حتی جمهوری اسلامی میتوانست صداوسیما را در انحصار خود قرار دهد، ولی به رسانههای صوتی و تصویری جامعه مدنی اجازه تنفس دهد (پذیرش تلویزیون خصوصی مثل ترکیه)، که چنین اجازهای هم نداد.
در چنین بستر و ظرفی، راست افراطی جهانی و سلطنتطلبان (و دشمنان ایران بزرگ و جمهوریاسلامی)، هم به ابزار رسانه برای رویایی با نظام سیاسی متوسل شدند؛ به اصطلاح پولهایشان را حرام نکردند و جای مؤثری خرج کردند.
یکی از این رسانهها «منوتو» بود. «منوتو» (و ایراناینترنشنال) نتوانستند رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، ولی در تامین پارهای از اهداف در میان بخشهایی از جامعه مؤثر بودهاند. مثل اینکه:
١- انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را کار یک عده افراد تندروی مذهبی معرفی کردند و تلاش کردند به بخشهایی از جامعه این ایده را بقبولانند. (چه کسی سه دهه پیش فکر میکرد نام پهلوی در کف خیابانها برده شود؟).
٢- اینکه جا بیاندازند رژیم گذشته موتور اصلی توسعه ایران بوده، ولی تندروهای مذهبی نگذاشتند؛ لذا ادعا کردند راه نجات ایران تقویت «توسعه سیاسی» نیست؛ بلکه بازگشت به گذشته است. (چه کسی سه دهه پیش فکر میکرد یک روزی «بازگشت سلطنت» برای بخشی از جامعه بهعنوان راهحل ایران مطرح باشد و برخی روشنفکران ناراضی و دلشکسته برای آن بوق بزنند؟).
به نظر میرسد تا وقتی وضع فوقالذکر و انحصاری رسانهای در ایران ادامه دارد، مخالفان نظام سیاسی میتوانند از میان سرنگونیطلبان برای راهاندازی تلویزیونهایی مثل «من و تو» یارگیری کنند. ضمناً من باور ندارم «منوتو» تعطیل میشود. اطلاعیه اخیر هم، بیشتر نوعی بازارآرایی برای تامین مالی است. آنها با نقاب جدید بر میگردند؛ مگر ظرف رسانهای ایران تغییر کند که بعید هست.
این درحالی است که وضع انحصاری رسانهای فوقالذکر، امکانات فضای مجازی را در مجموع در برابر تبلیغات رسمی صداسیما قرار داده و اعتماد اجتماعی که یکی از ارکان همبستگی اجتماعی است را با اخلال روبهرو کرده است. در شرایط فعلی فرد و گروهی در جامعه اعتبار ندارد و یک وضع آشفتگی برقرار است (تصویر غالب در فضای مجازی این است که همه شخصیتها و جریانهای سیاسی و فکری شناختهشده و ریشهدار خرابند یا بهزودی خراب میشوند!). وجود رسانههای حرفهای و متکثر میتوانست در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نقش لنگرگاه و تعادلبخش را بازی کند. در چنین وضعیتی بود و هست که «من و تو» و «ایراناینترنشنال» و دیگر کانالها میتوانند برای بخشی از مخاطب ناراضی ایرانی ابوعطا بخوانند و جذابیت و موقعیت و تاثیرگذاری و مرجعیت پیدا کنند.
خوشبختانه، شبکههای اجتماعی در فجازی در کنار کارکرد «رسواسازی» در نقش «ضدسانسور» نیز در جامعه ایران (که با انحصار رسانههای پرقدرت روبهرو است) ظاهر شدهاند. بهطوریکه الان سرزندگی جامعه مدنی ایران در برابر انحصارگرایی رسانهای و انتخاباتی موجود، حضور همین شبکههای اجتماعی و ارتباطی است. اگر چنین امکانی در ایران نبود، جامعه به لحاظ رسانهای کاملاً دوقطبی (صداوسیما/ اینترنشنال) میشد و پتانسیل انقلابی جامعه افزایش مییافت.