انیمیشن «لئو»، محصول نتفلیکس که در هفتههای اخیر به انیمیشن محبوبی بدل شده، ساخته رابرت ماریانتی، رابرت اسمیگل و دیوید واچتنهایم است که از میانشان اسمیگل به عنوان بازیگر و کمدین و نویسنده و کارگردان و تهیهکننده آدم شناختهشدهتری است، اما آدم اصلی این انیمیشن هیچیک از این سه نفر نیستند. کسی که در ساخت «لئو» از همه مهمتر است، آدم سندلر است که هم جای لئو حرف زده و هم در نوشتن فیلمنامه و تهیه آن مشارکت داشته و هم همسر و دخترانش در میان صداپیشگان حضور دارند. انیمیشنی خانوادگی از خانوادهای نمونه که محبوب رسانهها و توده مردم هستند و به هر کاری که دست بزنند معمولا بیش از نتیجهای که به دست میآورند، مورد توجه قرار میگیرند.
سندلر با تسلطی که روی صدایش دارد کاملا در حرف زدن به جای یک مارمولک کند ۷۴ ساله خردمند و طناز موفق است و گستره متنوعی از عواطف و خصوصیات رفتاری مثل ترس و هیجان و غم و شوق و تردید و مهربانی را در صدایش بازتاب میدهد و مخاطب را با شخصیت لئو همدل و همراه میکند. سندلر صدایش را برای حرف زدن به جای لئو با مهارت بم کرده و گرمای صدای پیری صاحبدل را به آن داده که در جلب اعتماد دیگران کاملا موفق است و دم گرمش در وجود مضطرب بچههایی که هر کدام مشکل خاص خودشان را دارد، اثر میکند.
«لئو» داستان مارمولکی ۷۴ ساله است که همه عمرش در آکواریوم مدرسه زندگی کرده و میفهمد به زودی میمیرد و تصمیم میگیرد به جنگل اورگلیدز برود که همیشه آرزویش را داشته. وقتی لئو تصمیم میگیرد از آکواریومی که سالهاست در آن زندگی کرده خارج شود و دنبال رؤیایش برود، تماشاگر انتظار دارد با انیمیشنی شبیه «بالا» (۲۰۰۹) روبهرو شود که آن پیرمرد بامزه در اواخر دهه هشتم زندگیاش تصمیم گرفت به جایی سفر کند که در جوانی آرزو داشت با همسرش برود. اما «لئو» دقیقا در مسیری خلاف «بالا» حرکت میکند.
لئو نمیتواند به دنبال آرزویش برود، ولی در عوض میفهمد که میتواند در همین وضعیتی که سالها در آن زندگی کرده و نسبت به آن بیاعتنا بوده، تغییری به وجود بیاورد. خیلی از ما فکر میکنیم برای تغییر دادن زندگیمان حتما باید تغییر بزرگی در زندگیمان رخ دهد، مثلا کارمان را تغییر دهیم، مکان زندگیمان را عوض کنیم، موفقیت بزرگی به دست بیاوریم و چیزهایی از این قبیل. اما «لئو» میگوید برای تغییر وضعیتی که از آن ناراضی هستید، کافی است نگاهتان را عوض کنید و از بیاعتنایی به بقیه دست بردارید و برای ایجا تغییر پا پیش بگذارید.
نیمه ابتدایی «لئو» چند صحنه موزیکال دارد که البته اصلا با کلیت اثر همخوانی ندارد، ما در ادامه گویی که سازندگان فراموش کردهاند قرار بوده انیمیشنی موزیکال بسازند، خوشبختانه صحنههای موزیکال تمام میشوند و روایت بدون سکته جلو میرود. جز این، «لئو» مثل «روح» حرفی مهم یا مثل «داستان اسباببازی» داستانی خارقالعاده و شخصیتهای ملموس ندارد. اما شخصیت خود لئو بسیار همدلی برانگیز است و به خوبی مخاطب را با خود همراه میکند. رابطه بین لئو و دوست لاکپشتش، اسکوئرتل، بامزه درآمده و کلکلهایشان تصنعی نیست و یک زوج پیر کمی بدعنق دوستداشتنیاند. انیمیشنی کاملا مناسب خانواده که دیدنش به صورت خانوادگی میچسبد و شاید روی رفتار اعضای خانواده با یکدیگر هم اثر بگذارد.