وحید نجفی نخجوانلو- موقعیت جغرافیای طبیعی ایران و نوع قرار گرفتن ناهمواریها و آبهای پیرامون آن به گونهای است که بر روی ریزشهای جوی کشور تأثیر مستقیم میگذارد. توزیع بارندگی در کشور بسیار نامتوازن از نظر مکانی و زمانی است، به گونهای حدود چهار درصد ایران نیمی از بارندگی کشور را دریافت میکند و ایران مرکزی که بیش از ۵۶ درصد کشور است، کمی بیش از یک سوم بارندگی کشور به خود اختصاص میدهد. همین ویژگی طبیعی خود زمینهساز کمآبی در بخش ایران مرکزی، شرقی و جنوبی را فراهم میسازد.
باید بر مشکل کم بارش کشور تبخیر بسیار بالای منابع آب که معمولاً بیش از یک سوم آب دریافتی سالانه است نیز افزود. میتوان گفت کمبود منابع آبی همواره به عنوان یک عامل محدودکننده فعالیتها در قلمرو جغرافیایی ایران مطرح بوده است.
به دنبال چالش بزرگ کمآبی در کشور امنیتِ آب خودنمایی میکند و نگرانی مردم در خصوص آب همواره طی سالهای اخیر افزایش یافته است. طی سالهای اخیر آب به حوزه امنیتی کشور کشیده شده و شورای عالی امنیت ملی یکی از موضوعات محوری خود پرداختن به آب مورد نیاز شهرها و روستاها مطرح کرده است. شاید بتوان گفت در ایران سوء مدیریت آب بعد از کاهش طبیعی میزان بارندگی در کشور که یک سوم آن نسبت به دو دهه گذشته کاهش داشته است، معضلی بزرگتر نتوان ذکر نمود. در این خصوص میتوان به مصوبات ناقص بدون مطالعه و پشتوانه علمی و بسیار بی نظم اشاره کرد که بر مشکل مدیریت منابع آب ایران افزوده است. مدیریت وزارت نیرو در منابع آب ایران نیز طی مدت چهار دهه خیر پر مشکل بوده است. اگر به تعداد سدهای ایجاد شده بر روی رودخانههای ایران که تعداد ۶۴۸ سد در حال بهره برداری در کشوری که بر روی کمربند خشک و نیمه خشک قرار دارد، به بخشی از سوء مدیریت منابع آب ایران میتوان پی برد.
به دلیل احداث سدهای متعدد بر روی رودخانههای منتهی به استان خوزستان و خشک شدن منابع آب مورد نیاز این استان زمینهساز اعتراضهای مردمی طی سالهای اخیر بویژه بین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ بوده است. یکی از وزارتخانههایی که مدیریت منابع آب ایران را برعهده دارد وزارت جهاد کشاورزی است که در بخش کشاورزی حدود ۹۲ درصد آب کشور مصرف میگردد و کمتر از ۲۳ درصد جمعیت در این بخش شاغل و حدود سیزده درصد تولید ناخالص داخلی ایران در این حوزه قرار دارد که نسبت به میزان آب مصرف شده بسیار اندک و ناچیز و نشان از سوء مدیریت آب این وزارت خانه در بخش کشاورزی است.
با شرایط فوق میتوان گفت که کشاورزی در ایران با توجه به سیاستهایی که اخذ شده و نتایج حاصل از آن یکی از حوزههایی است که در این خصوص سیاستهای توسعه پایدار و سیاستگذاری دقیق برای آن صورت نگرفته و به شدت فقر سیاستگذاری مرتبط با آب در آن قابل مشاهده است و بهترین دلیل برای این ادعا بحرانی شدن شرایط آب در کشور و امنیتی شدن آن بوده است. نتیجه چنین عملکردی در بخش آب امنیتی شدن آن و چالشهای هیدروپلیتیکی است که در بخش مهمی از کشور به دنبال داشته است.
باید بر این چالش بزرگ سیاست غلط دولت مردان دال بر خودکفایی کشاورزی و مصرف سالانه ۱۱ میلیارد مترمکعب آب مازاد از درون زمین بر مشکل سوء مدیریت ملی در خصوص آب افزود. ارزیابی نهادی و علمی حاصل شده در سوابق پنجاه سال گذشته مـدیریت منابع آب کشـور و اجـرای پروژههای توسـعه بهره برداری در هیچ مقطع زمانی رویکرد جامع براساس محدوده طبیعی حوضههای آبریز کشور به روشنی نشان میدهد که بر مدیریت مطلوب بر منابع آب کشور حاکم نبوده است. حتی برخی از آثار و نشانههای روشن نشـان میدهـد کـه روند نگرشها طی بیست سال اخیر در مقایسه با دورههای قبل، روند رو به جلو و مثبت در مـدیریت جامع آب در حوضههای آبریز بویژه از دولت نهم تا دوازدهم نبوده، چالشهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی شدن آب نیز در این دو دولت رخ داده و در بسیاری مواقع کشور را با بحرانی سیاسی و امنیتی مواجه گشته است.
البته بحران آب و امنیتی شدن آن در ایران تحت تأثیر عوامل دیگری مانند: ۱. بارش کم سالانه، ۲. خشکسالی مداوم، ۳. دسترسی به آب محدود، ۴. افزایش جمعیت، ۵. مصرف آب نامناسب در بخشهای کشاورزی، ۶. عدم برنامه ریزی پایدار آب درازمدت (عدم مدیریت مداوم آب) نمیتواند نادیده گرفت. با توجه به گوناگونی قومی و فرهنگی و وجود حاکمیتهای عشیرهای بویژه در حوضه آبریز کارون در جنوب غرب کشور به خصوص در عرصههای پائین دست و جنوبی استان خوزستان، کم آبی و اختلالات اقتصادی و معیشتی ناشی از آن منجر به بروز اختلافات قبیلهای و قومی شده و موجب ظهور شکافهایی در مرزهای هویتی به دنبال داشته که در جغرافیای سیاسی به عنوان» محلی گرایی سیاسی منفی» و «ناحیه گرایی سیاسی منفی» بیان میشود و بستری مناسب برای بروز چالشهای هیدروپلیتیکی را فراهم میسازد، امروز قلمرو جغرافیای غرب و جنوب غرب ایران و کمبود و سوء مدیریت آب در این نواحی زمینه ساز امنیتی شدن آب را فراهم ساخته است.
این دیدگاه در بین مخالفین چهارمحال و بختیاری و خوزستانیها وجود دارد که هم اکنون استانهای خود از کم آبی رنج میبرند و انتقال آب از کارون را تحت عنوان تونل گلاب نوعی خیانت به استانهای خود میدانند. همواره تداوم این سیاستگذاریهای غیراصولی و ضد آمایشی انتقال آب بین حوضهای آب که بر جغرافیای فرهنگی خاص نواحی مبدأ و مقصد و به طور اخص بر مرزهای قومی فضای سیاسی اقوام ایران منطبق است، سبب گسست در میان اقوام ساکن در حوضههای گیرنده و دهنده میشوند و بسترساز چالشهای هیدروپلیتیکی را در این نواحی فراهم میسازد. با فرض ادامه روند موجود، در سال ۱۴۱۰ جمعیت تحت تنش آب شرب به ۸۰ درصد جمعیت کل کشور میرسد و این واقعیتی خطرناک برای آینده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی کشور است.
روشن است که جهت گیری برنامههای بخش آب کشور از هم اکنون باید در جهت حل مشکل ذکر شده باشد. میتوان راهکارهای مقابله با تنش آب مصرفی به راهکارهایی تقسیم میگردند. راهکارهای کوتاه مدت که عمدتاً بر مدیریت عرضه استوارند، عبارتند از:
۱. افزایش تأمین و تولید آب
۲. اجرای طرحهای ارتقای کیفیت آب
۳. افزایش توان ذخیره سازی آب
۴. تقویت خرید تضمینی آب از سرمایه گذاران سامانههای نمک زدایی
۵. پایداری خدمات در شرایط اضطرار و تنوع بخشی اعتباری را میتوان بر شمرد.
یکی دیگر از چالشها آب ایران رودخانههای که از افغانستان و عراق و ترکیه وارد ایران میشوند و همچنین رودخانههایی که از ایران خارج میشوند و به کشورهای همسایه میپیوندند نیز زمینه ساز بحران آب و چالش هیدروپلیتیکی را در آینده برای کشور فراهم میسازند این فرآیند باعث سیاسی شدن آبهای ایران میشود که از طریق دیپلماسی آب بین همسایگاه این مشکل را مرتفع ساخت و مانع شکل گیری یک چالش هیدروپلیتیکی برای کشور و مردم نواحی شهری و روستایی شویم.