«هاوایی» ساخته بهمن گودرزی، با بازی امین حیایی و امیر جعفری، آخرین برگ برنده گیشه امسال سینماست که تقریبا تنها ۲ماه است روی پرده آمده، اما از ۵۱ فیلم دیگری که امسال اکران شدهاند فروش بیشتری داشته و تنها رقبای اصلیاش که به گرد پایشان هم نمیرسد، «فسیل» و «هتل» هستند. هر دلیلی که برای موفقیت فیلمهای کمدی امسال میتوان ردیف کرد، احتمالا در مورد «هاوایی» هم صادق است. همینطور هر دلیلی که در اثبات کیفیت نازل کمدیهای پرفروش قابل استناد باشد، درباره «هاوایی» هم کاربرد دارد.
قطار موفقیت کمدیها از زمان اکران «فسیل» در ایستگاه نوروز امسال به حرکت درآمد و در ادامه «شهر هرت» یکی از واگنهای جلویی این قطار شد و بعد هم که «هتل» آمد و با فروشی که کرد و هنوز هم ادامه دارد، نشان داد خیلی دوست دارد به جای «فسیل» لوکوموتیو این قطار باشد. واگنهای بعدی هم در مسیر به این قطار اضافه شدند. این قطار افسارگسیخته با شتاب و سرعتی فراتر از حد تصور به سمت مقصدی نامشخص پیش میرود و اغلب ناظرانی که محو تماشای حرکت سرسامآور آن هستند، دیگر محتوای واگنهای این قطار چندان برایشان اهمیت ندارد. بعد از مدتها رکود و جمود، تنها چیزی که جلب توجه میکند حرکت است و سرعت و توان کنده شدن از جا. سینمایی که رمق زیادی نداشت، با کرونا بیجان شد و زمینگیر. نمیتوانست روی پای خودش بایستد و قد راست کند، بیآن که پایش نلرزد و تلوتلو نخورد. اما امسال سینما با «فسیلن، «هتل»، «هاوایی» و «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» توانست بلند شود و بدود و دور بردارد و چشمها را خیره کند. طبیعی است وقتی محتضر از جا بلند میشود و بنای جست و خیز کردن میگذارد و آرام و قرار ندارد، دیگر کسی نگران رنگ رخ و دو دو زدن چشمها و حرفهای بیمفهومش نیست. همین که سر پا شده، همه خرسندند. حالا هم کمتر کسی نگران است که «فسیل»، «هتل»، «هاوایی» و مابقی کمدیها چه و چطور میگویند. همین که مسبب و مولد رونقاند کافی است.
به طور خاص، درباره «هاوایی» باید گفت فیلم اصلا قصد گفتن حرفی یا حتی سرگرم کردن تماشاگر با داستانی را نداشته. تنها حضور حیایی و جعفری روی پوستر فیلم و شهرتشان به بامزگی و کمیک بودن علت اصلی تولید فیلم بوده است. اواخر دیماه که اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی اطلاعیهای مبنی بر تأکید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص بازبینی مجدد «هاوایی» و انجام اصلاحاتی در آن منتشر کرد، سازندگان فیلم با موقعیتشناسی و درک اینکه تقریبا حذف هیچ صحنه یا حتی شخصیتی به فیلمشان کوچکترین لطمهای نخواهد زد، بیشترین همکاری را برای انجام اصلاحات از خود نشان دادند. احتمالا خودشان بهتر از هر کس میدانستند چیزی در فیلم نیست که درآوردنش به روایت (کدام روایت؟!) یا شخصیت پردازی (کدام شخصیت؟!) صدمه بزند و روی فروش فیلم اثر بگذارد. فیلم روی دور فروش بود و انجام اصلاحات فقط به دوام بیشتر فیلم روی پرده کمک میکرد که در نهایت هم همین اتفاق افتاد و هاوایی را به یکی از پرفروشهای امسال بدل کرد.
حالا «هاوایی» بیش از ۷۸ میلیارد تومان فروخته و در رده سوم جدول فروش امسال قرار دارد. «هاوایی» تقریبا یک ماه بعد از «ویلای ساحلی» اکران شد، اما در فروش تقریبا ۱۶ میلیارد تومان از آن جلوتر است. در هر دو فیلم چهرههای مهم سینمای کمدی سینمای ایران حضور دارند، پس چرا سینماروها به «هاوایی» رغبت بیشتری از «ویلای ساحلی» نشان دادند؟ به این سوال جوابهای مختلفی میشود داد، اما شاید سرراستترین جواب این باشد که تکلیف تماشاگر با «هاوایی» ـــــ که یک کمدی ضعیف است ــــــ روشنتر از «ویلای ساحلی» است ــــ که فیلمی ضعیف است. ویترین «ویلای ساحلی» با حضور جمشیدی و عطاران کمدی است، اما داستان و موقعیتهایش بیش از کمدی، گیج و سردرگم و عصبی و مشوش است. تماشاگر به این وضعیت نمیتواند بخندد، اما در «هاوایی»، به رغم همه ضعفهایش، مشخص است که قصد ساخت فیلمی کمدی در میان بوده که تماشاگر بلافاصله کمدی بودنش را تشخیص میدهد و سردرگمش نمیکند. در ضمن، تماشاگری که در این چند سال اخیر مدام پژمان جمشیدی را از پرده سینما تا قاب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دیده، حتی در فیلمی در کنار رضا عطاران، بازگشت حیایی به سینما با فیلمی کمدی برایش جذابتر بوده است.