کد خبر: ۹۱۳۲۱
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۷

سرمقاله آفتاب یزد؛ نگذارید بیش از ‌این ناامید شویم!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز 6 مرداد 88 آورده است:

در شرایط فعلی، هم سکوت بسیار مشکل است و هم سخن گفتن. نمی‌توان سکوت کرد زیرا سرمایه‌ای که سابقه درخشان ‌ایران و اسلام برای آن هزینه شده با خطر جدی مواجه است و به آسانی سخن نمی‌توان گفت زیرا عده‌ای مایلند هر منتقدی را جاسوس، وابسته و کافر معرفی کنند. 

اما اکنون به نظر می‌رسد از میان دو سختی، بایستی متهم شدن توسط متهمان واقعی را به جان خرید و پس از توکل به خدا، به امید همراهی کسانی نشست که ظاهرا در جناح مقابل قرار دارند اما در حساس‌ترین شرایط، مسلمانی و ‌ایرانی بودن خود را در کنار پایبندی به آرمان‌های واقعی انقلاب اسلامی‌نشان داده‌اند.
 
پس از انتخابات 22خرداد، حوادثی به وقوع پیوست که برای هر‌ ایرانی وطن‌پرست و پایبند به احکام الهی، تلخ و ناگوار بود. عده‌ای غصه می‌خوردند که چرا رویای برگزاری جشن پیروزی کاندیدای محبوب آنها، تعبیر نشد و به جای آن شاهد ابراز‌ تردیدهای داخلی و خارجی نسبت به انتخابات بودند. در‌این طرف ماجرا هم کسانی از طیف اصلاح‌طلبان، غصه‌دار بودند که چرا تلاش آنها برای تشویق آرای خاموش به شرکت در انتخابات، نتیجه‌ای برخلاف انتظار آنها به بار آورده است. 

اما ‌این غصه اولیه چندان طول نکشید. زیرا کشور و مردم با حوادثی مواجه شدند که نتیجه آن نگرانی تعدادی از خانواده‌ها و ریخته شدن خون‌هایی بود. دغدغه نسبت به ‌این وضعیت، باعث شد که علاوه بر توصیه‌های همراه با اعتراض سران جبهه اصلاحات، عده‌ای از سرشناسان جناح اصولگرا هم تفاوت دیدگاه خویش با فراکسیون دولتی اصولگرایان را به نمایش بگذارند و از بی‌توجهی به خواسته‌های معترضان انتخاباتی، انتقاد کنند. اما ظاهرا نه توصیه اصولگرایان به لزوم شنیدن سخن صدها هزار تظاهرکننده کارگر افتاد و نه اعتراض جدی اصلاح‌طلبان. نتیجه ‌این بی‌توجهی آن شد که هم اکنون همه شاهد آن هستند. 

امروز کار به جایی رسیده که دیگر کسی نمی‌تواند قتل یک جوان در جریان ناآرامی‌ها را سناریونویسی خارجی‌ها بنامد و با بی‌اعتنایی به داغ یک خانواده، نمک بر زخم آنها بپاشد. زیرا داغدار جدید حوادث اخیر، کسی است که حتی مدعیان سناریو بودن قتل‌های قبلی برای تسلیت گویی به نزد او می‌روند، نایب رئیس مجلس به همین بهانه می‌گوید نگران سایر بازداشت شدگان هستیم، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، بعضی برخوردهای اخیر را بدتر از برخورد با اسرا و منافقین می‌داند و فرزند نظریه‌پرداز انقلاب - شهید مطهری- خواستار شناسایی فوری و مجازات عامل قتل ناجوانمردانه محسن روح‌الامینی می‌شود.
البته داغ مرگ تعدادی از جوانان- از هر صنف و گروه- آن قدر سنگین است که سایر ابعاد حوادث اخیر را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
 
دولت استثنایی نهم هم هر روز اقداماتی انجام می‌دهد که شاید یکی از اهداف آن، تحت الشعاع قرار گرفتن حوادث مختلف و نگرانی‌های بالقوه برای آینده باشد. اما دلسوزی نسبت به سرنوشت مقتولان و زندانیان، نبایستی موجب غفلت از موضوعی مهم‌تر یعنی سختی روزافزون اعتراض و انتقاد شود. 

در چند هفته گذشته، به معترضان توصیه شده است که اعتراضات خود را از روش‌های قانونی پیگیری کنند. ‌این توصیه‌ای عاقلانه است که در صورت پایبندی کامل کارگزاران حکومتی به قانون، بیشترین دستاوردها را با کمترین هزینه‌ها به دنبال خواهد داشت. اما آیا واقعا‌ این پایبندی وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چرا به معترضان اجازه نمی‌دهند که به استناد اصل 27 قانون اساسی، از حق اعتراض خود استفاده کنند و از آن بالاتر، چرا با معترضان، برخوردهایی صورت می‌گیرد که فریاد اصلی‌ترین چهره‌های جناح اصولگرا نیز بلند می‌شود؟ 

فضای امروز آن ‌قدر پیچیده است که بعضی از نمایندگان سرشناس مجلس هم از شناسای عوامل اصلی شرایط فعلی اظهار عجز می‌کنند اما‌ این وضعیت، چه از روی غفلت باشد و چه براساس برنامه‌ای از پیش طراحی شده، نمی‌توان تاثیر آن بر فضای نقد و اعتراض را نادیده گرفت. تداوم‌ این شرایط، منجر به افزایش هزینه انتقاد خواهد شد که نتیجه اولیه آن قرار گرفتن کارگزاران حکومتی در حاشیه امنیت است که در سایه‌ این امنیت آهنین بسیاری از کوتاهی‌ها، ضعف‌های مدیریتی و مفاسد موجود در ارکان حاکمیت با تاخیر افشا خواهد شد یا مجال افشا پیدا نخواهد کرد.
 
آنچه که در شرایط فعلی، ناامیدی‌ها را بیشتر می‌کند آن است که حتی ظاهرا مورد اعتمادترین عناصر حکومتی نیز در صورت انتقاد از برخی عملکردها، با بدترین وضع ممکن جایگاه حکومتی خود را از دست می‌دهند. نگارنده هیچ قرابت فکری با وزیران معزول اطلاعات و ارشاد ندارد و حتی آنها را در به وجود آمدن شرایط فعلی، سهیم می‌داند اما وزیر اطلاعات کسی است که در 30 سال گذشته، در حساس‌ترین مناصب اطلاعاتی، امنیتی و قضایی کشور حضور داشته و بسیاری از جریانات را هدایت کرده است. وزیر ارشاد نیز تا چهار سال پیش، مسئولیت فضاسازی رسانه‌ای برای به کرسی نشستن تفکر احمدی‌نژادی را به عهده داشته و پس از آن نیز گاه و بیگاه در مقام دفاع از عملکرد احمدی‌نژاد، رقبا و منتقدان او را با چوب مهرورزی به شیوه دولت نهم، نوازش کرده است.
 
اگر‌این دو نفر قادر نباشند در محیط بسته دولت، انتقاداتی را - آن هم براساس نظریه صریح مراجع تقلید و رهبری نظام- متوجه رئیس دولت کنند، پس چه کسی قادر به افشای کژی‌ها و پلیدی‌های احتمالی خواهد بود؟ سرنوشت معترضان خیابانی و منتقدان درون دولتی امروز در‌این نقطه با هم گره خورده است که برای هر دو گروه، انتقاد از عملکرد دولت، پرهزینه است. 

آیا‌ این تلقی، برای کشوری که قرار است در رتبه اول منطقه قرار گیرد ناامیدکننده و نگران کننده نیست؟ آنچه موجب نگرانی بیشتر در ‌این زمینه می‌باشد رفتاری است که در حـوادث بعد از انتخابات، از برخی سران جناح اصولگرا سر زد و نقش آنها را تا حد یک سوپاپ اطمینان پایین آورد. اگــر اعــتــراضــات ظـاهـرا شـدیـداللحن اخیر و ابراز نگرانی‌هایی که در سه روز اخیر توسط چهره‌های شاخص اصولگرا مطرح شده، با پافشاری و پیگیری جدی آنها، به تغییر شرایط فعلی منجر شود می‌توان به کاهش نگرانی‌ها امیدوار بود. اما اگر آنها بار دیگر در نقش سوپاپ اطمینان ظاهر شده باشند آن گاه‌ این نگرانی یعنی پرهزینه بودن و شاید غیرقابل پیش‌بینی بودن هزینه انتقاد از رئیس دولت، به یک ناامیدی نهادینه در کشور تبدیل خواهد شد که تاثیر درازمدت آن، بر دلسوزان‌این ملک و ملت، پوشیده نیست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین