ارزهای دیجیتال این روزها تبدیل به موضوعی شدهاند که سیاستمداران مختلف در سراسر جهان به آنها نگاه ویژهای دارند؛ اگر به اخبار پیرامون ریاست جمهوری آمریکا نگاهی بیندازیم متوجه اهمیت رمزارزها در نگاه دو طرف یعنی نامزد جمهوریخواه و نامزد دموکرات میشویم. این موضوع غیر قابل انکار است که بخش زیادی از این توجه به علت کسب آرای بیشتر از سمت مردم است چراکه مردم و کاربران بسیاری، ارزهای دیجیتال را به عنوان پدیدهای قابل قبول و دارای آیندهای روشن پذیرفتهاند؛ به طوری که بیش از ۶۰ میلیون شهروند آمریکایی در حوزه سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال فعال هستند.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران انتظار میرود نامزدهای این انتخابات نیز به موضوع ارزهای دیجیتال ورود کنند و بتوانند سخنانی را که مورد توجه و شاید خواست عمومی کاربران این فناوری جدید و پیشرفته است بیان کنند.
مطالعه بیشتر: اولین مناظره تلویزیونی تاثیری در تغییر نظر مردم نداشت/ توان پاسخگویی کاندیداها در این حد بود و بیشتر از این چیزی نمیدانستند.
اما آنچه تاکنون جریان داشته نشان میدهد هیچکدام از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری علاقهای به مطرح کردن موضوع ارزهای دیجیتال در سخنان و گفتگوهای خود نداشتهاند؛ شاید بخشی از این مطرح نشدن به جای خالی سوالهای مربوطه از سوی کارشناسان و برنامه ریزان مناظرهها و گفتگوهای انتخاباتی مربوط باشد. سوالاتی که بیشتر در حوزه فناوری مطرح میشود در ارتباط با حوزه اینترنت و فیلترینگ است؛ حوزهای که شاید تا حدود بسیاری کمی در اختیار دولت باشد، اما موضوع اقتصادی و فناورانه ارزهای دیجیتال میتواند با توجه به رگولاتور بودن بانک مرکزی در این خصوص تا حدود بسیار زیادی در حیطه اختیارات دولت قرار گیرد.
جدا از فقدان پرسشهای مربوطه، سوال اینجاست که چرا خود نامزدها با توجه به اهمیت موضوع و وجود کاربران بسیار در کشور به این موضوع ورود نمیکنند؟ اگر هم اشارههایی صورت میگیرد در حد دور زدن تحریمها به واسطه این رمزارزهاست چنانکه در مناظره سوم با موضوع فرهنگی از سوی محمدباقر قالیباف اشاره شد.
به استناد پیمایشهای گوناگونی که تیمهای متنوع در کشور انجام دادهاند میتوان گفت مردم ایران نگاه ویژه و پیگیرانهای به این حوزه دارند و با جدیت بازار ارزهای دیجیتال را رصد میکنند. بر اساس آخرین پیمایش صورتگرفته از سوی پلتفرم ارزدیجیتال، ۲۹ درصد مردم ایران مردم تجربه استفاده از ارزهای دیجیتال یا سرمایهگذاری روی این داراییها را دارند.
۲۹ درصد از جمعیت ایران برابر است با جمیعتی نزدیک به ۲۶ میلیون نفر، بنابراین چنین جمعیتی به طور قطع خواهان شنیدن نظرات نامزدها در خصوص رمز ارزها و همچنین تدوین سیاستهای احتمالی در آینده در خصوص ارزهای دیجیتال هستند.
فراموش نکنیم که طی ماههای اخیر و فراگیر شدن بازیهای تلگرامی مانند نات کوین و همستر کامبت با اهداف رمزارزی، پرداختن مضاعف به دنیای ارزهای دیجیتال اهمیت دوچندانی پیدا میکند؛ چراکه همین بازیهای تلگرامی در نهایت منجر به محبویت و حضور بیشتر این پدیده فناورانه و اقتصادی در زندگی روزمره افراد میشود.
با توجه به موارد مطرحشده این یک الزام است که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری با جدیت و نگاهی ویژه، به این بازار و پدیده تکنولوژیک بپردازند.
فعالیت ۲۰۰ کسب و کار در بخش ارزهای دیجیتال بر اساس گزارش پلتفرم ارزهای دیجیتال نشاندهنده اشتغالزایی قابل توجه این حوزه است؛ بر اساس همین گزارش بیش از دو هزار نفر در زمینه ارزهای دیجیتال در کشور فعال هستند که هر کدام یک خانواده را نمایندگی میکنند؛ بنابراین از منظر اشتغالزایی نیز لازم است حمایتهای جدی و لازم از کسب و کارهای مرتبط با ارزهای دیجیتال در کشور صورت پذیرد.
باید در نظر داشت نپرداختن به موضوع مزبور میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد؛ شاید نداشتن اطلاعات کامل در بخش ارزهای دیجیتال باعث میشود هر کدام از نامزدها وارد این حوزه حرفهای و تخصصی نشوند و بیشتر به موضوعاتی بپردازند که ملموستر باشند و تجربههای فنی و حقوقی در زوایای مختلف در آن بخشها بیشتر رخ داده باشد. البته نباید از ظرفیتی که یک مشاور فعال و آگاه میتواند در این موضوع ایجاد کند غافل ماند.
مورد بعدی میتواند همان نگرانی جهانی سیاستمداران از حوزه رمزارزها باشد چراکه غیرمتمرکز بودن این فناوری و نبود کنترلگری به شکل حکمرانی دولتها باعث شده است تهدیدی برای سیستمهای سنتی مالی به حساب بیایند.
با این حال نباید نفوذ روزافزون ارزهای دیجیتال را انکار کرد یا با بستن چشمهای خود، صورتمساله را به فراموشی بسپریم. این یک واقعیت است که ارزهای دیجیتال این روزها توانسته اند جای مهمی در زندگی افراد بسیاری باز کنند و تبدیل به پدیدهای فراگیر شدهاند.
غفلت از رمزارزها نهتنها باعث از دست دادن رأی بسیاری از افراد به ویژه نسل زد میشود بلکه نادیده انگاشتن چنین موضوع مهمی یک نقطه منفی در ارزیابیهای کلی مخاطبان قلمداد خواهد شد.
همانطور که از گزارش پلتفرم ارزدیجیتال مشخص است، قانونگذاریهای سختگیرانه یا نبود شفافیت قانونی در بعضی از حوزههای مربوطه ۳۰ درصد از موانع کاربران ایرانی در مسیر استفاده از ارزهای دیجیتال است.
البته قابل توجه است که این مشکل به طور مستقیم از بیتوجهی مسئولان به ارزهای دیجیتال نشأت میگیرد و به عنوان مثال بیش از ۵۷ درصد مشکل، مربوط به محدودیتهای اینترنت است که به طور غیرمستقیم بر تصمیمات در این حوزه تاثیر میگذارد.
در هر صورت نگاه جدی و توأم با حل مشکلات کاربران بیش از همیشه احساس میشود. حتی لازم است به صورت مجزا نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به این موضوع بپردازند.
نپرداختن به این موضوع و به فراموشی سپردن آن میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد. باید در نظر داشته باشیم علاوه بر ایجاد مشاغل گوناگون و اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم، این بخش نیازمند نگاه جدی و حمایتگرانه است؛ البته اشاره به این نکته لازم است که شاید این نوع کسب و کارها با خودتنظیمگری فعالانه بتوانند در بازار حیات داشته باشند و دولت تنها با رفع موانع بتواند در مسیر پیشرفت ایشان قدم بردارد.
از سوی دیگر تا میتوان باید فضا را شفاف کرد؛ شفافیت باعث میشود کاربران به پلتفرمهای خارجی رجوع نکنند؛ چراکه وجود برخی عوامل همچون تحریمها و عدم تبادلات مالی بینالمللی به از دست رفتن سرمایه ایشان منجر میشود.
از این رو پرداختن به حوزه ارزهای دیجیتال از سوی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یک الزام است که متاسفانه تا امروز نادیده انگاشته شده است. حتی میتوان موضوع بحث و ارائه شفاف سیاستهای مربوط به ارزهای دیجیتال را از سوی هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به یک مطالبه عمومی تبدیل کرد.