سرمایهدار لبنانی که ثروت خود را در پروژههای عربستان به دست آورده بود، در دوره نخستوزیریاش این بار با سرمایههای عربستان درصدد تحقق پروژه بزرگ عربستان برای تسلط بر کشورهای منطقه برآمد و با کمک گرفتن از دلارهای نفتی ریاض دوره رنسانسی را برای لبنان بعد از طائف رقم زد، دورهای که گرچه برای رفیق حریری محبوبیت بسیاری در میان مردم لبنان به همراه آورد، اما نتوانست ریاض را به سرمنزل مقصود برساند.
بعد از ترور رفیق حریری ریاض روی پسرش سعد سرمایهگذاری کرد و گرچه چند سال او را به عنوان رهبر جریان سنی در رأس قوه مجریه و کابینه لبنان نشاند اما او نشان داد سعودیها نهتنها روی اسب بازنده شرطبندی کردهاند بلکه به اسبی لنگ برای رسیدن به هدف خود دل بسته بودند.
این روزها در حالی سعد حریری خود را برای گرامیداشت سالمرگ پدر آماده میکند که بعد از 19 سال از آن حادثه نهتنها دیگر جایگاهی در صحنه لبنان ندارد بلکه حزبالمستقبل که بیشتر سرمایهگذاری ریاض روی آن صورت گرفته و قرار بود دروازه حضور و گسترش نفوذ عربستان در لبنان و منطقه باشد، به ویرانهای تبدیل شده است.
حادثه بازداشت و اجبار به استعفای سعد حریری در روزهای اولیه حضور محمد بن سلمان در قدرت، شاید بخشی از میزان عصبانیت رهبران سعودی از میراثدار حریریسم در لبنان را آشکار کرده باشد، عصبانیتی که با خروج پولهای به ودیعه گذاشتهشده آنها در بانکهای لبنان به طرز واضحتری رخ نمود و منجر به آن شد که همراه با جریانالمستقبل، اقتصاد لبنان نیز توان ایستادن بر زانوی خود را حداقل طی دو سال گذشته نداشته باشد.
در آستانه سفر حریری به لبنان برای شرکت در مراسم سالمرگ پدر، پرسشهایی در رسانههای این کشور مجدداً مطرح شده که آیا این بار او مدت بیشتری خواهد ماند، آیا قصد (بخوانید اجازه) بازگشت به صحنه سیاسی را امسال خواهد داشت؟ آیا خواهد توانست دوباره در جسد بیجان جریانالمستقبل روحی دوباره بدمد؟ و اصولاً آیا او هدفی جز زیارت قبل پدر دارد؟
برخی از تحلیلگران مثبتاندیش کماکان به احتمال بازگشت، هرچند ضعیف، امیدوار ماندهاند.