چند روز پیش وزیر بهداشت و درمان تلویحا مسئله مهاجرت پزشکان را انکار کرد و بدتر از آن گفت اگر هم چنین چیزی وجود داشته باشد، آن را با افزایش ظرفیتهای پزشکی جبران خواهند کرد! این در حالی است که تمام نهادهای مسئول در کار سلامت به تأکید، ناکافیبودن امکانات آموزش پزشکی کشور را تأیید کردهاند.
انجمنهای پزشکی، مجمع انجمنهای گروه پزشکی سازمان نظام پزشکی فرهنگستان پزشکی و اخیرا حتی رئیس شواری عالی انقلاب فرهنگی تأیید کردهاند که امکان افزایش ظرفیتهای پزشکی وجود ندارد و فیالمثل پذیرش ٢٨٠ دانشجوی پزشکی در شهری که بزرگترین بیمارستانش با ۲۰۰ تخت همیشه تنها ٥٠ درصد آن استفاده میشود، فاجعهای است که جز مردم و محرومان کسی چوب آن را نخواهد خورد. عجیبتر از همه انکار مهاجرت یا فرار دستهجمعی پزشکان ازسوی آقای وزیر است. آن هم درحالیکه هرکس کوچکترین ارتباطی با بیمارستانهای آموزشی داشته باشد، سنگینی این سیل را احساس خواهد کرد. راستی چه چیزی وحشتناکتر از انکار آتشسوزی توسط آتشنشان است؟
با انکار آقای وزیر مسئله مهاجرت و مسئله ظرفیتها حل نخواهد شد، اما بیتردید خود این انکار معضل سومی به شمار خواهد رفت که شاید عواقبی وخیمتر داشته باشد. وزیر که تنها یک مقام اجرائی است، مستقل از تمام نهادهای کشور تصمیم میگیرد و صحبت میکند؟ نهادهای مسئول و مستقلی که آشکارا به واقعیات معترف هستند، اما در برابر این انکار باورنکردنی آنچه مثل آفتاب روشن است، معلوم نیست چه واکنشی نشان خواهند داد؟! عدم مقاومت و بیتفاوتی نهادهایی که باید مستقل و مقتدر و شجاع باشند عواقبی بسیار وخیمتر از مهاجرت پزشکان و افزایش ظرفیتها خواهد داشت.
با موج مهاجرت و با افزایش فلهای ظرفیتها تنها مردم نیستند که سلامتشان به خطر میافتد، جامعه پزشکی هم با افت کیفیت کاری که میکند جوهر حیات خود را در خطر میبیند، اما متضرر اصلی مسئولانی هستند که با بیاطلاعی از عمق مشکلات بهعلاوه منفعتطلبی و روزمرگی خساراتی پدید میآورند که نتایج آن از عهده ایشان خارج است و بیتردید دهها سال بعد در پاسخ به نوادگان حسرت روزهایی را میخورند که توان جبران هنوز وجود داشت و جبران نکردند. در آن زمان خود و کسانی را که پیامی عملی نفرستادند، نخواهند بخشید!