فیلم پروانه نداشت و از توقیف فیلم در سال ۱۳۸۳ عملاً بایگانی شده بود و ثانیاً حقوق نمایش خانگی را که قبلاً به فارابی داده بود هنوز چند ماه از مدت آن باقی مانده بود.
این فیلم از زمان توقیف، مثل همه فیلمهایی که این تجربه تلخ را داشتند، دیگر رنگ نمایش را به خود ندید. البته اگر پروانه نمایش فیلم در همان زمان باطل نشده بود با بخشنامه جدیدمان (بینیازی فیلمهای دارای پروانه نمایش سینمایی از دریافت پروانه نمایش خانگی) نیازی به پروانه نداشت. به چند علت با این درخواست موافق بودیم
اولاً فیلم خوبی بود.
ثانیاً اگر فیلمی به لحاظ شرایط زمانی، در دورهای نباید اکران میشد، دلیلی ندارد که حکم ابدی داشته باشد.
ثالثاً عرصههای نمایش، اقتضائات خودش را دارد. اکران سراسری و پر تبلیغات، اکران محدود، گروه هنر و تجربه، جشنوارههای داخلی و خارجی، سینما سیار، یا شبکه نمایش خانگی و سایر بسترهای متفاوتاند و دلیلی ندارد که اگر به هر دلیلی با یکی از آنها مخالفت میشود، این حکم به سایر عرصهها تسری یابد. این سیاستی بود که در سازمان سینمایی شروع کرده بودیم. عین همین دیدگاه را سالها در هیئت نظارت بر مطبوعات داشتم. اگر به هر دلیل، داشتن روزنامه را برای یک متقاضی به مصلحت نمیدانید چرا به او هفتهنامه یا ماهنامه نمیدهید و کلاً او را از حق داشتن نشریه محروم میکنید؟
رابعاً کرونا شروع شده بود و احتمال تعطیلی سینماها در نوروز، زیاد بود و دولت که سیاست قرنطینه و «در خانه بمانیم» را در پیش گرفته بود، باید زمینههای پر کردن وقت مردم را هم در این سیاست طراحی میکرد و این سیاست، به اصطلاح پیوست اجتماعی داشته باشد. وزارت فرهنگ و دستگاههای مشابه، مسئول این تدبیر بودند تا سیاستهای کرونایی فقط به محدودیتها و ممنوعیتها بسنده نشود.
آقای محمدی از تهیه کنندگان صاحبنام مولف و موثر سینمای ایران بود و سابقه مدیر کلی ارزشیابی و نظارت را هم در دوره معاونت مرحوم سیف الله داد داشت. با هر دو خواسته با فوریت موافقت شد و فیلم به نوروز ۱۳۹۹ در شبکه نمایش خانگی رسید. چند ماه بعد، موضع مثبت رهبری درباره این فیلم از آرشیو محرمانه درآمد و پخش شد. این جمله آخر از آن جهت گفتم تا بر ارزش تشخیص و ریسک مدیران سازمان سینمایی تاکید کنم. اگر این کار را پس از علنی شدن موضع رهبری میکردند نوعی همراهی و در حالت منفیاش نوعی چاپلوسی و نان به نرخ روز خوری بود -که متاسفانه به شدت رواج و خریدار دارد-، اما مدیران سازمان سینمایی با درک و تشخیص درست و در شرایطی که دادن پروانه به این فیلم توقیفی، بدنامی و احتمال سوژه شدن داشت، این شهامت را به خرج دادند.
راستش را بخواهید مجوز دادن وظیفه سازمان سینمایی بود، اما در زمانهای که اکثر غریبه به اتفاق مدیران محافظه کار و عاقبت اندیشاند چنین وظیفه شناسیای، شهامت دیده میشود!