حضور شاخهای مجازی و اینفلوئنسرها در فضاهای رسانهای یا هنرهای نمایشی از یکی، دوسال اخیر شدت بیشتری گرفته است، بهویژه با گسترش اینستاگرام که ماهیتی تصویری و ویدئویی دارد، این حضور پررنگتر هم شد. این افراد بهدلیل استفاده روزافزون از تکنولوژی بهخوبی در میان علاقهمندان به این فضا شناخته شدهاند و بهدلیل هواداران یا بهاصطلاح فالوئرهای بالایی که دارند، موجب شده تا برخی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران آثار نمایشی از این فرصت برای جذب مخاطب بیشتر و بالطبع فروش و سود بیشتر بهره ببرند و درواقع به سوداگری در حوزه فرهنگ و هنر دست بزنند. حالا بساط ابتذال همچون غده سرطانی در حال گسترش به ساحتهای هنری است و این مسئله بسیاری از اهالی فرهیخته فرهنگ و هنر را، هم عصبانی و هم نگران منزلت و جایگاه هنر کرده است.
از فضای مجازی تا دنیای بازیگری
به گزارش هممیهن، شبکههای اجتماعی، فرصت و مجال بسیاری از افراد برای دستیافتن به شهرت مجازی شد. از امپراطور کوزکو بگیرید که دختری بود بدون اینکه چهره اش دیده شود، قصههای شاهنامه را با اغراق و غلو تعریف میکرد و با لهجه و بیان طنزی که به آن اضافه میکرد، مشهور و به جُنگهای شادی دعوت شد یا جواد خواجوی که با دوبلههای طنزش با لهجه مشهدی در سریال «سرباز» بازی کرد. همچنین علی صبوری که ابتدا به برنامه «خندوانه» راه یافت و بعد به جرگه بازیگران پیوست و قرارداد ۱۰ سالهای را با صداوسیما امضاء کرد. محمدامین کریمپور هم یکی دیگر از این چهرهها بود که مجوز ساخت فیلم را گرفت و در فضای مجازی به قلمرو کارگردانی پا گذاشت.
انتشار خبر کارگردانی او با انتقادهایی در فضای مجازی همراه شده بود، بهویژه دانشجویان این حوزه معترض شدند که در جایی که بسیاری از دانشآموختگان رشته سینما نمیتوانند فیلمشان را بسازند چطور از یک فعال مجازی برای ورود به این حوزه حمایت میشود و پروانه ساخت فیلم «حکم تجدیدنظر» به کارگردانی محمدامین کریمپور در جلسه شورای صدور پروانه ساخت، صادر میشود. مهسا ایرانیان هم به لطف فضای مجازی توانست استندآپ کمدیهایش را ادامه بدهد و برای خودش شهرتی دستوپا کند. او بعد از «خندوانه»، اجرای «ویتامین خ» در شبکه نسیم را برعهده گرفت، بعدش هم راوی مسابقه «خانواده باحال» بود و بهتازگی هم مجری برنامه «برخط شو»ی شبکه ۵ است. سهیل مستجابیان، یکی دیگر از چهرههای معروف اینستاگرام است که به دنیای بازیگری راه یافته است، اما تفاوتهایی میان او و دیگر شاخهای اینستاگرام وجود دارد.
این چهره جوان، سابقهای طولانیتر در دنیای بازیگری دارد و به گفته خودش بهدلیل علاقهای که به بازیگری داشت، از ۱۹ سالگی با تشکیل یک گروه تئاتر، به دنیای هنر ورود کرد و برای بازی در نمایشی بهنام «اتوپیای مشکوک»، جایزه اول بازیگری استان را دریافت کرد و سال ۸۷ برای بازی در نمایش «بگرد تا بگردم»، در جشنواره دانشجویی جایزه دوم بازیگری کشور را بهصورت مشترک با نوید محمدزاده دریافت کرد و در فیلم «بیحسی موضعی» مقابل دوربین رفت، اما اغلب مردم او را با کارهای اینستاگرامی و ساخت دابسمشهایش میشناسند. به نظر میرسد این روند همچنان ادامه خواهد داشت، بهویژه صداوسیما که با کمبود چهرههای شاخص هنری و محبوب ازیکسو و کاهش مخاطب ازسویدیگر مواجه است، به حضور چنین افرادی چنگ بزند تا بحرانهای خود را حل کند؛ غافل از اینکه به بحرانهای جدید و جدیتری دامن میزند.
واکنش هنرمندان به ابتذال یک حضور
حضور چند بلاگر اینستاگرامی در تئاتری با عنوان نمایشنامه خوانی «آدمخوارها»، موجب بروز واکنش و انتقاد شدید هنرمندان این عرصه شد. آنها معتقدند، صحنه تئاتر که هنرمندان آن را بسیار مقدس میدانند، با حضور افرادی آلوده شده که نهتنها درکی از هنر ندارند بلکه با هر ترفندی به دنبال دیده شدن و کسب درآمد خود هستند. شبنم مقدمی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود به این ماجرا واکنش تندی نشان داده و نوشته است: «حتماً صحنه تئاتر ارث پدری کسی نیست؛ اما جای هرکس و ناکسی هم روی آن نیست.» مقدمی دراینباره نوشته است: «صحنه، حتماً ارث پدر هیچکس نیست! اما پرواضح است جای هرکس و ناکسی روی صحنه نیست و نام هر لاطائلاتی که بر سکویی اجرا میشود، نمایش نیست!» او ادامه میدهد: «تئاتر قداست نه، اما حرمت دارد! آبرو دارد، اصالت دارد. هیچکس، احدی، صاحب تماشاخونهی شخصی یا هرکس که گمانش میرود صرف دوزاردهشاهی پولِ ته جیبش سرمایهگذار تئاتر است یا هرآنکس که نمیدانیم به چه دلیل مجوز اجراهای اینچنین سخیف و بیمحتوا را صادر میکند به هیچ بهانه، اعم از پول یا ... اجازه بیاحترامی به ساحت تئاتر و اهل آن را ندارد.»
مقدمی سپس با تاکید بر اینکه باید بساط فضاحت، تحقیر و ابتذال از روی صحنه تئاتر برچیده شود، نوشته خود را اینطور ادامه داده است: «اهالی شریف تئاتر را نیازارید بیشازاین. کم غم ندارند که بارِ دلشان هم میشوید. تمام کنید این نمکبهزخم پاشیدنهای مدام را.» در بند پایانی این نوشته آمده است: «چطور توی چشم این همه جوان بااستعداد و قابل، که به خون دل و هزار هزینه درس خواندهاند، دوره و کلاس گذراندهاند، هزار امید در دل پروراندهاند، نگاه میکنید، در را به رویشان میبندید، به ریششان میخندید و بعد این کارها را با این آدمها، روی صحنه میفرستید؟ توضیحتان چیست؟ مسئولش کیست؟ یکنفر این افتضاح را گردن بگیرد.»
همچنین نیوشا ضیغمی، دیگر بازیگر کشورمان در واکنش به این اتفاق نوشته است: «دارید با هنر و فرهنگ این کشور چه میکنید؟ صحنه تئاتر و خاک تئاتر، حرمت دارد و جای هر کسی نیست.» محمدرضا ایمانیان، از فعالان تئاتر نیز نوشته است: «روزگاری تصور میشد صحنه تئاتر به مانند طناب بندبازان باعث میشود بیهنران را راهی به ساحت ارزشمند تئاتر نباشد، اما هزار افسوس که این هیولای پتیاره پول، چه وحشیانه تمام ارزشها و شرافت تئاتر را برای خود میبلعد. روزگاری تئاتر، اعتبار و شرف داشت. حال بوی تعفن، مشامها را آنقدر پر کرده که دیگر از بازار عطرفروشان نمیتوان گذر کرد.» باید منتظر ماند و دید آیا مقامات به این امر واکنشی خواهند داشت و آیا اجرای این نمایش متوقف میشود؟
بزککردهها جای بزرگان
واقعیت این است که امروزه عرصه فرهنگ و هنر به همان اندازهای که برای بزرگان این عرصه و بهاصطلاح خاکخوردههای صحنه و استخوانخُردکردههای آن تنگ شده، برای میانمایگانی که یکشبه و از طریق بلاهت در فضای مجازی به شهرت رسیدهاند، گشاد است و حضور آنها شأن و منزلت هنر را دچار تنزل کرده است. درد اینجاست که حضور بلاگرهای مجازی در سینما و تئاتر کشور در حالی رخ میدهد که بسیاری از بازیگران توانمند کشورمان خانهنشین هستند و در انتظار پیشنهادی برای کار تا بتوانند از این طریق ارتزاق کنند یا بسیاری از بازیگران سرشناس و شاخصی که ممنوعالکار شدند. این وضعیت را صرفاً نمیتوان محصول تقاضای مخاطبان و هواداران آنها دانست، سیاستگذاریهای غلط موجب میشود تا به قول فردوسی، هنر خوار شود و جادویی ارجمند