در قسمت ششم سریال، حامد سرنخهای مهمی به دست میآورد که نشان میدهد فرشته ممکن است بیگناه باشد. او متوجه میشود که امیر عشیری از یک باند فساد اقتصادی است و ممکن است فرشته به خاطر اطلاع از این فساد در منجلاب اتهام قتل گرفتار شده.
این کشف برای حامد یک چالش جدی ایجاد میکند. او از یک سو وظیفه دارد از موکل خود دفاع کند، اما از سوی دیگر اگر فرشته بیگناه باشد، باید با همه قدرت از او حمایت کند. این کشمکش درونی حامد در قسمت ششم به اوج میرسد و نشان میدهد که او فارغ از انگیزههای شغلی، حالا دیگر دل در گروی فرشته دارد و گویا عاشق او شده است.
عشق وکیل به متهمی که ظاهرا بیگناه است، یکی از نکات مهم و قابل توجه سریال گناه فرشته است. این عشق نه تنها بر شخصیت حامد تأثیر میگذارد، بلکه بر روند پرونده نیز تأثیر میگذارد. حامد حالا دیگر نه تنها میخواهد از موکل خود دفاع کند، بلکه میخواهد او را از سرنوشتی که در انتظارش هست، نجات دهد.
این عشق در عین حال نمادی از امید برای مبارزه با فساد و بیعدالتی است. حامد و فرشته نماد کسانی هستند که در برابر ظلم و فساد میایستند و برای عدالت و حقیقت مبارزه میکنند.
به عبارتی میتوان گفت سریال گناه فرشته با بهرهگیری از عناصر عشق و امید، به موضوع مهم فساد و قضاوت میپردازد و شاید این عناصر جدید، در پیشبرد قصه و ایجاد کشش بیشتر برای طرفین قصه و جذاب شدن داستان برای مخاطب موثر باشد. حالا فقط ماجرا بر پایه یک دفاع کلاسیک قضایی و یا نفرت خانوادگی و زخم عمیق خانواده عشیری بر حامد، پیش نمیرود؛ یک علاقه جدید دو طرف را با انگیزهتر میکند؛ فرشته که میخواست زودتر پرونده به پایان برسد و نا امید از رضایت اولیای دم بود، حالا درگیر گرمای زیرپوستی یک عشق شیرین و حسرتآلود شده است. حامد نیز گرفتار فرشتهای شده که در خلال جنگ عاطفی با مهتاب -همسرش-، رنگ تازهای به این پرونده و فرجامش میبخشد...
عشق حامد به فرشته، او را به یک وکیل مدافع متعصب تبدیل میکند تا تمام تلاش خود را برای کشف حقیقت بکار بندد و فرشته را تبرئه کند.
حالا که سریال تقریبا به نیمههای خود رسیده است چرخش دراماتیک داستان از یک ماجرای جنایی صرف به یک قصه عاشقانه میتواند جذابیتهای اثر را بیشتر کند. آیا این عشق حامد را دربرابر اتفاقات و ناهنجاریهایی که برای فرشته رخ میدهد کور میکند یا او میتواند فرق اتفاق خوب و اتفاق بد را تمیز دهد؟