کد خبر: ۸۸۰۸۵
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۳:۵۰

ای‌کاش ارباب نبودیم !

عبدالحسین طوطیایی
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در سالی که مزین به عنوان «اصلاح الگوی مصرف است»، شهرستان کرج از چند هفته قبل شاهد هزاران پوستر بنر و تراکت عظیم تبلیغاتی پر هزینه بر در و دیوار خود بود که موضوع همه آنها خوش‌آمدگویی به رییس جمهوری بود که به‌زودی باید در وزارت کشور برای نامزدی دور دهم ریاست‌جمهوری ثبت نام کند.

درست در همین روز‌هایی که این پوستر‌ها در این شهرستان به اهتزاز در می‌آمد آقای احمدی‌نژاد به مناسبتی از سر کرامت و فروتنی اظهار داشتند که ما به «نوکری» این مردم افتخار می‌کنیم!
 
امروز یکشنبه 13/2/88 که صبح زود برای امور روزانه از خانه خارج شدم با گرفتار شدن در راه بندانی مصنوعی و بی‌تحرک و دیدن قلیلی افراد متحد الشکل و کثیری دانش آموزانی که با تابلوی موسسه آموزشی خود که لابد مشتاق دیدار رییس جمهور بودند و زنجیری طویل از ازدحام اتوبوس‌های دولتی و شرکت واحد، که هر کدام چند نفر را از شهر‌های اطراف به جایگاه می‌آورد دریافتم که این به‌ زعم خود نوکر وفادار، دعوت و خوش آمدگویی اربابانش را لبیک گفته و قرار است در این مراسم با شکوه باز هم از آینده روشن این سرزمین در سایه مدیریت بی‌بدیل تیم اجرایی‌اش بگوید وچه بسا از اربابانی که در پی ماشین او و ملازمان مهربانش به امیدی می‌دوند نامه بگیرد. نامه‌هایی سرشار از درد و رنج اربابانه؛ شاید که از دل این خادم فروتن گشایشی بر آنان بیافتد.

از جمله ویژگی‌های این صحنه‌ها جملات فروتنانه اربابان بر روی پوستر‌های خوش‌آمد بود که از اینکه قدوم سبز خادمشان، این‌چنین شهرستان کرج را مزین کرده است قدردانی و امتنان داشتند. در انتظار طولانی در این راه بندان پیش‌بینی نشده، فرصتی یافتم که درک جدید خود را از واژه‌های ارباب و نوکر مرور کرده و تلاش کنم فهم گذشته‌ام از این مفاهیم را مورد باز نگری قرار دهم. 

تجسم اربابانی که در پی استقبال از نوکرشان اینچنین و سراسیمه از برنامه‌های روزانه چشم پوشیده و از آن جایگاه بزرگ خود خاضعانه به زیر می‌آیند تازه‌هایی را برای ذهن آشفته و شگفت زده‌ام ترسیم می‌کرد. در این آشفتگی و حیرت و رویارویی با انبوهی پرسش‌های بی‌پاسخ انتظارم در راه بندان به‌سر رسید بی‌آنکه بتوانم برای آنها پاسخی فراخور داشته باشم: 

- آیا به‌راستی در فرهنگستان ادبیات فارسی از این پس بایستی واژه‌های ارباب و نوکر را جدا از آموزه‌های پیشین با زنگری نماییم ؟ 

- اگر که مفاهیم اینگونه دگرگون نشده است پس چه اتفاقی افتاده است که جمعی از اربابان در پی نوکران خود شتابان می‌روند تا نامه‌ای و درخواستی را تسلیم نمایند؟ واقعاً چه اتفاقی افتاده است که اربابان از این منزلت رفیع فرو افتاده‌اند؟
 
- آیا حال که در ایام این چهار سال، کشورمان به یکی از بزرگترین وارد کننده‌های گندم، برنج، روغن، میوه و علوفه دنیا تبدیل شده است می‌توان قدوم رییس جمهورش را سبز نامید؟ 

در میانه این پرسش‌ها و مقایسات از دگرگونی مفاهیم واژه‌ها در حیرت فرورفته بودم و مرارت‌های زندگی اربابانه چشم‌اندازی آمیخته از نگرانی را برایم ترسیم می‌نمود که سر به آسمان برده و با خدایم نجوا کردم که "بار الهی از ارباب بودن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را هم نوکر کنید"!
 
اما گشوده شدن راه بندان تصنعی برایم مجالی دیگر آفرید که آرزو کنم ای‌کاش یکبار و برای همیشه مناسبات ارباب و رعیتی جای خودرا به رابطه عشق و دوست داشتن بدهد. نوکران همواره در چشمداشت لقمه نانی و تامین معاشی نوکر می‌شوند و چه بسا اگر که بتوانند خود بر تخت اربابی جای خوش می‌کنند اما رابطه آمیخته از عشق و دوست داشتن ناگسستنی است، ای‌کاش...

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین