آفتابنیوز : آفتاب: سرانجام خالق بزرگ قصههای خوب برای بچههای خوب، پس از یک دوره طولانی بیماری و جدال دردناک با مرگ، از تنهایی و تلخی همواره زندگیاش خلاص شد و به خاک پیوست.
مهدی آذریزدی که مدت زیادی بود از بیماری عفونت ریه رنج میبرد، صبح پنجشنبه 18 تیرماه، در بیمارستان آتیه، چشمهایش را بست و دیگر باز نکرد. این برای او، پایان تنهایی همیشگی و برای بچههای خوب، پایان قصههای خوبی بود که آذریزدی با عشق به ادبیات کهن و بچههای سرزمین خود نوشت.
عشق به کودکان برای او، عشقی منتشر و همگانی بود. آذریزدی هیچگاه ازدواج نکرد، اما بچههای طبقات فقیر و دردمند جامعه، بچههای او بودند؛ چرا که خود، از دنیایی برخاست که جز تلخی و رنج، چیزی برایش نداشت.
وی مینویسد:
«آنچه را که من در کتابهایم نوشتم برای بچههای طبقه مرفّه ننوشتم؛ مخاطب من، بچههایی مثل خودم بودند. من همیشه تحقیر شدم. میخواستم و میخواهم کارم را ادامه بدهم، اما امکانش را ندارم.
هر کسی میخواهد شرح حال خودش را بنویسد، به محلی میرود که آرامش داشته باشد اما من تا بهحال 10 بار اثاثکشی کردهام. وقتی خسته میشوم، وقتی لجم میگیرد، میگویم میخواهم سبزیفروش بشوم.
پدر و مادرم کارهای مرا مسخره میکردند؛ وقتی کتابهایم چاپ شد آن را برای پدر و مادرم فرستادم. مادرم به خواهرم گفته بود آنها را بخوان ببینم چه نوشته است، اما پدرم برایم نوشت که دیگر این کتابها را برایم نفرست. اینها کتابهای دنیایی هستند و ما باید به فکر آخرتمان باشیم».
حالا آخرت برای آذریزدی است؛ چرا که تنها 8 جلد کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» هر روز و همیشه چشمهای زیادی را بهخود خیره میکند و هر کلمهای که خوانده میشود، ثوابی است برای پیرمرد تنها و دلشکستهای که دیگر نیست.
او ادامه میدهد:
«زندگی من همه در این تلخی و تنهایی گذشته است. هیچچیز خوشی در زندگی ندیدم. با مردم رفتوآمد نداشتیم. هرگز یاد ندارم کسی در خانه ما میهمان باشد. هرگز ما خانه کسی میهمان نشدیم. اصلا زندگی را یاد نگرفتم... یادم نمیآید پدرم یا مادرم مرا بوسیده باشند».
آذریزدی اما هر طور که بود، با کارگری و شاگرد بنایی و کار در کارگاه جوراببافی، خواندن و نوشتن را شروع کرد و سرانجام در 1335 وقتی که 34 سال داشت، مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب را آغاز کرد.
این کتابها البته تنها کار او نیستند، مجموعه «قصههای تازه از کتابهای کهن» یکی دیگر از کارهای مجموعهای اوست با همان حال و هوا و همان رویکرد. اولی سال 62 بعد از 8 جلد تمام شد و دومی، در 10 جلد از سال 1344 تا 1351 توسط انتشارات اشرفی منتشر شد. به جز اینها، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوی» (برای بچهها)، «مجموعه قصههای ساده» و تصحیح «مثنوی» مولوی (برای بزرگسالان) هم از کارهای آذریزدی است.
«قصههای سندبادنامه و قابوسنامه» او از مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب، جایزه یونسکو را گرفته است و از همین مجموعه، قصههای مثنوی معنوی و قصههای قرآن، جایزه کتاب سال شورای کتاب کودک را برای او آورده است.
همین طور کتاب بچه آدم از مجموعه قصههای تازه از کتابهای کهن.
حالا تنها بیانیه و سخنرانی
مهدی آذریزدی چنان تلخ و تنها بهویژه در کودکی زیسته است که چهره ماندگار شدنش در سالهای آخر عمر یا هر نوع دیگری از دلجویی و عیادت و... بعید است اندکی حتی زخمهای روح او را ترمیم کرده باشند.
تشییع پیکر او امروز ساعت 9 صبح از مقابل خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خواهد بود. در این مراسم مصطفی رحماندوست هم سخنرانی میکند.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هم در بیانیهای نوشت: «مهدی آذر یزدی از پیشکسوتان ادبیات کودک ایران که عمر خود را در تنهایی و انزوا به خدمت بیدریغ و بیچشمداشت ادبیات کودک اختصاص داد، با تنی رنجور و دلی شکسته، جهان را وداع گفت.»
در ادامه این بیانیه آمده است: «آذر یزدی بهعنوان یکی از پیشگامان راهگشای ادبیات کودک ایران، با سختکوشی و اندوخته فردی و تجربهگرانبار، کار بازنویسی و راه بازآفرینی از متون ادبی کهن را با نثری روان و خوشخوان برای نویسندگان نسل بعدی گشود و موی در این راه سپید کرد تا ادبیات کودک ایران سپیدروی و سربلند باشد.»
بزرگداشت در همدان قرار است آیین بزرگداشت «مهدی آذریزدی» در بیست و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در شهر همدان برگزار شود. این تصمیم البته پیش از مرگ آذریزدی گرفته شده است.