اولین بخش برنامه «نقد سینما» که شب گذشته ۷ مهر روی آنتن شبکه چهار سیما رفت، به میز نقد سینمای ایران اختصاص داشت که آرش فهیم منتقد سینما و محمد صابری روزنامهنگار سینمایی از فیلم «بیرویا» گفتند.
آرش فهیم ابتدا بیان کرد: «بیرویا» اثریست که به خودی خود و مستقل نمیتواند داستان و مضمونش را تعریف و تکمیل کند، بلکه کارگردان باید در نشستهای رسانهای و مصاحبههایش از چیزی که قصد روایت آن را داشته و یا نکاتی که برایش اهمیت داشته است، بگوید و اگر فیلم اکران عمومی میشد، باید هنگام خروج مخاطبان از سالن سینما به آنها کاتالوگ داده میشد تا بدانند با چه اثری مواجه بودند. چون این اثر پُر از تناقض و خلل است و به لحاظ پرداخت مضمون و روایت به اصطلاح پا در هواست و نمیتواند خود را به مخاطب اثبات کند.
وی ادامه داد: البته موضوع فیلم برای مخاطب در سینمای ایران تازگی دارد. البته شاید برای مخاطب عام سینما جذابیت نداشته باشد، اما تماشاگری که دوست دارد با موضوع متفاوت مواجه شود، میتواند این فیلم را ببیند و برایش جذابیت داشته باشد. افتتاحیه این اثر بد و ضعیف است و انگار بعد از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه از شروع، تازه موتور فیلم گرم میشود. تنها چیزی که در فیلم «بیرویا» برایم جذابیت داشت، این بود که در ۳۰ دقیقه پایانی، بدون اینکه شکل و شمایل یک فیلم در ژانر وحشت را به خود بگیرد، میتواند لحظات هراسانگیز و ترس را در دل مخاطب ایجاد کند، اما به دلیل مشکلاتی که در فیلمنامه وجود دارد، اثر الکن و ابتر باقی میماند.
این منتقد اظهار کرد: فیلم به همان چیزی که میپردازد، مبتلاست یعنی بیهویتی. اکثر فیلمسازان جوان که برآمده از فیلم کوتاه هستند، افرادی بااستعداد هستند که تکنیک و کار با دوربین را میشناسند و میتوانند فضاسازی و موقعیت دراماتیک ایجاد کنند، اما مشکل اصلی که این فیلمسازان جواب بدان دچار هستند، بیهویتی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و همچنین نگره سینماییست.
وی یادآور شد: «بیرویا» دچار نقض غرض است و تقریبا همه اجزای آن با هم پارادوکس دارند به ویژه چندپاره شدن داستان فیلم که نمیتوانند کل منسجم را بسازند. این اثر از لحاظ ژانر، موضوع و قالب سردرگم است. شاید کارگردان قصد داشته کاری ترکیبی بسازد، اما نتیجه آن این شده است که فیلم نتوانسته یک شخصیت و هویت جدیدی از خود تثبیت کند. اینگونه آثار باید از شخصیتپردازی فراتر بروند و به شخصیت کاوی برسند یعنی مانند روانکاو که شخصیت را به عمق شخصیتش باز میگرداند ناخودآگاه این آثار نیز باید سراغ شخصیت کاوی بروند.
محمد صابری در ادامه میز نقد سینمای ایران مطرح کرد: من بیرون از فیلم دوست دارم به این نکته اشاره کنم که آرین وزیردفتری جزو نسل فیلمسازان فیلم کوتاه است و ما پیشتر هم در برنامه درباره این فیلمسازان صحبت کردیم که به نظرم بلندپروازی این دسته از فیلمسازان در انتخاب کارهای سختی که میتوان در سینما تجربه کرد، بسیار ارزشمند است و سینمای ایران به چنین قوهای برای آینده نیاز دارد. این دوستان هم به دلیل اینکه مساله هویت برایشان اهمیت دارد و تلاش میکنند در قالبها و ساختارهای سینمایی سراغ طرح سوال و پرسش درباره موضوع هویت بروند، اتفاق قابل مطالعه و بررسی است. البته اینکه چه قدر میتوانند موضوع را در قالب سینما به نمایش دربیاورند و درباره آن حرف بزنند، موضوعیست که میتوانیم درباره آن بحث کنیم.
وی افزود: آرین وزیردفتری تلاش بسیاری کرده است که موضوعی به شدت دشوار را در فضای بصری فیلم رقم بزند. این اثر در یک سوم ابتدای و یک سوم پایانی الکن است؛ یعنی نه شروع موفقی ندارد و نه در پایان میتواند به سرمنزل مقصود برسد. اما در یک سوم میانی فیلم که فضاسازی اتفاق میافتد و باید موقعیت کاراکترها را درک کرد و با پیچیدگیشان همراه شد، فیلم به اصطلاح رو پا و درگیرکننده و مخاطب با شخصیت اصلی فیلم که طناز طباطبایی آن را ایفا میکند و بازی درخشانی داشته است، میتواند همراه و حتی سوال برایش ایجاد میشود این جزو وجوه مثبت فیلم است، اما متاسفانه پرسشها در پایان بندی فیلم پاسخ داده نمیشود و باید بگویم که «بیرویا» در مرحله ایده متوقف مانده است و نمیتواند داستان تعریف کند.
صابری خاطرنشان کرد: ایده آرین وزیردفتری از نظر من ناظر به موقعیت است تا داستان یا گذاره فلسفی. فیلمهای از این جنس در کنار وجود روانشناختی، ساختار داستان مبتنی بر فضای معماگونه است و در لحظه تماشا مخاطب را به شعف وا میدارد و مخاطب همراه میشود، اما چه چیزی آنها را کامل میکند؟ ایده درخشانی که کارگردان برای جمعبندی داستان باید داشته باشد تا تماشاگر را شگفتزده کند. البته افسوس و حسرت که این تجربه به مخاطب در چرخه اکران نرسید. آن زمان کارگردان بهتر میتوانست کُنشهای مخاطب عمومی را درک کند.
امیررضا مافی نیز گفت: ژانر «بیرویا»، ژانر مورد علاقه من است و نمونههای آن در سینمای خارج از کشور وجود دارد. در فیلمهایی مانند «آدرز» و «جزیره شاتر» و یا یکی از فیلمهای نولان به مساله هویت پرداختهاند، اما تماشاگر در پایان اثر سردرگم نمیشود. مهمترین مساله «بیرویا» این است که سفره پهن شدهاش، تکه تکه است و جمع نمیشود. همچنین این اثر در طول روایت دچار لکنت است.