آفتابنیوز : آفتاب: در واکنش به یادداشت حسین شریعتمداری در شماره روز یکشنبه کیهان، روزنامه اعتماد ملی با اشاره به اینکه "جایگاه کروبی آن است که فقط یکبار با شریعتمداری سخن بگوید"، طی جوابیهای کیهان را مناظره دعوت کرده و پرسشهای بی پاسخ کروبی از شریعتمداری را یادآور شده است.
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، متن جوابیه اعتماد ملی که در صفحه نخست شماره روز دوشنبه این نشریه منتشر شده است به این شرح است:
حسین آقای شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان به هنرهای بسیار آراسته است؛ یکی هم «هنر تحریف» است و ما ادراک «تحریف»؟
تحریف آن است که در پاسخ به شیخ مهدی کروبی به هیچ پرسش او پاسخ ندهند و به جای آن پرسشهای تازه طرح کنند و خویش را مظلوم جلوه دهند و از فرط تنهایی- تاجایی که آیتالله مهدویکنی هم در جلسه جامعه روحانیت مبارز از شریعتمداری انتقاد کنند- به آینده پناه ببرند و وعده محال دهند و شاید تهدید کنند که: «در آیندهای نزدیک به چشم خود میبینید».
پرسشهایی که مهدی کروبی از حسین شریعتمداری پرسیده بود و او به جواب گذاشته عبارتند از:
1- رابطه حسین شریعتمداری با سعیدی سیرجانی
2- رابطه حسین شریعتمداری با سعید امامی
3- سابقه تحصیلی و علمی حسین شریعتمداری از مدرسه تا دانشکده و یحتمل حوزه علمیه
4- علت حمایت روزنامه حکومتی کیهان از نامزدی خاص (محمود احمدینژاد) در انتخابات 88
5- قدرت پیشگویی مدیر روزنامه کیهان درباره راهیابی محمود احمدینژاد به مرحله دوم قبل از آنکه آرا شمرده شده باشد در سال 1384
در مقابل این دم فروبستن از جواب (که هنوز مشتاقانه در انتظار پاسخ حسین آقای شریعتمداری هستیم) برخی پرسشهای جدید از مهدی کروبی طرح شده است که روزنامه اعتمادملی لازم میبیند به سهم خویش به آنها پاسخ دهد چراکه جایگاه مهدی کروبی همان بود که تنها یکبار با حسین شریعتمداری سخن گوید و بس که اگر در خانه کس است یک حرف او را بس است...
اول- این استدلال که اگر حرف و حدیثی را قبل از ما دیگری (احیانا دشمن) بگوید حتما نادرست و ناحق است از پایه باطل است. یهودیان تبعه رژیم صهیونیستی معتقدند خداوند به سنت ادیان ابراهیمی احد و واحد است. آیا نعوذبالله توحید توطئهای صهیونیستی است؟ در مقابل از پیامبر گرامی اسلامی نقل شده که علم را طلب کنید حتی اگر در چین باشد. آیا علم چینی، علم الحادی اگر به کشفی رسید باید متفکران اسلامی آن را انکار کنند تا مبادا با ملحدین و کافرین همنوا نشوند؟ اگر چنین است چرا اصلیترین یاران دولت نهم از سران دولتهای کافر چین و کرهشمالی و نیز دولتهای چپگرا و شبه کمونیست و نزوئلا و بولیوی است؟
بر فرض برخی میگویند افکار و آرای شما شباهتهای فراوانی با افکار و آرای طالبان در افغانستان دارد. مطمئنا شما این فرض را رد میکنید اما آیا این افراد میتوانند شما را به خط گرفتن از طالبان متهم کنند و بعد به رابطه با القاعده برسند؟ این گمانه نادرستی است اما ایراد اصلی به منطقی است که در پس این حرف نهفته است و ظاهرا منطق کلام شما هم هست.
متاسفانه باید از حسین شریعتمداری دوباره پرسید این منطق را در کدام دانشکده فلسفه خوانده است که به جای نگریستن به گفتار به صاحب گفتار مینگرد و «من قال» را بر «ما قال» برتری میدهد و ترجیح میدهد اساس تفکر خود را بر تضاد (سنتی مارکسیستی است) بگذارد و بنگرد تا دیگران چه بگویند که او وارونهاش را بر زبان آورد.
دوم- تجربه مهدی کروبی از موضوعات فقهی، حقوقی و قضایی تجربه با واسطه نیست. کروبی در حوزه و دانشکده درس خوانده و رئیس مجلس و مشاور رهبری بوده است. دستکم برای دهها پرونده با مراجعه مستقیم خانواده متهم به او در جریان موضوع قرار گرفته است و سعی کرده با ریشسفیدی ماجرا را حل کند و از ایجاد مساله برای کشور جلوگیری کند. کروبی نیازی به مرور مواضع رژیم صهیونیستی یا منابع خارجی ندارد تا اعلام موضع کند. در موضوع اعدام افراد زیر 18 سال هم موضوع به حدی روشن است که قوه قضائیه خود طرح و لایحه طراحی کرده است.
البته ایجاد رابطه میان موضوعات بعید از دیگر هنرهای حسین آقای شریعتمداری است همانند روزی که در کیهان از رابطه قتلهای زنجیرهای و رژیم صهیونیستی نوشت و سرانجام روشن شد آن فاجعه دستکم کار نیروهای خودسرخودی بوده است.
سوم- به جمله امام راحل اشاره کردهاید که ملاک وضع فعلی افراد است. چه جمله شریفی. ای کاش همان را درباره خویش معیار قرار میدادید که وضع فعلی شما چیست؟ آیا از یاد بردهاید روزی که در همین ستون به نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی توهین کردید و دادستان تهران روزنامه کیهان را توقیف کرد؟
آیا از یاد بردهاید روزی که خلاف نصصریح قانون مطبوعات به مرجع تقلید شیعه آیتالله صانعی توهین کردید و هیچ برخوردی با شما نشد؟
آیا از یاد بردهاید که به بیت شریف امام خمینی توهین کردید؟ به علاقهمندان به مرحوم مهندس بازرگان و شرکتکنندگان در مجلس فاتحه آن مرحوم اهانت کردید؟
اگر این درست باشد که کیهان از اموال عمومی نظام است و به همین جهت زیرنظر مقام رهبری اداره میشود تا همچون ایشان در انتخابات بیطرف باشند و از هیچ نامزدی حمایت نکنند چرا کیهان در انتخابات سال 1376 از یک نامزد خاص و در انتخابات سال 1388 از نامزدی دیگر دفاع میکند؟
این وضع کنونی آقای حسین شریعتمداری است: عضو رسمی یک جناح سیاسی که از اموال عمومی به نفع آن جناح استفاده میکند و به علما و روشنفکران ناسزا میگوید.
چهارم- از دیگر هنرهای حسین آقای شریعتمداری «تعویض» موضوع بحث است. هنر تعویض آن است که مضمون اصلی نامه کروبی به کیهان علیه ستون شبهطنز را نادیده بگیرند و گمان کنند که کروبی از نقد بیانیه خود یا نقد روزنامه اعتمادملی آشفته شده است.
حاشا و کلا که اگر نبود اهانت کیهان هرگز مهدی کروبی به حسین شریعتمداری نامه نمینوشت و اگر نبود اتهام کیهان به یاران کروبی او هرگز چنین نمیکرد. به همین علت است که ضمن استقبال از اعتراف آقای شریعتمداری به اینکه «دانش فقهی ندارد» این تکمله وی را نیز تایید میکنیم که نوشته «مگر بحث فقه است که به دانش فقهی نیاز باشد؟»
آری؛ بحث فقه نیست. بحث انتخابات است و شما از شکست در انتخابات در هراس افتادهاید. آیا اگر محکمه صالحه و بیطرفانهای بود نمیشد از شما به اتهام سوءاستفاده از اموال عمومی شکایت کرد؟ و آیا شما دفاعیهای هم داشتید؟
پنجم- کروبی در نامه خود هرگز شریعتمداری را بازجو نخوانده است که مقام بازپرس در نظام قضایی شریف است و آقای شریعتمداری حداکثر کاری که میکنند پروندهسازی» است نه «بازپرسی». اما سر دلبران در حدیث ایشان فاش شده است که آقای شریعتمداری در جریان پرونده حزب توده برای مباحثه و نقد احسان طبری «ماموریت» یافته است. مساله از چند صورت خارج نیست: یا ایشان فیلسوفی بودهاند که حکم ماموریت گرفتهاند که فیلسوفان را با ماموران کاری نیست درست مثل آنکه ارسطو یا افلاطون ماموریت بگیرند که با دموکرتیس (فیلسوف مادهگرا) مباحثه یا نقادی کنند!
یا آقای شریعتمداری از سپاه پاسداران حکم ماموریت گرفتهاند که از احسان طبری بازپرسی کنند که طبق قانون ضابط قضایی باید دارای دانش قضایی باشد و در دادگاه انقلاب اسلامی بازپرسان شریف به اندازه کافی وجود دارد که نیازی به بازجوی پارهوقت نباشد!
یا آقای شریعتمداری به عنوان یک شهروند مسلمان و روزنامهنویس معتقد این کار را کردهاند که باید بر این شبکه روابط ایشان در دیدار با متهمان سیاسی رشک برد!
در هر حال کروبی، شریعتمداری را به بازجویی متهم نکرده اما ظاهرا شاهد از غیب رسید. ششم – در ادامه نشانیهای نادرست، حسین آقای شریعتمداری پرسیده است که چرا کروبی روشنفکرانی که شریعتمداری علیه آنها قلم زده است را معرفی نمیکند و آنگاه پارهای عبارت تحریف شده از میان صدها مقاله و کتاب منتشر شده را که بولتنسازان فراهم آوردهاند را مثال زده و از کروبی خواسته است تکلیف خود را با ایشان روشن کند. اینجا مصداق آن عبارت «خسن و خسین دو دختران معاویه» تکرار شده است چرا که:
الف- کروبی نام سه روشنفکر برجسته یعنی مهدی بازرگان، عبدالحسین زرینکوب و عباس زریابخویی را آورده است. یعنی درباره سه نفر خاص بحث کرده نه درباره یک توده مبهم. سه روشنفکری که اتفاقا از زمره راسخترین افراد درباره اسلام بودهاند. موضع کیهان – فارغ از دیدگاه سیاسی – درباره توهین و تخریب این سه بزرگ چیست؟
ب – عباراتی که کیهان نقل کرده یا نادرست است یا نارساست و همچون «لااله» بدون «الاالله» است و بهتر است برای نقد هر مطلب متن کامل آن قید و سپس نقد شود.
ج – بر فرض صحت این نقلقولها، آنها چه ربطی به کروبی یا نزدیکان او دارد؟ مگر کروبی این مقالات را نوشته یا اعضای ستاد او آنها را تایید کردهاند؟
د – حتی اگر روشنفکری این نظرات نادرست را بیان کند چاره کار نقد آنهاست یا فحش و توهین به ایشان؟ آیا دادگاه صالحه باید درباره اتهاماتی مانند وابستگی و جاسوسی تصمیم بگیرد یا روزنامه کیهان؟ آیا امام صادق(ع) با منکران اینگونه برخورد میکردند که کیهان برخورد میکند؟
عجبا که کیهان مینویسد: «مگر جای بحث فقهی درباره مجازات اعدام برای افراد کمتر از 18 سال در روزنامههاست؟» اما از یاد میبرد که امام خمینی به هنگام طرح بحثهای دقیق درباره ولایت فقیه و مطلقه و مقیده بودن آن از اینکه باب اینگونه بحثها به رسانهها و خبرها کشیده شده ابراز رضایت کردند. اکنون اما جای آن است که از حسین آقای شریعتمداری بپرسیم آیا جای محاکمه و اتهامپراکنی علیه نخبگان و حتی عامه در روزنامهها آن هم در کیهان است؟ آیا شما میتوانید در یک دادگاه صالح از دشنامهایی که در همین مقاله دادهاید مانند «جرثومههای فساد و تباهی» دفاع کنید؟
ه – به فرض آنکه دگراندیشی علیه باورهای ما صحبت کند. افزون بر نقد وی یا حتی رسیدگی قانونی به آنچه در عمل علیه مقدسات انجام داده آیا نباید از حقوق انسانی و شهروندی او دفاع کرد؟ برای یک مسلمان به همان اندازه که ضروری است جواب عالمانه دگراندیشان را بدهد دفاع از حق انسانی دگراندیشان هم ضروری است. آیا وظیفه حکومت اسلامی دفاع از حقوق انسانی حتی مخالفان خود نیست؟ آیا در شریعت اسلامی حتی به حقوق معاندین اشاره نشده است؟ آیا امام علی(ع) رعایت حقوق ابنملجم در مجازات را توصیه نکرد؟ آیا روشنفکران دگراندیش نزد شما از ابنملجم هم بدترند؟ پس خداوند را شکر که شما در صدر اسلام نمیزیستید.
هفتم – سعی کردهاید در خاطرات خود لحظهای برای دیدار با امام خمینی(ره) را به یاد آورید. سعیتان مشکور! اما اگر شهید محلاتی زنده بود، اگر شهدای انقلاب زنده بودند، امروز درباره وضع فعلی شما چه میگفتند؟ آیا حاضرید از همان دوستانی که نام بردید مانند آقایان موسویبجنوردی و ابوالقاسم سرحدیزاده بخواهید در جلسهای علنی داوری خود را درباره شما بگویند؟ آیا حاضرید در جلسهای عمومی خود را به داوری بسپارید؟ آنچه مهدی کروبی نوشته است کمال حسننیت در حق شماست که بگویند انشاءالله کجسلیقگی و بداخلاقی است والا برخی سابقون انقلاب درباره شما باورهای دیگری دارند که بماند.
هشتم – مدعی شدهاید که یاران کروبی همانها هستند که در گذشتهای نهچندان دور در مقابل او بودهاند. نام یک نفر را میبردید کافی بود.
مدعی شدهاید که یاران کروبی او را تنها بلندگوی ضدنظام میخواهند.
کروبی به شما یادآوری کرد که سعیدیسیرجانی نیست که قصد داشتید آن را بلندگوی کیهان کنید. کروبی مرد کار جمعی است و از این رو بهترین تیم کاری پیرامون او در ستاد و حزب جمع شدهاند اما کلمه به کلمه، جمله به جمله و حرف به حرف آنچه اعلام میکند را شخصا مینویسد، میخواند و دفاع میکند. کروبی آنقدر صادق است که حتی دوستان خود را نقد کند، حتی خود را نقد کند و هرگز تکلیف فوق طاقت بر دوش نگیرد. کروبی لُر است لُر حُر. اگر قرار باشد به لاطائلاتی مانند اینکه فلان نطق و اعلامیه را چه کسی انشا و املا کرده به همه مقامات ایرانی و خارجی این نسبت را داد که از اساس با کار حکمرانی در تضاد است. مهم نیست که حرف بر زبان چه کسی جاری میشود مهم باوری است که به یک حرف در فرد شکل میگیرد و دفاعی است که از اجرای آن حرف صورت میگیرد.
مدیر کیهان را هوشمندتر از آن مییافتیم که بخواهد با پاسخ به مهدی کروبی بر تیراژ روزنامه اعتماد ملی بیفزاید و آرای او را در انتخابات فزونتر کند. اما حال که مایل به ادامه بحث است
از ایشان دعوت به مناظره قلمی میکنیم تا افسانه روئینتنی حسین آقای شریعتمداری پایان یابد به شرط آنکه نیروهای غیبی این بار روزنامه اعتماد ملی را به تیر غیب خود گرفتار نسازند. اگر مناظره را پذیرفتید همانگونه که ما دو بار طنزهایمان علیه کروبی را چاپ کردیم شما حداقل یک بار پاسخ کروبی به شریعتمداری را در کیهان چاپ کنید تا حداقل مخاطب کیهان بداند چه چیز را نقد میفرمایید.