با انتشار متن شور اول برنامه هفتم توسعه اصلاح شده توسط کمیسیون تلفیق و بازگشت بندهای عجیب آن در حوزه اجتماعی و روابط کار و بازنشستگی (مانند افزایش ناگهانی ۵ساله سن بازنشستگی، ادغام صندوقها ظرف شش ماه، مکلف کردن دولت به پرداخت دیون خود به صندوقهای بازنشستگی بدون بیان نحوه پرداخت و از همه مهمتر «احیای طرح حذف شده استاد-شاگردی») این سوال برای بسیاری ایجاد شده است که مجلسیها چگونه با چنین طرحی موافقت کردند و آیا این برنامه در صحن علنی عمومی مجلس هم رای میآورد؟
در روزهای آغازین سال جدید که کام کارگران و بازنشستگان کشور به دلیل تصویب افزایش مزد ۲۷ درصدی و ۲۰ درصدی باوجود تورم بالای ۴۷ درصدی کشور تلخ بود، انتشار متن پیشنویس برنامه هفتم توسعه این تلخکامی را برای جامعه کارگری و بازنشستگان کشور فزونی بخشید. بسیاری از کارشناسان و فعالان این حوزه علاوه بر نقد برنامه، از کیفیت ارائه آن شوکه شدند.
اینکه در شرایطی که چشماندازی برای بهبود تورم و مهار نقدینگی موجود نیست، چشمانداز برنامه هفتم روی تورم ۹ درصدی و نرخ افزایش نقدینگی ۱۳ درصدی در این برنامه هدف گیری شده است، خود مسئله عجیبی است و از سوی دیگر در حوزه کارگری بحث استاد-شاگردی در برنامه مطرح شده که در کنار مسائلی مثل افزایش سن بازنشستگی سخت و زیانآور و کل سن بازنشستگی و همچنین ادغام صندوقها با هم، باعث شده بسیاری از دلسوزان وارد گود شده و به نقد برنامه بپردازند.
در پیشنویس دوم طرح در زمینه بازنشستگی (فصل پنجم) و حوزه روابط کار تعدیلاتی صورت گرفت و از همه مهمتر، طرح استاد-شاگردی نیز حذف شد. برخی از مجلسیها نیز در مصاحبههای خود اذعان کردند که باید طرح استاد-شاگردی حذف و اصلاحات پارامتریک در صندوقهای بازنشستگی مربوط به سن و سابقه تعدیل شود. کار به جایی رسید که بسیاری از نمایندگان تلویحا از حذف برخی بندها و از جمله ادغام صندوقها و حذف افزایش سن بازنشستگی و تعیین سقف سنی برای بازنشستگان مشاغل سخت و زیانآور سخن گفتند. اما آنچه روشن است، بیتوجهی نمایندگان (به ویژه در کمیسیون تلفیق) به انتقادات مطرح شده است؛ زیرا همان برنامه تقریبا بدون جرح و تعدیل با بازگرداندن طرح استاد-شاگردی با قدرت به صحن برگشته است.
آیا مجلس طفره میرود؟
در تماس و پیگیریهای صورت گرفته از سوی نمایندگان مجلس، بسیاری از اعضای کمیسیون تلفیق (که نمایندگان دیگر کمیسیونها در کنار اعضای کمیسیون برنامه و بودجه در آن حضور دارند) یا حاضر به پاسخگویی درباره برنامه هفتم توسعه نبودند و یا مانند نمایندگان کمیسیون اجتماعی در کمیسیون تلفیق، مدعی عدم مطالعه مصوبه شور اول برنامه در درون این کمیسیون بودند.
علی بابایی کارنامی (عضو کمیسیون تلفیق و رئیس فراکسیون کارگری مجلس) با اشاره به اینکه «برنامه مصوب کمیسیون تلفیق را مطالعه نکرده است» تلویحا به وجود چنین برنامه مصوبی اذعان کرده و از دیگر نمایندگان مجلس گله کرد. همچنین علی اکبر بسطامی (نماینده مردم ایلام و عضو کمیسیون تلفیق به نمایندگی از کمیسیون اجتماعی) در اظهارنظری مانند برخی دیگر اعضا و نمایندگان کمیسیونها در کمیسیون تلفیق، نسبت به وجود این برنامه مصوب ابراز بیاطلاعی کرده و گفت «چنین برنامهای را نخواندم.»
اما این چگونه برنامهای است که نه اعضای کمیسیون برنامه و بودجه که نفرات اصلی کمیسیون تلفیق هم هستند حاضر به پاسخگویی درباره آن هستند و نه دیگر نمایندگان این کمیسیون درباره مصوبه این کمیسیون اطلاعی دارند؟ آیا در پشت دربهای بسته چنین تصمیمی گرفته شده است؟ آیا تاکید چندباره صولت مرتضوی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) بر احیای طرح استاد-شاگردی و مخالف با انتقادات در این زمینه و همچنین معاونان و منصوبان او درباره سن بازنشستگی، در تصویب چنین طرحی نقش داشته است؟ اینکه چه لابی خاصی با کمیسیون تلفیق و چهرههایی مثل وزیر اقتصاد دولت مهرورزی (شمس الدین حسینی رئیس کمیسیون تلفیق) برای اعاده حیثیت از پیشنویس اول صورت گرفته است، خود موضوعی است که باید در جای دیگری به آن پرداخت!
مجلس چرا وعدهای میدهد که نمیتواند به آن عمل کند؟
علی اصلانی (عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار البرز) با بیان اینکه مجلس یازدهم باتوجه به تصمیماتش در گذشته چندان قابل اعتماد نیست، گفت: اگر یادتان باشد وقتی پیشنویس برنامه هفتم به صحن آمد، عمده نمایندگان مخالفت جدی با کلیت برنامه داشتند. اما حالا میبینید که مجلس به موادی که حتی خود دولت در پیشنویس ثانویه از آن عقبنشینی کرده بود، رای داده است.
وی افزود: در ابتدای طرح برنامه هفتم توسعه تمامی شوراهای اسلامی کار و سایر تشکلها در شهرستانها و حوزههای انتخابیه مختلف با نمایندگان مجلس رایزنی کردند و قول مساعد خود را برای اصلاح برنامه به نفع کارگران و بازنشستگان کشور را از آنها دریافت کردیم اما نمیدانیم که چه فرآیندی موجب آن شده که نمایندگان مجلس به این وعده خود پشت کردند.
اصلانی تاکید کرد: یک زمان است که ما در جامعه تورم مهار شده پایین داریم و رشد اقتصادی در وضعیت قابل قبولی قرار داشته و رونق در اقتصاد دیده میشود، در چنین شرایطی طرح موضوعاتی مثل اصلاحات بازنشستگی و روابط کار و امثال آن و سایر تعدیلهای اقتصادی قابل فهم و مذاکره است. اما وقتی علائم حیاتی اقتصاد کشور باثبات نیست و تورم کمر جامعه کارگری و بازنشستگی را شکسته است، صحبت کردن از افزایش سن و سابقه، ادغام صندوقها و ایجاد طرح استاد-شاگردی کوبیدن آب در آسیاب دشمن است.
این عضو شوراهای اسلامی کار تاکید کرد: من تعجب میکنم که آیا نمایندگان در آستانه کمتر از شش ماه مانده به انتخابات از مردم و این ۵۳ درصد جمعیت کارگری و بازنشستگان کارگری کشور رای نمیخواهند که چنین ارتباط میان خود با مردم حوزه انتخابیه خود را قطع میکنند؟
وی با اشاره به مسئله استاد-شاگردی گفت: مسئله استاد-شاگردی در حالی مطرح شده است که وزیر کار قول متقن برای افزایش مزد در شورای عالی کار در صورتعدم مهار تورم داده بود. حال که نرخ تورم حتی ماهیت افزایشی دارد و زیر ۴۵ درصد نیامده است، دولت چگونه قرار است انبوهی از مشاغل را معرفی کند که به مدت دو سال نصف همین حقوق ۷ میلیون تومانی را بدون حق بیمه و درمان و… به کارگر بدهند؟ ما در شرایطی قرار داریم که برخی از کارگران با ناهار، سرویس ایاب و ذهاب و مزد حدود ۸ میلیونی که بیش از قانون کار است نیز حاضر به کار در شرکتها و کارخانههای صنعتی کشور نیستند و کارفرمایان از کمبود نیروی کار ناله سر میدهند. وضعیت روابط کار به جایی رسیده که کار در تاکسیهای اینترنتی اشباع شده است در مقابل کمبود کارگر موجب شده بسیاری کارخانهها در اطراف تهران با اضافه حقوق و ساعت کار اجباری، شیفت کاری را از ۸ ساعت به ۱۲ ساعت افزایش دادند زیرا کمبود نیروی کار خط تولید را خوابانده است.
اصلانی تصریح کرد: اتفاقا درباره برنامه هفتم توسعه، صحن علنی خطرناکتر از کمیسیون تلفیق است و کار برای کارگران و بازنشستگان در آن سختتر میشود. زیرا افراد متخصصتر در کمیسیون تلفیق به این برنامه رای دادند و بیم آن میرود که یک نماینده در مجلس و صحن علنی با یک نطق دهان پرکن همان چند مخالف برنامه توسعه را نیز به حاشیه مجلس هدایت کند و درنهایت نمایندگان به همین برنامه رای بدهند.
این عضو شورای عالی کار افزود: پیشنهاد ما به دولت این بود که اگر دنبال کارآموزی است و دوست دارد کار به کارگر یاد بدهد، از کارفرما تعهد بگیرد که اگر کارگر شاگرد را قبل از دوسال اخراج کند، تمامی حق و حقوق و بیمه آن را تمام و کمال بپردازد. این باعث میشود که نیروی کار حفظ شود و کار یاد بگیرد و هر سال یک مجموعه به عنوان شاگرد با نصف حقوق به کار گماشته نشود. از سوی دیگر، این تعهد باید از کارفرما گرفته شود که اگر نیروی کار ارزان کارآموز و شاگرد را جذب کرد، بعد از مدت دوساله حداقل او را در همان واحد بکار بگیرد و قرارداد ببندد. به این شکل هم آموزش مهارت داده شده و هم امنیت شغلی تضمین شده و هم راه سوء استفاده کارفرما بسته شود و هم انگیزه برای کار در جوانان ایجاد میشود. اما گوش شنوایی برای شنیدن انبوه طرحها و پیشنهادات منصفانه وجود ندارد.
وی تاکید کرد: ما در کشور کارفرمانماهای بسیاری داریم که منتظر سوءاستفاده از نیروی کار هستند. کارفرمایی که با پول ناشی از افزایش ارزش داراییهایش همزمان با کاهش ارزش پول و گران شدن ارز صاحب ثروت شده، دنبال آن نیست که با مدیریت خوب و زحمت ثروت ایجاد کند. او اول از همه از حقوق کارگر خود میزند. پس باید قوانینی باشد که کارفرما بداند که نیروی کار کارآموز و شاگرد برده نیست.
اصلانی با اشاره به مسئله افزایش سن بازنشستگی و ادغام صندوقها گفت: باید پرسید رهبر انقلاب در کدامین بند مربوط به سیاستهای ابلاغی تامین اجتماعی بر ادغام صندوقهای تامین اجتماعی و سایر صندوقها تاکید کردهاند؟ مگر شرایط کشور برای افزایش سن بازنشستگی و همچنین ادغام آماده است؟ بسیاری از قوانین و مقررات صندوقها با یکدیگر فرق دارد. طبق استفتاء مقام معظم رهبری؛ صندوق تامین اجتماعی حق الناس است و بیتالمال نیست که با بیتالمال آمیخته شود. صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر که یک صندوق با بیمه اختیاری است و ماهیت اجباری ندارد، چطور میتواند در صندوق تامین اجتماعی ادغام شود؟ یا صندوق فولاد که یک صندوق زیانده و بدون ورودی است چطور باید در تامین اجتماعی ادغام شود؟ ضوابط پرداختها کسورات کدام صندوق با هم قابلیت یکی شدن دارد که چنین طرحی را دادهاند؟
او تصریح کرد: برخی نمایندگان مجلس در کمیسیون تلفیق به کارگران قول دادند در این کمیسیون اتفاقی به زیان کارگران نخواهد افتاد. کارگران تا کجا باید به وعدهها بیاعتماد شوند؟ چرا در مجلس که خانه ملت است به مردم و کارگران وعدهای میدهند که نمیتوانند به آن عمل کنند؟
دوران استاد و شاگردی تمام شده است
عبدالله مختاری (عضو علی البدل کانون بازنشستگان تهران) با اشاره به اینکه «استاد-شاگردی» زمانی کاربرد داشته که استاد به قدری به شاگرد نزدیک بوده که معمولا حتی یکی از دختران خود یا اقوامش را به عقد شاگرد درمیآورده است، گفت: دوران چنین روابطی در جهان مدرن به پایان رسیده است. امروز عجیب است که چنین طرحی بدون ضمانت اجرایی در محیطهایی که امکان بازرسی از آن دشوار است، دوباره اجرا شود. ما هم اکنون در کارگاههای طرف قرارداد با دولت، با مسئله نپرداختن حقوق مواجه هستیم و هنوز بین زن و مرد تبعیض حقوقی وجود دارد، این در حالیست که در کارگاههای نیمه رسمی و زیر زمینی وضعیت به مراتب بدتر است.
وی با اشاره به مسئله سن بازنشستگی و طرح آن در پیشنویس برنامه هفتم نیز گفت: کسی که اندکی روند تورمی در کشور را بشناسد، میداند که این روند به گونهای نیست که بتوانیم پنج سال آخر را ملاک پرداخت مستمری قرار دهیم. لذا باید کل سالها بطور میانگین ملاک پرداخت باشند و همچنین ارزش روز ریالی هرسال محاسبه شود، وگرنه به همین دو سال هم نباید دست زده شود. بسیاری از کارفرمایان از همین دو سال میانگین نیز سوءاستفاده می کنند.
مختاری با تاکید بر اینکه طرحهایی مثل افزایش پنج ساله سن بازنشستگی در یک لحظه و ادغام صندوقها واقعگرایانه نیستند، گفت: مشخص نیست با چه بنیه کارشناسانهای در مجلس چنین طرحهایی تایید شده است. دستکم جامعه کارگری و بازنشستگی این امید را داشت که افراد نخبه در این کمیسیون (تلفیق) به بررسی طرح دولت در حوزه روابط کار و بازنشستگی بپردازند.