این یکی دو روز در مورد «منصوره معصومی» حرف زیاد زده شده، خانم عضو جریان شریان (شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی) که معتقد است «مملکت برای حزباللهیهاست».
در این میان مهاجری که شاید او را با واژه «ما اصولگراها» بشناسید در واکنش به سخنان این خانم نوشته است:« ایشان یک جوکی گفت، ما خندیدیم، شما هم بخندید، مردم هم بخندند؛ این جوکها را قبلا هم گفته اند و برای برنامه های طنز از این افراد استفاده میکنند، تلویزیون هم استقبال می کند، چون الان مهران مدیری و طنزپردازان نیستند، به نظر می رسد از این طنزپردازیها استقبال میشود»
به قول مافیا بازها، «اینجای بازی اینگونه استدلال آوردن، ندارد است». آقای مهاجری، شوخی، شوخی جدی شده است. ما هر روز میبینیم که این خانم و امثال آنها در تلاش هستند تا مملکت را به نام خود بزنند.
هنوز حرفهای شهبازی مجری تلویزیون یادمان نرفته است که گفت این رسانه یا جای من است یا جا امثال رشید پور! فیلمش موجود است که گفت:« «مگر ما اسکل نظام مقدسیم که من ۹ماه مسخره کنم، بخندم، هجو کنم، حمله کنم به مثلا یهنوع سبک زندگی، بعد کسی که عقد آریایی خونده رو شبی ۵۰۰ – ۴۰۰میلیون بهش بدین، بیاد برنامه اجرا کنه؟ ما رو گذاشتین حزباللهیها راضی بشن؟!»
مگر نه اینکه تا صدای ساخت سری جدیدی از سریال پایتخت به گوش رسید نوشتند که « از رئیس صدا و سیما بابت به توافق رسیدن با تنابنده برای ساخت سریال پایتخت تعجب میکنیم و قاطعانه حذف آن را از رسانه ملی خواستاریم.»
نه اینها شوخی نیست. برخی میخواهند همه جریانها در کشور حذف شوند و خودشان باشند و خودشان. آنها فکر میکنند سریال «بازی تاج و تخت» است و باید همه رقبا را از صحنه خارج کنند و تنها آنها باشند که حرف آخر را میزنند.
خانه نشینی چهرههای مطرح سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی کشور چه دلیلی دارد به جز اینکه جریانی در کشور این حاشیه نشینی را میخواهد؟
یادتان رفته است که حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:« چرا از سکوهای قانونگریز سلب صلاحیت نمیشود و مدیریت آنها به افراد صاحب صلاحیت و تحت نظارت مستقیم مراکز ذیربط واگذار نمیشود؟! مگر امکانات و ظرفیتهای مورد استفاده آنها متعلق به نظام نیست؟! بنابراین چرا مالکیت و مدیریت آنها در اختیار نظام نباشد؟! میفرمایند به نیروی کارآزموده نیاز است. بسمالله! مگر مدیران کنونی این پلتفرمها شقالقمر میکنند؟! توان و هوشمندی نیروهای متعهد و پا به رکاب ایران اسلامی را دستکم نگیرید. و بالاخره گفتنی است که خوشبختانه زمزمههایی برای تحقق این خواسته در میان مسئولان شنیده میشود.»
این جریان در گذشته در لفافه سخن میگفت و باید حرف آنها را هزار تکه میکردی تا به اصل آن برسی اما الان به صورت واضح از تلویزیون مملکت با صدای بلند میگویند که کشور برای ماست. جالب است در زمانی که تقریبا همه جریانها از تریبون صداوسیما محروم هستند، اینها هر روز و هر شب در یک شبکه حضور دارند و نظرات شاذ خود را به خورد مردم میدهند.
اتفاقا باید اینها را جدی گرفت و اجازه نداد که ایران را به نام خود سند بزنند. ایران برای همه ایرانیهاست با هر سلیقه و نگاهی. در اروپا معمولا به خارجیها میگویند که مثلا آلمان برای آلمانیهاست نه شما مهاجران. اما در ایران میبینیم که در صورت کسانی که پدران، پدران پدرانشان در این خاک زندگی کردهاند میگویند، ایران برای ماست!