کد خبر: ۹۱۶۶۹
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۶

سرمقاله اعتماد ملی؛ اسکناس 700 تومانی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله امروز 14 مرداد 88 آورده است: 

در خبرها آمده بود که یکی از اعضای هیات علمی‌دانشگاهی در استان سمنان به یکی دیگر از همکاران خود اطلاع می‌دهد که فردی همنام وی و در رشته وی در دانشگاهی در استان همدان تدریس می‌کند. پس از اصرار استاد مذکور تحریک می‌شود که قضیه را پیگیری کند‌ و معلوم می‌شود که‌ این فرد قبلا در مغازه فتوکپی کار می‌کرده و هنگامی ‌که استاد مذکور مدرک خود را به او می‌دهد تا کپی بگیرد وی آن را اسکن کرده و سپس با تغییر عکس یک مدرک جعلی اما با همان نام تهیه کرده و خود را با ‌این نام و مدرک معرفی کرده و در استان همدان به عضویت هیات علمی‌ در می‌آید و یک ترم هم تدریس کرده و خود را آماده تدریس ترم دوم می‌کند که قضیه لو می‌رود.

ظاهر و تاکید‌ این خبر بر جعل مدرک استوار است‌ و نقطه محوری خبر، آن فرد جاعل است‌ اما واقعیت ‌این نیست، اهمیت ‌این خبر در جعل مدرک نیست، بلکه در اشتغال فردی دیپلمه با مدرک جعلی در محیطی علمی‌ است که قرار است تولید علم کند، در محیطی که قرار است فقط افراد عالم و باسواد دانشجو تربیت کنند. اما ظاهرا افرادی که در آن دانشگاه فعالیت داشته‌اند، قادر نبوده‌اند که بدون رجوع به مدرک، محتوا و سواد فرد را بسنجند،‌ این مثل آن می‌ماند که یک نفر اسکناس 7 دلاری یا 700 تومانی جعل کند‌ و اتفاقا آن را در بانک مرکزی به صندوق بدهد و از او پذیرفته شود. 

به عبارت دیگر مسوولان بانک مرکزی اولا نفهمیده‌اند که اسکناس مذکور جعلی است، ثانیا متوجه نشده‌اند که اسکناس 700 تومانی نداریم. خوب روشن است که اختیار نظام پولی کشور را به چنین بانکی سپردن فاجعه است، و اگر چنین اتفاقی در بانک مرکزی رخ دهد، اهمیت خبری آن در جعل اسکناس 700 تومانی نیست، بلکه مصرف آن در بانک مرکزی واجد اهمیت اصلی است.

در جریان ‌این خبر هم اهمیت اصلی خبر در جعل چنین مدرکی نیست، بلکه اهمیت اصلی متوجه نشدن بی‌سوادی داوطلب عضویت در هیات علمی‌ از سوی مدیریت دانشگاهی است که می‌خواهد مرجع آموزش و تایید چنین مدراکی در جامعه باشد. کسانی که با امور دانشگاه و پذیرش عضو هیات علمی ‌آشنا هستند، می‌دانند که داوطلب عضویت پس از ارائه مدارک و پایان‌نامه خود باید در جلسه گروه علمی ‌شرکت کند و درباره سابقه مطالعاتی و علمی‌ و پایان‌نامه خود و خیلی امور دیگر توضیحاتی بدهد و به پرسش‌های علمی‌ حاضرین نیز پاسخ دهد، و چه بسیار افرادی که دارای مدرک واقعی هم هستند اما نمی‌توانند ‌این مرحله را بگذرانند، چه رسد به ‌اینکه مدرک آنان جعلی باشد.

به علاوه وقتی یک نفر در حد دیپلم خود را با عنوان دکترای جعلی جا می‌زند و سر کلاس می‌رود، چطور دانشجویان متوجه بی‌سوادی او نمی‌شوند؟!! همه ‌اینها معرف ‌این است که نظام دانشگاهی دچار وضعیتی شده است که در حوزه تخصصی و کارشناسی خودش که آموزش علم و ارزیابی مدارک معرف سطح دانش افراد است، نه تنها فشل شده است، بلکه در‌این حوزه فریب هم می‌خورد و به عبارت دیگر‌این نظام ناکارآمدتر از آن شده است که به ذهن می‌رسد.

به قول معروف، هرچه بگندد، نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک. هر مدرکی را باید آموزش عالی و دانشگاه ارزیابی کند، وای به روزی که‌این نظام در اجرای‌این وظیفه خود ناتوان شود و نیازمند دیگران گردد.

شاید گفته شود که با یک مورد نمی‌توان یک نظام را مورد سوال قرار داد. اول‌اینکه‌ این یک مورد نیست قبلا هم در قضیه آقای کردان مورد دیگری را شاهد بوده‌ایم‌ و ظاهرا افراد دیگری هم هنوز هستند که به دلایلی مطرح نمی‌شوند اما اگر فعلا همین یک مورد را هم شاهد باشیم، برای وارد کردن انتقاد به کلیت ‌این نظام آموزشی، استناد به ‌این یک مورد کافی است، زیرا مساله آنقدر عجیب و باور نکردنی است که با یک مورد هم می‌توان قضاوت کلی کرد، درست مثل همان مثال استفاده اسکناس700 تومانی در بانک مرکزی‌ که حتی اگر یک مورد هم باشد، برای محکوم کردن آن بانک کفایت می‌کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین